» تعداد مطالب :
» تعداد نویسندگان :
» آخرین بروز رسانی :
» بازدید امروز :
» بازدید دیروز :
» بازدید این ماه :
» بازدید ماه قبل :
» بازدید کل :
» آخرین بازدید :
یکی از موضوعات مهم و پر اهمیت که امامان بزرگوار (علیهم
السلام) بر روی آن خیلی سفارش کرده اند، «انتظار فرج» است؛ یعنی آماده بودن برای
ظهور امام زمان (عج) و تشکیل دولت حقّه ی آل محمد و حکومت جهانی آخرین سفیر الهی.
اگر انسان برای ظهور امام زمان آماده باشد، برایش فرقی نمی
کند که آن زمان دور باشد یا نزدیک؛ بلکه طبق احادیث : «مانند کسی است که در فرمان
آن حضرت است و در رکاب او شمشیر می زند.»
بنابراین، دوران انتظار نه تنها دوران راحت طلبی نیست، بلکه
دوران تکلیف بزرگ است. آیا کسی یا جامعه ای که صالح نیست، می تواند منتظر مصلح
باشد؟ آیا کسی که پیرو حق نیست، می تواند در انتظار پیروزی حق باشد؟
به تعبیر استاد بزرگ و عارف ربانی، آقای علی اکبر گرویی،
منتظران امام زمان چند گروه هستند:
الف) منتظران گمراه: این دسته کسانی هستند که نشسته و دست روی دست گذاشته
اند تا حضرت تشریف بیاورند و کارها را اصلاح نمایند.
ب) منتظران مخرّب: این ها کسانی هستند که هم گناه می کنند و هم دعوت به
گناه می کنند؛ به امید آن که عالم از ظلم و جور اشباع شود تا حضرت ظهور کنند.
ج) منتظران غافل: کسانی هستند که برای ظهور آن حضرت دعا می کنند و ختم می
گیرند؛ اما در بند اصلاح خود و زن و بچه و خانواده نیستند.
د) منتظران عاقل و عادل: این ها کسانی هستند که دائم به یاد خدا و در فکر
اصلاح خود و خانواده و بندگان خدا هستند.
سه گروه اول وقتی حضرت ظهور می کنند، اگر خداوند و امام
زمان دستگیری نکنند جزء خوارج زمان خود محسوب می شوند. مر دسته چهارم؛ که دائم به
فکر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و خانواده و اجتماع هستند.
انتظار فرج امام زمان (عجل الله فرجه) این نیست که فقط یابن
الحسن بگوییم، یا به عشق او گریه کنیم، و یا شمشیر بخریم و دیوار خانه مان آویزان
کنیم؛ از همه مهم تر این است که کارهای ما مورد رضایت حضرت ایشان قرار گیرد.
انتظار فرج این نیست که ماهی یک بار به جمکران برویم و دو
رکعت نماز بخوانیم؛ البته این کار خوب است، ولی بهتر است سعی کنیم تا ماه دیگر که
می خواهیم به جمکران برویم، قلب امام زمان ، آن پدر مهربان و عزیز را به درد
نیاوریم.
البته در همه ی احادیث ذکر شده است که انتظار به همراه
«صبر» بهترین عبادت است و لذا منتظری که بی صبر باشد، به قول عرفا: «در این امتحان
بزرگ خواهد برید.»
منبع: آخرین سفیر الهی و امیدواری به آینده ای روشن؛ نوشته
«گلی خواجوی» انتشارات سلسله.
قُل یا اَیُّهَا الکافِرون (1) لا اَعبُدُ ما تَعبُدون (2) وَ لا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُد (3) وَ لا اَنَا عابِدٌ ما ما عَبَدتُم (4) وَ لا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُد (4) لَکُم دینُکم وَلِیَ دین (5)
حکیم ابوالقاسم فردوسی صاحب کتاب معروف شاهنامه از ستاره های بزرگ آسمان ادب ایران در یکی از سال های 329 یا 330 هجری قمری یعنی در همان سال هایی که شمع زندگانی رودکی خاموش می شد در روستای باژ (پازِ کنونی) واقع در منطقه ی طوس پا به عرصه ی گیتی نهاد. فردوسی از نجیب زادگان و دهقانان توس بود.
امام هشتم ما، حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا فرزند امام موسی کاظم (علیه السلام) در سال 148 هجری در شهر مدینه متولد شدند. آن حضرت در سی و پنج سالگی به امامت نائل گردیدند. برخی از القاب ایشان عبارتند از: رضا، فاضل،صابر و زکی.
مردم! از آنچه خداوند بیان داشته بهره گیرید، و از پند و اندرز های خدا پند پذیرید، و نصیحت های او را قبول کنید، زیرا خداوند با دلیل های روشن، راه عذر را به روی شما بسته، و حجت را بر شما تمام کرده است. و اعمالی که دوست دارد بیان فرموده است، و از آنچه کراهت دارد معرفی کرده، تا از خوبی ها پیروی و از بدی ها دوری گزینید. همانا رسول خدا (ص) همواره می فرمود: « گرداگرد بهشت را دشواری ها (مکاره) و گرداگرد آتش جهنم را هوس و شهوات گرفته است.»
اگاه باشید! چیزی از اطاعت خدا نیست جز آنکه با کراهت انجام می گیرد، و چیزی از معصیت خدا نیست، جز اینکه با میل و رغبت عمل می شود.
پس رحمت خداوند، بر کسی که شهوت خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند، زیرا کار مشکل، باز داشتن نفس از شهوت بوده که پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است.
بندگان خدا! بدانید که انسان با ایمان، شب را به روز، روز را به شب نمی رساند، جز آن که نفس خویش را متهم می داند، همواره نفس را سرزنش می کند، و گناهکارش می شمارد.
پس در دنیا چونان پیشینیان صالح خود باشید؛ که در پیش روی شما در گذشتند و همانند مسافران، خیمه خویش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.
«نهج البلاغه، خطبه 176، این سخنرانی را امام در روز های نخست خلافت خود در سال 35 هجری در مدینه ایراد فرمود.»
محمد جواد باهنر، در سال 1312 در شهر كرمان متولد شد. دومین فرزند خانواده بود و غیر از ایشان هشت خواهر و برادر دیگر هم بودند. محله ایشان معروف به «محلة شهر» از محلههای بسیار قدیمی و مخروبة شهر كرمان به شمار میرفت. پدرش، پیشهور سادهای بود. زندگی بسیار محقرانهای داشت، مغازه كوچكی در سرگذر، كه از این راه امرار معاش میكرد.