قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
یکشنبه 27 مرداد 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
389 - میزبان
تنگ چشمی و ملا نصر الدین در خانه یکی از عیان مهمانی بود و ملا نیز دعوت بود. در بین غذا تار موئـــی در بین لقمه ملا یافت شد. صاحب خانه گفت: تار مو را از غذا کشیده بعد بخور. ملا لقمه را زمین گذاشته عقب نشست. صاحبخانه سبب عقب نشینی را پرسید: ملا گفت: غذای کسی که مهمان را طوری نگاه کند که تار موئی را مواظب باشد، نباید خورد نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 27 مرداد 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
388 - ملا نصر الدین و سخن گاو ملا با جمعی در صحرا عبور میکردند. گاوی صدا کرد. گفتند: ملا گاو صدایت میکند برو ببین چه میگوید. ملا نزدیک گاو رفته برگشت و گفت: میگویند سبب اینکه با خر ها به گردش آمدی چیست نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 27 مرداد 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
387 - درخت
کاری ملا نصر الدین ملا باغ کوچکی در کنار خانه اش داشت که به هنگام بهار چندین درخت در آن می کاشت. اما وقتی هوا تاریک می شد درختها را از داخل زمین خارج کرده و به خانه اش می برد و در گوشه اطاق می گذاشت. مردم از این کار عجیب ملا حیرت کرده بودند روزی به نزد وی رفته و علت را جویا شدند. ملا دستی به ریش خود کشیده و گفت: می دانید رفقا در این شهر مدتی است که دزد زیاد شده و من برای آنکه آنها نتوانند درخت هائی را که کاشته ام بربایند آنها را شبها به اطاقم می برم.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 27 مرداد 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
386 - ملانصر الدین تازه وارد ملا وارد شهری شده و در کوچه و بازار گردش می کرد و به اینطرف و آنطرف می نگریست که مردی جلو آمده و پرسید: آقا ممکن است بگویی امروز چند شنبه است؟ ملا نگاهی به قیافه آن مرد انداخت و گفت: والله نمیدانم چون من تازه وارد این شهر شده ام و هنوز هیچ جا را بلد نیستم. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||