*ارزو
سلام به دوستای گلمون!
عزیزا دوست دارم تو این پست برامون از ارزوی کودکیتون و ارزوی الانتون
بنویسید!
هرکسم دوست داشت خصوصی باشه میتونه اسمشو عوض کنه!
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییی!
دو ستاره سیاه که مسافتی به انداره هزاران سال نوری را در نوردیدن و حرف ها زیادی برای گفتن دارند
سلام به دوستای گلمون!
عزیزا دوست دارم تو این پست برامون از ارزوی کودکیتون و ارزوی الانتون
بنویسید!
هرکسم دوست داشت خصوصی باشه میتونه اسمشو عوض کنه!
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییی!
- بر گرد یادت را جا گذاشتی!
نمی خواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش بر میگردی!
- شعبده باز به قصه ات برگرد!!!!
اینجا همه دروغ گوها شعبده میکنند!
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند . . .
به جای شمع
گرد چراغ های بی احساس خیابان ها می گردند!
من بد بودم، اما بدی نبودم
از بدی گریختم
و دنیا مرا نفرین كرد
تو خوبی
و اینهمهی اعترافهاست.
من راست گفتهام و گریستهام
و اینبار راست میگویم تا بخندم
زیرا آخرین اشكِ من نخستین لبخندم بود
به تو گفتم: " گنجشكِ كوچكِ من باش
تا در بهار تو من درختی پر شكوفه شوم"
و برف آب شد، شكوفه رقصید، آفتاب در آمد
دلم میخواهد خوب باشم
دلم میخواهد تو باشم و برایِ همین راست میگویم.
نگاه كن:
با من بمان!
آسمان پر از ستاره بود . . . نورانی . . . نورانی
من اما شمع روشن کرده بودم!!!
تمام دارایی ام فقط همان یک شمع بود . . . تمام خواهش و تمننایم . . . تمام
التماسم!
امدم با لاترین نقطه کوه . . . که دستم به اسمان برسد!
فریاد زدم
مهمان بی چراغ نمی خواهی!!؟
همسفر شب های تاریکی و روشنایی!!!
گفتم: من چشم انتظار امیدم!
امید که به اسمان رفت من تنها شدم!!!همیشه چشم امیدم به اسمان است!
گفتم: بیا یک امشب رو با من تقسیم کن من یک شمع روشن می کنم تو
آسمان را
چراغانی کن!
و تو با چشمک یک ستاره به من لبخند زدی!
امشب .... شب اخر بود!
شب اخری که شمع روشن می کردم!
تا صبح قصه ام را برای تمام ستاره ها گفتم . . .
چه شب طولانی شده بود!. . . صبحی در کار نبود!
شمع کم کم کمر خم کرد . . . اشک های نقره ای اش دستم را نقره باران کرد!
هر قطره اشکش یک ستاره به اسمان اضافه می کرد!
همه جا نورانی شد!
خدایا من امشب اسمانت را روشن کرده ام!
تو هم قلب مادرم را روشن کن که به دنیا باز گردد!
می گویند به اسمان ها رفته است پیش ستاه ها!
من امشب ستاره شده ام بگو که برگردد . . .
رفتنش را باور نمی کند دلم!