قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
چهارشنبه 13 فروردین 1399 :: نویسنده : صــادق امــیـن
420 - تاًسف ملانصر الدین ملا در کنار حوضی ایستاده بود و آه می کشید. یکی از دوستان سبب آه کشیدنش را پرسید. گفت: مگر نمی دانی زن اول من در این حوض غرق شد. دوستش گفت: حالا که زن زیبا و دارائی نصیبت شده دیگر چه غم داری؟ ملا جواب داد: برای این آه می کشم که او میل به آببازی ندارد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چهارشنبه 13 فروردین 1399 :: نویسنده : صــادق امــیـن
419 - دعای وارونه ملا نصر الدین
ملا بار گندمی به آسیاب می برد. در بین راه با خود اندیشید که اگر گندم ها طلا می شد کار من خوب می گردید. پس دست به دُعا برداشته با جد تمام از خدا خواست که گندم های او را طلا کند. هنوز دعایش تمام نشده، جوال شکاف شده گندم ها روی زمین ریخت. پس گفت: خداوندا... نتوانستی گندمم را طلا بسازی چرا روی زمین ریختی.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||