تلخی از بدبختی من+دانلود آلبوم Manic از هالزی

دوشنبه 30 دی 1398 | 01:20 ق.ظ

سلام رفقا، چطورید؟
منم خوبم♡
"این پست مربوط به پست قبلیه..."

این دخیه گوگولی رو میبینید؟
این دختر خاله 1 ساله بنده هستش.
هانا...
قیافشو اینجوری معصوم نبینید!
یه لوس شیطون و وشی ایه که دومی نداره،
هنوز جای ناخونای لعنتیش روی صورتم میسوزه-______-
جز  دَ دَ هم چیز دیگه ای هنوز نمیگه.
جونم براتون بگه که پنجشنبه بعد اینکه از باغ خانوادگیمون اومدیم من یه چرت مزخرفی زدم که با صدای جیغ خالم بیدار شدم.
بعد کلی پرسش که چیشده چیشده فهمیدم که هانا یکی از برگای گیاه دیفن باخیا (یه گیاه سمی که خوردنش باعث تورم شدید دهان میشه و بعد باعث خفگی و مرگ میشه ) رو گذاشته تو دهنش، البته شک داشتیم چون خالم تو دهنش و که گشت چیزی نبود، پایین پاشم پر تیکه های برگ دیفن بود که توسط هانا خانوم تیکه تیکه شده بود.
خالمم فکر کرده که شاید قورتش داده واس همین زنگ زد آمبولانس و خودشو مامانم و مامان بزرگم و خواهر بزرگم با هم رفتن بیمارستان،
و من و خالم و خواهر کوچیکم موندیم خونه مامان بزرگم اینا و از ترس و اضطراب در حال مردن بودیم...
خلاصه هانا یه 24 ساعت تحت نظر بود تا اگه علائمی نشون داد از خودش، مثل استفراق سریع بفرستنش اهواز چون دکترای بیمارستانمون ازش سر در نمیوردن.
توی 24 ساعت هیچ علائمی خداروشکر نشون نداد ازش آزمایش هم گرفتن که دیدن نه هیچی نخورده، فقط خونش عفونت داره واسه همین تو بیمارستان بستری شد تا عفونت خونش خوب شه.
تا امروز که دوشنبست بستری بودش، بیشتر اوقات هم من میرفتم کمک خالم و این وروجک و کمکش نگه میداشتم.
بگمم که کل بیمارستان و با صداش رو سرش گذاشته بود،
هر کی رو میدید دَ دَ میکرد و میپرید بقلش/:

اینجام داره واس خودش بازی میکنه.
منظورم از بازی ریختن همه ی خونه بازی ها روی زمین کثیف بیمارستانه و مجبور کردن من برای رفتن راهی طولانی برای شستنشون-_____-
اون جفتیشم منم که دارم با خونه سازیاش واسش قلب درست میکنمD=
اصلن من خدای خلاقیتم:)
امروزم دیگه خداروشکر مرخص میشه♡◇♡

اگه ازم میپرسیدن کجا ترسناک ترین جای دنیاست میگفتم بیمارستان، مخصوصا بخش اطفالان
یه عالمه فرشته ی آسمونی مریض که وقتی چشمت بهشون میفته اول واس خودشون اشک میریزی بعد واسه خانواده های بینواشون
واقعا دردناکه که تو کاری جز لبخند زدن بهشون نمیتونی انجام بدی...
امیدوارم که همه سالم سالم باشن و هیچوقت هیچوقت هیچوقت پاشون به بیمارستان باز نشه جز چیزای خوب مثل اومدن یه فرشته رو زمین.

واسه ی دانلود آلبوم Manic و یه سری چیزای دیگه برید ادامه...





توجه توجه!

شنبه 28 دی 1398 | 08:58 ب.ظ

توجه!     توجه!

آلبوم Manic
منتشرررررر شددددددددد.

.......

"رفقا فعلا خونه نیستم، رفتم خونه یه پست راجبش میزارم♡
تازه امروز یادم اومد که اصلا هالزی آلبومی به اسم منیک داره-____-
اگه بدونید تو این دو سه روز چی به سرمون اومده اون موقع میفهمید چرا/:"






دانلود آهنگ و موزیک ویدیو جدید هالزی you should be sad + اخبار

سه شنبه 24 دی 1398 | 12:56 ق.ظ

خب خب
اینم از آهنگ جدید هالزی که ششمین ترک از آلبومشه و 10 ژانویه منتشر شد*^*
جدا از متنش عاشق ریتم خفنشم که سبک کانتریم تو خودش جا داده♡~♡
سه روز دیگههه هم آلبومش میاد و من تو کل بدنم عروسی برپاستD=


اینم از ترکای آلبوم manic که هالزی چند روز پیش استوری گذاشته بود:

این استوری نشون میده که یه چند تا سوپرایز هم توی راهه که یکیش...
ساندترک فیلم Birds Of Pray که ترک هشتمش آهنگ Experiment on Me هالزیه.

خب بریم سراغ دانلود ها:

دانلود آهنگ
دانلود موزیک ویدیو

ترجمه آهنگ در ادامه مطلب...





کاش میتوانستم متنی زیبا بنویسم!

چهارشنبه 18 دی 1398 | 01:29 ب.ظ

میدانید...
همیشه دوست داشتم متنی زیبا بنویسم،
اما از بد شانسی من، کلمات مانند ماهی ای لغزنده از ذهنم لیز میخورند و به دریای فراموشی سپرده میشوند.
میدانید...
خیلی سخت است که ذهنت پر باشد اما موقع نوشتن مثل دیوار اتاقی خالی خالی؛
 بدون هیچ قابی از جنس کلمات سحرآمیز.
بدبختی اینجاست که موقعی هم که کلمات تا ته گلویم برای بالا آمدن می آیند،
 تا برسم و از آن ها استفاده کنم روی زمین بی هدف میریزند و جز کثیف کردن مغز خیابان ها کار دیگری انجام نمیدهند.
آری؛
و اینگونست که دفتر خالی تر از ذهن رو برویم سرم فریاد میکشد.
و اینگونست که دستانم بی قلم یخ میزنند و تنها تر میشوند.
بعضی اوقات هم به این می اندیشم،
که چه فایده؟
اگر من بهترین متن دنیا را هم بنویسم؛
چون منه زبون و شوریده آن را نوشته ام،
چیزی جز چرند و پرند برای مردم نیست.
اما همین مردم اگر گوشهایشان را بهتر باز کنند، متوجه میشوند که این کلمات حقیر روی زمین هم حرفی برای خودشان دارند.
حرفی که شاید،
گوش سکوت همیشه رو لبانشان را کر کند...

Nazi-af#





سلام+نقاشی جدید من

چهارشنبه 18 دی 1398 | 12:46 ب.ظ

سلام رفقا...
چطور مطورین؟
با امتحانا خوش میگذره؟
نبود این روزارم نصفش به خاطر نبود نت و نصف دیگش به خاطر،
خستگی مفرد بود/:
وگرنه کی دیده من به خاطر درسام از کارای مورد علاقم بگذرم؟
خلاصه بگم تو این روزایی که نبودم کلی اتفاقای عجیب، خوب، خیلی خوب، وحشتناک و مزخرف افتاد...
که الان واقعا خستمه بشینم همرو توضیح بدم چون همین تازه تازه ها،
امتحان انگلیسیمو دادم رف.
به خاطر تعطیلیا این اولین امتحانمون بودش
یعنی، اولین امتحان من بود
چون شنبه امتحان دینمو به خاطر اینکه یادم رفته بود مدیرمون عقده ایه و تحت هیچ شرایطی امتنانا رو کنسل نمیکنه نداده بودم.
البته منم به تخم چش چپ اسب زرو گرفتمش و الان تو بیخیالی سیر میکنم و پست میزارم.
این تعطیلایی که داشتیم واقعا بهم کیف داد.
یه چند تا نقاشیم کشیدم که یکیشو اول پست گزاشتم براتون.
راستی اینم بگم که خدایی واس سر نزدن به وبلاگاتون بسی شرمندم:<♡
جبران گلدیم السون (ترکی حرفیدنم تو لوزالمعدم/:)
خب دوستان با این اوضاعی که داریم الان، بهتره حلالیت طلبیدن از همدیگه رو شروع کنیم تا 
اگه امریکا بمبی چیزی زد تو فرق سرمون حداقل جمیعا با کول باری سبک بریم اون دنیا...
پس بگم که...
حلال گلدینم اولسون/:♡
پ.ن:سال نو، 2020 پساپس مبارکتون باشه♡