دیروز تعطیل بودم
،امروز هم ،همینطور.ظاهرا صدامون رو شنیدن که زیر خروارها خاک هنوز زنده ایم. سه
وزیر راهی استان شدن و چندین عکس گرفتن و به تالاب های خشکیده سر زدن تا شهر خاموش
رو روشن کنن و ثمره ش شد رفتن به ضیافت عربی به همراه عزیزان ستاد بحران استان...
ده سالی میشه
ریزگردها زندگی رو ما رو گاها فلج کردند و همه به چشم دیدند و در اوج وقاحت آب
کارون و دز رو انتقال دادن به استان های از ما بهترون و حاصلش شد گردو خاکی که مث
بختک به جون استان افتاده
مردم شعار میدادن که
از پول خودمون خرج خودمون کنین
آره پول خودمون،تخمین
زدن استان میتونه یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بشه اگه استقلال پیدا کنه
و من هراس دارم از
روزی که شعار جدایی طلبی بدن
چهارستون بدنم می
لرزه از فکر اینکه دیگه نگم ایرانی ام و بگم خوزستانی ام
وحشت دارم از روزی که
خط و زبانم بشه عربی
کاش مسئولین عمق
فاجعه رو میفهمیدن که مسکن درد خوزستان درختکاری نیست راه حل بهتری پیدا کنن تا
خوزستان ،عربستان دوم نشه