آب و آتش



ماه رمضان ماه دلها



باز یک سال گذشت و یه ماه رمضون دیگه از راه رسید.این بابا رمضون خوب و دوست داشتنی خاطره های زیادی رو تو زندگی هر کدوم از ما ها جا گذاشته حالا باز اومده که یه کوله بار دیگه از خاطره بهمون بده...

خوشحالم که هنوز نفس میکشم که بازم میتونم روزه بگیرم با خودم عهد کنم با خدای خودم حال کنم و از بودنش لذت ببرم...لذتی که به من ارامش میده یه حس خوب میده که تو هیچ لذت دیگه ای پیداش نمیکنم.

خدایا به من و همه ادمای دیگه اجازه بده یه اجازه دوباره که به خودمون برگردیمو بعد از این همه دوری از خودمون یه حالی از خودمون بپرسیم...که بابا کجای کاری ؟اصلا حواست هست چیکار میکنی؟تو دلت چه خبره؟به چی فکر میکنی؟ گذشته چی بودی؟الان میخوای چی باشی؟بعدها چجور؟

حرف واسه گفتن زیاده...اما هرکی هر جور که خودش دوست داره باهاش حرف میزنه به هر زبونی که می خواد....
من هر گز ادعای پاک بودن نکردم اما اینو مطمئنم هر قدر هم گناه کرده باشیم باز هم جا برای بازگشت پیدا میشه...پس بگو بسم الله و توکل کن...بقیه درست میشه....

....بسم الله الرحمن الرحیم....



چهارشنبه 20 مرداد 1389 | نظرات ()





قصه های زندگی
حرفهای دلم
روزانه

افرا
دریا

شهریور 1389
مرداد 1389

درک نمکنی چرا؟؟؟؟؟
دلمو شکستی
عشق
به خدا کم آوردم...
ماه رمضان ماه دلها
سردر گمی
دروغ
مجازات کدامین گناه؟؟؟؟؟
جفا نکردم
معرفت
مالکیت انسان ها
خیلی دلم گرفته...
اینقدر نپیچون!!!
جلسه اینترنتی
اولین حرف

هر چی میخوای بخر
عاشق تنها
دلنوشته سعید
عاشق پیشه
دلتنگی
بوی عشق
دورنگی

بیشتر از کدام مرورگر استفاده می کنید؟





بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
كل مطالب : عدد

RSS 2.0