✾◕ ‿ ◕✾ حرف های دلتنگی ✾◕ ‿ ◕✾

مث ِ ما نیست توی این محدوده ...

تعطیلات مزخرف

امشب شب خوبی نیس اصلا ، چون قراره فردا بریم برای تعطیلات مزخرف عید، این یعنی دوری چند هفته ای از عشقم، تمام زندگیه من .
نگین امروز تا تونستم سعی کردم بهت خوش بگذره ، نگین ساعت سه نصف شبه و تو خوابی تو بغلم و من دارم دیوانه میشم، پاشو اشکامو پاک کن دختر . کاش میتونستم داد بکشم، گلوم از بغض داره میترکه ، چشام سوز گرفته از گریه . دلم نمیاد بیدارت کنم خدااااا .
این چه شبیه آخه . 


+ نوشته شده در چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت 03:13 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



کول

بیا كولت كنم نصف شبی میخوای بری دستشویی و حوصله نداری


+ نوشته شده در چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 07:52 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



خنده های تو

همه سختیهاى دنیا فداى خنده های تو عشقم


+ نوشته شده در یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 05:19 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



مطلب رمز دار : آرامش خاص

این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.


+ نوشته شده در شنبه 25 بهمن 1393 ساعت 11:41 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



نفسامون وصله

خوش میگذره بغلت حتما
نفسام به نفست بندن ...


+ نوشته شده در شنبه 25 بهمن 1393 ساعت 02:27 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



خل وچل

یادته میخواستی شورت گل منگولی بخری برام ؟ ؟ اگه میخریدی ، منم میخریدم واست ست کنیم ، بزنیم به کون هم ، به سلامتیه بچه ایی که چند سال دیگه به دنیا میاد .    خل شدم نه ؟    به هرحال آدمی که شورتشون هم ست باشه ، باید  خل باشه . عاشقتم روانی 


+ نوشته شده در سه شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 12:16 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



لجبازی

تو دنیاى عاشقى خودخواهى و لجبازى رو باید بزارى كنار وگرنه به بن بست میرسى


+ نوشته شده در دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 08:13 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



دختر باید...

دختر باید هم با ذوق باشه هم آشپزی بلد باشه! وگرنه پسر میشد بهتر بود


+ نوشته شده در جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 08:09 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



من عاشق دیوونه بازی هام

تو نگاهم میکنی و عشق ازم می باره . من یه دیوونم که دیوونگیاشو فقط با تو دوس دارم عزیزم .
دلتنگیاییه که روز به روز بیشتر میشه . خـــــدا این نگینه چکار میکنه که من هنــــــــــــوز یه ذره از عشقم بهش کم نشده .
شاید به تنها بودن بشه عادت كرد ولى به بى تو بودن هرگز نمیشه .
این دو عکس هم گوشه ایی از خل بازی های ما رو به نمایش کشیده


+ نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 07:55 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



اصفهان

چند روزیه که اصفهانم . شمال هم باشم باز هم از دورم . این روزا شدیدا دلم برات تنگ شده ، مثل قبلا همچنان بغض میکنم ، یه گوشه میشینم و تو خودم میرم . انگاری دوباره عاشقت شدم ، انگاری دوباره با هم آشنا شدیم . این سبک زندگیه ماست. من خسته میشم ، تو زندگی رو حالا هرطوری که شده واسم تازه میکنی . تو خسته میشی و من دوباره به روزای قبل برمیگردونمت . 
بوی تنت ، بوی زندگیه من رو میخوام . دلتنگش شدم ...


+ نوشته شده در یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 01:30 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



تو ازم دوری ...


مثلا تو دیگه میدونی من از اینکه روی من دراز میکشی و گوش هامو میبوسی خوشم میاد . یا مثلا من میدونم هرجور که شده، زلزله هم بیاد ، باید بغلت کنم تا خوابت ببره . یا تو میدونی من خوشم میاد موهات بریزه رو صورتم . منم میدونم کدوم نقطه های صورتم رو برای بوسیدن انتخاب میکنی . من میدونم باید باهات صحبت کنم تا خوابم ببره و تو میدونی من گاهی وقتا کم حرفم و به سمت گوشی میری تا سرگرم شی .
می بینی ؟ ما به با هم بودن عادت داریم ، ما بدون هم نمیتونیم دووم بیاریم . 
الان که از هم دوریم ، من هنـــوز عادت ندارم تنها بخوابم و احساس میکنم تو پیشمی و خودمو جمع میکنم . البته بگما پاهام بازم برعکس بالا تنم یه نیمچه درجه ای میگیره 


+ نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393 ساعت 11:25 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



فرجه

گاهی وقتا هم آدم نمیدونه چی بنویسه . 
اومدم بگم همه چی خوبه ، بعد از یک ماه امتحانا ، اومدیم فرجه و چند روزی از هم دور میشیم . 
عشقم با خرخونی  نمره های خوبی آورده ، منم خب در حد نمره های یه پسر هستم و دعا میکنم مشروط نشم . 
بعد اینکه دوست دارم عشقم ، همین 


+ نوشته شده در جمعه 3 بهمن 1393 ساعت 03:37 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



دغدغه های روزمره

یه کم متفاوت بنویسیم هم بد نیس. 
+ نگین = عشقم ، من همش فکر میکنم بعد ازدواجمون تو منو دوس نداری 
- من = عزیزم چکار کردم که اینجوری فکر میکنی ؟ 
+ یعنی دوسم داریا ... ولی همش فک میکنم وقتی ما با هم زندگی کنیم تو همیشه داری فکر میکنی و سرت تو کار خودته
- خب عزیزم ، من الان جوونم ، باید فکر کنم چی میخواد اتفاق بیوته یا نه . 
------
این یه مکالمه اییه که تقریبا هر ماه انجام میشه بین ما . 
اما واقعا چرا اینجوری میشم من ؟ یعنی تنها منم که اینجوری یه هو تو فکر فرو میرم ؟ جواب نه هست . فک میکنم باید خوشحال باشی که سرم تو خودمه ، این یعنی خیلی هم بی هوا نیستم ، یعتی یه فکرایی واسه آیندم دارم میکنم . یعنی نگران خودمو خودتو آیندمون هستم ، یعنی باید یه زندگی خوب واست بسازم . 
بارها گفتم ، باز هم میگم ، من اگر شخصی به نام نگین تو زندگیم نبود ، خیـــــلی بی هوا خیلی مسخره وار زندگیو ادامه میدادم و اصلا واسم مهم نبود آینده چه اتافق مهمی قراره بیوفته مثلا . 
آخر این متن هم اختصاص میدم به شوهرخالم که میگه رضا شده برو کنار خیابون دست فروشی کن ، ولی کارتو انجام بده و به کسی کاری نداشته باش. خدا ایـــــنقد هواتو داره که قربونش برم خودت نمیفهمی چی شد اصن . خدا درت نمیزاره پسر ، خدا درت میاره . منم مثل تو بودم.شبا که میخواستم بخوابم هزار تا فکر و خیال میومد تو سرم که خدایا یعنی کی به من زن میده  ؟ خدایا من چکاره میشم ؟ خدایا من سربازی رو چکار کنم ؟ خداایا خدایا خدایا خدایا... 
یه حرف قشنگ دیگه هم زد : » (( موقعیت تو زندگیت زیاد بوجود میاد، مهم اینه کدومو انتخاب کنی . تو زندکیت خیلی خوب بودن هم خوب نیست . )) یعد اومد مثال زد :» (( سال 73 رفتم پرسپولیس تست بدم ، خوردبین برگشته بهم گفته این حسین عبدی رو میبینی ؟؟ گفتم آره ، میگه این کـــ...ن داده رسیده اینجا . میخوام بگم تو زندگیت باید حقتو بگیری ، حقتو میخوای برو جلو . ))
خلاصه اینکه من همچنان دغدغه های فکری تو ذهنم هست اما امیدوارتر از قبل . خدایا شکرت 


+ نوشته شده در دوشنبه 8 دی 1393 ساعت 01:10 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



تو چشمات

ﺗﻮ ﭼﺸﺎﯼ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﺴﺖ
ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﯾﯽ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻋﺰﯾﺰﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ


+ نوشته شده در سه شنبه 18 آذر 1393 ساعت 08:11 ب.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



خواب

ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﯿﺒﺮﻩ،
ﻣﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻋﺎشقت ﺷﺪﻡ.
ﺍﻭﻟﺶ ﺁﺭﻭﻡ ﺁﺭﻭﻡ، ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ .
دوست دارم عشقم :-* خوب بخوابی


+ نوشته شده در دوشنبه 10 آذر 1393 ساعت 01:01 ق.ظ توسط آروین ( رضا ) .| نظرات()



.: تعداد کل صفحات 16 :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ ... ]