پسره تو كلیسا نشسته بوده، یهو میبینه یه
دختر خیلی خوشگل میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره
میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ،
قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه
شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه میاد بیرون
میگه: عیسی هل نده! هل نده زشته ، خودم میرم!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
طرف عروسی میكنه، هفته بعد دست خانوم رو
میگیره میبره دكتر ، میگه: اقای دكتر ما بچه دار نمیشیم!! دكتره میپرسه:
چند وقته ازدواج كردین؟ طرف میگه: یك هفته است!! دكتره شاكی میشه، میگه:
داداش من، این زنه ، مایكرووِیو كه نیست
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش
سر كار میگه: غذای امروز «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو»
است! غضنفر میگه : «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی ........ رفتم دکتر ، میگن انگل داری
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی كار می كنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی
میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید اگه میشه
جمعتر وایسین نون به ما هم برسه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه برره ای به رفیقش می گه من یه تمساح
پیدا كردم چیكارش كنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می
گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
غضنفر میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن .... ۶۰ تاشون حالیش می کردن
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش
موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می
شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سال دو
ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب ..... از جیب و جان که بر آید ......
کز عهده خرجش به در آید
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه دفعه یه پسره داشته راه میرفته میخوره زمین هواااااااااا میره نمیدونی تا کجاااااااا میره
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یارو زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه بچه خوشگله ریش بزی میذاره ، گرگه میاد میخورتش
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی
میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم
..... دومی میگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه
خروسه میگه و میخنده .... سومی میگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف
دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یارو ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ، سینه میزنه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
به آسمون نگاه میکنم تو رو میبینم ... به
دریا نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دشت های سبز نگاه میکنم تو رو میبینم
و حتی وقتی به قلبم نگاه میکنم تو رو میبینم ... بابا بیا برو اونطرف
بگذار یه چیز بهتر ببینیم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
به غضنفر میگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. میگه شکرالله ، حمدلله ، سیندرلاه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه دفعه یه آفتاب پرست میره رو جعبه مداد رنگی " هنگ " میکنه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
!!!! یه دفعه پلیس (غضنفر) را میگیره بهش میگه کارت ماشین ، گواهینامه ، بیمه ..... غضنفر میگه باید با اینها جمله بسازم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دلیل ضعف جسمانی
پسره با خوشحالی گفت : آخ جون فوری میرم زن میگیرم
دکتره نوشت : و همچنین ضعف عقلانی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه روز چند تا رفیق میخواستن برن گردش ،
اولی میگه ماشینش با من ، دومی میگه نهارش هم با من ، سومی هم میگه تخمه و
چای هم با من ، چهارمی میگه پس حالا که همتون یه چیز میارین منم داداشم را
میارم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به كبریت دست نزنی ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه بچه ایی تازه بدنیا اومده بوده ، شیر
مامانشو نمی خورده ، هر زن دیگه ای هم آوردن ، فایده نداشته بچه شیر اونا
رو هم نمی خورده تا اینکه یه زن سیاه میارن بچه شیرشو می خوره بابائه می گه
: آهان ، پدر سوخته ، تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
فرق یك مرد با یك گربه چیه؟
- یكیشون یه موجود دله است كه بی چشم و روئه و براش مهم نیست كه كی بهش غذا میده, اون یكی یه حیوان ملوس خانگیه.
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
طرف خیلی شاكی میره ثبتاحوال، میگه: آقا
این اسم من خیلی ضایعه ، باید حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش میپرسه، مگه
اسمتون چیه؟ طرف میگه: خشایارِ گهُچهره ! كارمنده میگه: آره خوب حق دارید،
باید حتماً عوضش كنید. حالا چه اسمی میخواید بگذارید؟ خشایار میگه:
خشایار انچهره!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه نفر میره زیر ماشین، رفقاش با دمپایی و سنگ میزنن درش میارن!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور یك
شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه... تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره.
شیره هم شاكی میشه، میدوه طرفشون كه سرویسش كنه. اولی جنگی میره بالای
درخت، میبینه رفیقش همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا،
الان میاد دهنتو سرویس میكنه. یارو یك نگاهی بهش میكنه، میگه: برو گمشو !
مگه من زدم؟!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
63- یك بابایی داشته از سر كار برمیگشته
خونه، یهو میبینه یك جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میكنند، منتها یجور عجیب
غریبی: اول صف یك سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن، بعد یك یارو مرده با
سگش راه میره، بعد ازون هم یك صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن. یارو كف
میكنه، میره پیش جناب سگ دار، میگه: تسلیت عرض میكنم قربان، خیلی
شرمندم... میشه بگید جریان چیه؟ یارو میگه: والله تابوت جلوییه خانممه،
پشتیش هم مادر خانومم... هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره كرده! مرده
ناراحت میشه، همینجور شروع میكنه پشت سر یارو راه رفتن، بعد از یك مدت
برمیگرده میگه: ببخشید من خیلی براتون متاسفم، میدونم الانم وقت پرسیدن
اینجور سوالا نیست، ولی ممكنه من یك شب سگ شما رو قرض بگیرم؟! مرده یك
نگاهی بهش میكنه، اشاره میکنه به 500 متر جمعیتی پشت سر، میگه: برو ته صف!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦
یه مشنگی یهو بی هـوا میاد تو اتاق ، خفه میشه!