Banooyeshomali درباره وبلاگ مطالب اخیر آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه نویسندگان آمار وبلاگ
یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 :: نویسنده : ماتیسا
قهرمان زندگی من کسی ست ... که لابلای شلوغی های روزمره ذهنش، گمم نمی کند ... و به بهانه ترافیک پر ازدحام زندگی، ... مرا انتهای کوچه بن بست جا نمی گذارد... قهرمان زندگی من ... جسارت راستگو بودن به چشمانم را بلد ست ... و برای فرار از ندیدن دروغ هایش... به سایه ها پناه نمی برد.... قهرمان زندگی من ... در پی احتمال داشتن فرصت های بهتر،... مرا میان بود و نبودش محک نمی زند. او کاشف منست ... نه بر هم زننده ام ... و من تاکنون کسی را نیافته ام ... که توانا به کشف ... و نواختن قطعه وجودم و شنیدنش باشد... از این رو قهرمان زندگیم ... "خودم" بوده ام و هستم... #لیلا_هژیر نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 31 اردیبهشت 1398 12:16 ق.ظ
سلام مه خاخر جان
امیدوارم خوب باشی متن خوبی بود و البته پایان غافلگیرکننده ای داشت و در انتظار و تصورم نبود که اینطور به پایان برسه و احساس میکردم قراره معشوقش رو معرفی کنه اما خودشو گفت... سر آن ندارد امشب که برآید افتابی تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن ماتیسا منم عاشق اون متن غافلگیر کننده ی پایان کار شدم . اول خودت دوم کسی دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 04:55 ب.ظ
رو به دل اهل دلی جای گیر قطره به دریا در و مرجان شود جنبش هر ذره به اصل خودست هر چه بود میل کسی آن شود کافر صدساله چو بیند تو را سجده کند زود مسلمان شود جان و دل از جذبه میل و هوس همصفت دلبر و جانان شود خار که سرتیز ره عاشق است عاقبت امر گلستان شود ناطقه را بند کن و جمع باش گر نه ضمیر تو پریشان شود مولانا ماتیسا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 09:34 ب.ظ
بهتر است اول خود قهرمان زندگی خود باشیم
سلان بر خواهر خوبمان خوبه هر از گاهی هم سری می زنید غنیمت است ها ماتیسا سلام و سپاس از حضور سبزت استاد سعی میکنم بعد از این بیشتر سر بزنم یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 09:32 ب.ظ
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)
ماتیسا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 06:48 ب.ظ
کمی ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭﻣﺎﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤﻤﺎﻥ ﭘﯽ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ باﺍﻓﺴﻮﺱ ﻓﮑﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻭﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﻬﺎﺭﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍﻓﺪﺍ میکنیم عیدراﺟﺸﻦﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ ﻭﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻧﯽمیشویم ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎﺍﺧﺘﻼف چند تارموسپیدتر ماتیسا گاهی چقدر زود دیر میشود .... یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 03:40 ب.ظ
قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد.
زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را التیام بخشد. کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است. آنها شـــادی و امــــید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند. زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند. خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد! فرشته پرسید: چه عیبی؟! خداوند گفت: قدر خودش را نمی داند... اون متن هم نویسنده اش گمنام است... ماتیسا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 03:21 ب.ظ
هـزار مرتبـه
خواندم دعا میـان قنوتم خدا کند که نبـاشد کسی دچار کسی .. . ماتیسا چه جالب همین چند دقیقه قبل تو اینستا این مطلب رو خوندم خیلی به نظرم قشنگ اومد الهی آمین یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 03:17 ب.ظ
شنیدهام زن وقتی خودش میشود که برای اولین بار بدون اجازه حرف میزند،
بعد هر کلمهاش، شورشی ست بگو زیبا، و به نقشهی تنت اشاره کن بگو جسور، و پوستت را چون پیراهن بپوش بگو قهرمان، و رهبر شو آن هنگام که زنی نامش را میگوید، میدرخشد وقتی زنی داستانش را میگوید، جاودان میشود اگر این شعر تنها چیزیست که از من باقیمیماند به آنها بگو من اینگونه اتفاق افتادم به آنها بگو من خودم تاجم را ساختم به آنها بگو وقتی بر سیارهی دیگری زندگی پیدا شد، زنی آنجا بود که پل ساخته بود، نه مرز شنیدهام که تو تاریخ را اینگونه میسازی و دنیای جدید را اینگونه بنا میکنی ماتیسا عالی این متن از کیه ؟ به نظر میاد ادامه دار باشه یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 03:06 ب.ظ
برای اینکه قهرمان
زندگی خودت باشی، لازم نیست حتما تو زندگیت اتفاقای فوقالعاده بیفته یا اینکه جوون باشی یا خیلی خاص میتونی خودت باشی و فقط زندگی کنی ! ماتیسا |
||