قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل
درباره وبلاگ



مدیر وبلاگ : صــادق امــیـن
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
جمعه 26 مرداد 1397 :: نویسنده : صــادق امــیـن

338 - فکر بکر  ملا نصر الدین

Image result for ‫ملا نصر الدین‬‎

روزی ملا مردم را موعظه میکرد. در اثنای وعظ گفت: ایهاالناس خدا را سپاسگذار باشید که به شتر پر و بال نداد ورنه اگر پریده بر فراز بام خانه شما می نشست سقف بر سرتان خراب می شد.






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :

جمعه 19 مرداد 1397 :: نویسنده : صــادق امــیـن

337 - خروس شدن  ملا نصر الدین

Image result for ‫به مقصود رسیدن ملانصر الدین‬‎

روزی چهار نفر جوان با ملا به حمام رفتند. آنها هر کدام با خود تخم مرغی برده و در حمام به ملا اظهار داشتند: ما مانند مرغ تخم میگذاریم. به شرط آنکه قرار بگذاری که هر کس از عهده تخم گذاشتن بر نیامد، پول حمام را او بپردازد. پس از این سخن جوانان هر کدام روی بلندی نشسته و به تقلید از مرغ شروع به قُد قُد نموده تخم ها را روی زمین رها کردند. ملا هم به تقلید از خروس دستهای خود را به هم زده صدای خروس کرد. جوانان پرسیدند: مقصود تان از این حرکت چی بود؟ ملا پاسخ داد: آیا برای چهار مرغ یک خروس لازم نیست؟






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :

336 - موعظه ملا ملا نصر الدین


Image result for ‫ملا نصر الدین‬‎

روزی ملا به منبر رفته گفت: مردم میدانید چه میخواهم بگویم؟ شنوندگان جواب دادند: نه نمیدانیم. ملا خشمناک از مُنبر به پائین آمده گفت: من به شما که اینقدر نادان هستید چیزی نمیگویم. این را بگفت و برفت. فردای آنروز باز به فراز منبر نشسته سوال روز گذشته را تکرار کرد. مردم پس از مشورت با یکدیگر پاسخ دادند: بلی میدانیم چه میخواهی بگوئی. ملا گفت: اکنون که خوتان میدانید اظهار من لزومی ندارد. و از منبر پائین آمده و همه را در حیرت گذاشت و رفت. پس از رفتن او مستمعین با خود قرار گذاشتند که اگر ملا این سوال را تکرار کند نیمی از آنها اظهار علم کنند و نیمه دیگر خود را نادان جلوه دهند بلکه بدین وسیله ملا به سخن آید. سومین روز باز ملا به منبر برآمده همان سوال را تکرار نمود. برخی گفتند ما نمیدانیم و بعضی اظهار علم کردند. ملا با ملایمت تمام گفت: بسیار خوب، حالا آنهائی که میدانند به آنان که نمیدانند یاد بدهند. و همه را ماًیوس و متحیر گذاشته براه افتاد







نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :

جمعه 5 مرداد 1397 :: نویسنده : صــادق امــیـن

335 - وصیت ملا نصر الدین


Image result for ‫ملا نصر الدین‬‎

ملا همیشه به دوستان خود وصیت میکرد که هر وقت مُردم مرا در یکی از قبر های کهنه دفن کنید. وقتی علت این موضوع را پرسیدند گفت: برای اینکه اگر نکیر و منکر برای پرسش بیایند تصور کنند که من مدتی است مرده ام و سوال نکرده بر گردند






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :

334 - ملا نصر الدین و نزدیکی قیامت


Image result for ‫ملا نصر الدین‬‎

ملا گوسفند چاقی داشت. رندان شهر اجتماع نموده گفتند باید شیوه ای بکار برده و گوسفند را بخوریم. پس متفقا نزد ملا رفته گفتند: تصور کن فردا قیامت خواهد شد. دیگر این گوسفند به چه درد تو خواهد خورد پس چه بهتر از این که امروز به باغی رفته آنرا کشته ما را مهمان نمائی تا روزی را از دولت تو به عشرت بگذرانیم. ملا قبول کرد و با آنان به باغ رفته گوسفند را کشته کباب نموده خوردند. بعد از ظهر که هوا گرم شد، همگی برهنه شده به حوض رفتند. ملا که از کشتن گوسفند پشیمان شده بود، لباس های تمام مهمانان را جمع کرده آتش زد و همه را سوزانید. چون رندان از آب بیرون آمدند و همه لباس ها را سوخته دیدند از او پرسیدند: چرا چنین کردی؟ ملا جواب داد: تصور کنید فردا قیامت است لباس به چه کار شما خواهد آمد






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :



 
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات