قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان آمار وبلاگ
جمعه 19 مهر 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
396 - ملا نصر الدین و خر دانا در موقع تنگدستی ملا زمانی که می خواست خرش را به خانه ببرد با کرامت رو به طویله می رفت و برعکس در موقع بیرون آمدن با عجله و زرنگی خارج می شد. از ملا پرسیدند سبب چیست؟ ملا گفت: این خر می داند که در آخُر چیزی نیست. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 19 مهر 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
395 - ملا نصر الدین و تعیین وقت خوردن غذا از ملا پرسیدند: برای غذا خوردن چه موقع مناسب است؟ ملا گفت: برای دارا همیشه و برای بی چیز و نادار هر وقتی که وسائلش فراهم شود نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 19 مهر 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
394 - ملا نصر الدین و آدم ملا از شخصی بسیار بد ترکیب پرسید: اسم تو چی است؟ گفت: آدم. ملا گفت: خدا پدرش را بیامرزد که این اسم را روی تو گذاشت. ورنه تو که صورتا شباهتی به آدم نداری، مردم از کجا می فهمیدند آدم هستی. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 19 مهر 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
393 - ملا نصر الدین و منجم مردی ادعای دانستن علم نجوم می کرد. ملا از او پرسید: همسایهً شما کی است؟ مرد گفت: نمی دانم. ملا گفت: تو که همسایه خود را نمی شناسی از ستاره های آسمان چگونه خبر میدهی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 19 مهر 1398 :: نویسنده : صــادق امــیـن
392 - ملا نصر الدین و شفای
عاجل شاعر شاعری
نزد ملا آمده گفت: چندی است دل درد گرفته ام. مانند آنکه چیزی روی دلم مانده باشد.
ملا پرسید: تازه شعری ساخته ای که برای کسی نخوانده باشی؟ شاعر گفت: بلی. ملا گفت:
بخوان... شاعر قصیدهً متولی خواند. در آخر ملا گفت: گمان دارم با خواندن قصیده شفا یافته باشی. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
||