لمس کن کلماتی را

که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد

لمس کن نوشته هایی را

که لمس نشدنیست و عریان

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد

لمس کن گونه هایم را

که خیس اشک است و پر شیار

لمس کن لحظه هایم را!

تویی که می دانی من چگونه

عاشقـت هستم...

لمس کن این با تو نبودن ها را

لمس کن!

همیشه عاشقت میمانم

دوستت دارم ای بهترین بهانه ام...!



تاریخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 | 07:00 ب.ظ | نویسنده : zahra | نظرات
 دوستت دارم اما، نه مثل سابق!
احساس می کنم دیگر دارم عادت می کنم که تورا دوست داشته باشم
ببخش اما، دست خودم نیست؛ تقصیر توست که انقدر نیامدی تا، آن شوق و اشتیاق همیشگیم را از دست دادم.
دارم عادت می کنم به این جای خالی!
خیالت راحت.
کلافم را سرانداختم، دارم برای هردویمان رویاهای قشنگ می بافم. کل زمستان را سرگرمم.
دوستت دارم اما، ببخش! عادت و عشق کلی با هم تفاوت دارند و من، قول می دهم دوستت داشته باشم
من عادت کردم منتظرت باشم. اینکه تو کنارم باشی، همه چیز را بهم میزند پس، از تو می خواهم که زودتر بروی.
من عادت کردم که دوستت داشته باشم و تو، فرسنگها از من دورباشی!
من دست از عادتم برنمی دارم و تو هم قول بده، زودتر از اینجا بروی تا، دوباره همه چیز بشود مثل سابق.
تو دور باشی و من، طبق عادت قدیمیم، دوستت داشته باشم البته شاید!!





تاریخ : پنجشنبه 3 بهمن 1392 | 11:17 ق.ظ | نویسنده : zahra | نظرات
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات