چند دقیقه زندگی |
بسم الله اعتراف میکنم اونقدری که تو این چند روز درس خوندم تو عمرم نخونده بودم!!! انقدر که از اکولوژی و مورفولوژی کلونورکیس سینن سیس و لیشمانیا و کریپتو کوکوس نئوفرمنس و هزار جور کرم و حشره و قارچ دیگه خوندم، اگه تو کلاس بندگی درس خونده بودم تا حالا آبرویی داشتم پیش خدا گرچه کسب علم هم خداشناسیه؛ ولی گاهی واقعا آزرده میشم از اینکه برای روحم اونطور که باید وقت نمیزارم. گاهی فکر میکنم نکنه راهی که انتخاب کردم اشتباه باشه...!!! آخه به نماز نگاه میکنی، میبینی اونطور که باید دلچسب نیست.عبادات دیگه هم همینطور حتی اگه بخوایم خیلی کرم کنیم و تا چند سال منت بزاریم رو سر خدا که تمام خواسته هامونو اجابت کنه، نهایتا یه امربه معروف یا دیگه تهش اینه که یکم بگردیم دنبال جواب شبهه هایی که تو ذهنمون ایجاد میشه ای دریغا!!! اینا خیلی کمه لااقل اون چیزی که من دنبالش هستم نیست خدایا یه کاری کن مسیر و گم نکنم.... یا علام الغیوب و یا کاشف الکروب... خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت از اینکه با تمام پس انداز عمر خود حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت کم کم به سطح آینه برف می نشست دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت دنبال کودکی که در آن سوی برف بود رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت شاعر کنار جو گذر عمر دید و من خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت... +اللهم اجعلنی أخشاک کأنّی أراک و أسعدنی بتقواک و لا تُشقنی بمعاصیک و خِرْ لی فی قضائک و بارک لی فی قَدَرِک حتّی لا اُحبّ تعجیل ما أخّرت و لا تأخیر ما عجّلت فرازی از دعای عرفه + برای مدتی اینجا آپ نمیشه امیدوارم با دعای شما دوستان همیشه همراهم با دست پر برگردم به این کلبه ی دلتنگی +در پناه خدا
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |