امشب دلم گرفته است
می خواهم از گرفته های دلم برایت بگویم
از ابرهای تیره ای که با نسیم خیانت به آسمان دلم آوردی
می خواهم گریه کنم اما نمی توانم ...
می خواهم تو را به یاد بیاورم ...
و با نگاه چشمان تو تا به صبح مژه بر هم نزنم
اما افسوس ... گذشت دقایق چهره ات را از یاد من برده اند ! ...
می خواهم اولین ساعتی که نگاهم کردی رو
به یاد بیاورم ... اما افسوس ...
آخرین نگاه تلخ و سرد تو نمی گذارد ! ...
می خواهم اولین دقایق با تو بودن را
به یاد بیاورم ... اما افسوس ...
می خواهم از گرفته های دلم برایت بگویم
اما نه! دلم نمی آید .....
چقدر سخته
تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید وبجاش یه
زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه
لبریز کینه و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری
چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته
تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما
وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی
چقدر سخته
وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری
چقدر سخته
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار
بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی
گل من
و "تلخ"
واژه ای ماندگار خواهد شد
پس از تو...
سکوت نکرده ام که فراموشت کنم. نمی خواهم که از یادم بروی.
اشک نمی ریزم تا لحظه های نبودنت را ابری کنم.
تنها...
تنها لحظه های با تو بودن را مرور می کنم...
و به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها...!!!
نمی دانی چه غمگینم در این تاریکی شب ها چه بی تابانه دلگیرم
نمی دانی که گاهی؛
عاشقانه با خیالی در تب رویایی تو آرام می گیرم..
در حسرت بو سه ها و نفس های از دست رفته با خیالت شب را سحر و سحر را شام می کنم.
فریاد از بیرحمی دلت!فغان از قلب سنگیت!بیداد از سردی ذهنت!که حتی حضورت را در خواب
نیزاز من دریغ می کنی٬لحظه ای قدم گذار بر قلبی که هر صبح به امید دیدارت فرش قرمزی در
سر سرای دل پهن می کند تا هر چه مهر و صفاست در پایت قربانی کند و شب هنگام به وقت
وداع٬دل را با تمام هستی و دلتنگیش بدرقه راهت می کندو بوسه و دعایی که در گوش باد زمزمه
می کند تا سرمنزل همراهت باشد
------------
میروی؟؟
حرفی نیست یعنی حرفی نمانده
فقط ثانیه ای نه لحظه ای برگرد...
من روزی تمام تو بودم...
بی انصاف!!
خوش به حالت که دلت آرومه
خوش به حالت که پریشون نیستی
خوش به حالت که منو یادت نیست
خوش به حالت که پشیمون نیستی
خوش به حالتون با هم خوشحالید
خوش به حالتون با هم خوش بختید
هر جایی که من تنهایی رفتم خوش به حالتون دوتایی رفتین
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
....
من بدهکار توام ای مادر!
شاعر : ؟؟
از مرگ نمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
مادرم را پیدا نکنم ...
میدونی قشنگترین حس دنیا چیه ؟
اینکه بدونی همون بلایی که سرت آورده..
سرش آوردن ...!
بزرگترین پشیمانی ام ساعت ها جمله ساختن برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه هم نداشتند..!
ایلهان برک
وقتی دلت گرفته
وقتی غمگینی
وقتی از زندگی سیری
.
.
حواستو خیلی جمع کن
چون طعمه ی خوبی هستی ...!!
وسط کوچه ها مانده ام تنها
با من انگار خانه ها قهرند
آااااای بن بست های تو در تو
دوستانم کجای این شهرند ؟؟
.: تعداد کل صفحات 20 :. [ ... ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ 11 ] [ ... ]