نمی دانم ... واقعا نمی دانم نقش چه را درزندگی بازی میکنیم؟
نمیدانم من هم مثل بقیه یه نقاب به چهره دارم یا نه؟
شاید من هم یه دلقک هستم . . . از اون دلقک هایی ک برای خنداندن دیگران اشگ میریزند . . .
واقعا چی توی دنیا واسه ادم ها خنده اوره؟؟؟؟
چیه این دنیا خنده داره؟
ناعدالتی هاش . . .؟؟
بی رحمی هاش . . .؟؟
دخترگلفروش سر چهارراه . . .؟؟
پسر 12ساله موادفرورش سر پارک . . .؟؟
یا پسر دخترایی ک قلب های همو به بازی میگیرن؟
یا . . .
ماکجاییم؟چرا؟چرا نمی بینیم؟؟
نقش چیرو تو زندگی بازی میکنیم؟
نقش یه مترسک تویه مزرعه بی اب و علف؟
که نمیدونم چرا کلاغ ها دوروبرش دارند پرواز می کنند؟؟
این کنار یه عده نشستن و سکوت میکنند و کلاغ ها فریاد میزنند مترسک ناز می کند . . . عشوه می اید. . . برای که؟؟
برای چه؟
اری این است مزرعه زندگی من وتو . . .
بی آب و علف و تنها با یک مترسک و چندکلاغ . . .
بلندشو بلندشو همه چیز از دست رفت محصولی برای درو نیست!
نقش یک درخت خشک را دزندگی بازی میکنیم . . .
چرا دل شکستنن اسون ترشده از بدست اوردن دل واسه ادما؟
نه . . . نه . . . برای چوب خشک ها . . .
حتی کسی واسه هیزم ازونا استفاده نمیکنه!
فرشته ها بال هایشان را سوزاندند . . . همه دیدن . . .
اما قطره ای اشک نریختن . . .
اری این است تقدیر فرشته بی بال امروزی . . .
وقتی تعدادی در رابطه دوستی به مسایل جنسی فکرمیکنند و بعضی کارت ایرانسل !!
کجا باید رفت؟؟؟
دلقک جان فریاد بزن و شیون کن و اشک بریز
تا بیشتر بخندند . . .
شقایق