چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 12:00 | نوشته شده به دست
حمیدرضا c60
| ( نظرات )
"به راه این امید پیچ در پیچ مرا
لطف تو میباید، دگر هیچ"
به قلم مسافر حمیدرضا
نزدیکی حال و هوای این شعر با آموزش های کنگره از دیدگاه اینجانب، مرا برآن داشت تا چند خطی از حال دل خویش بر آن بنویسم و دست نیاز خود را به سوی خداوند دراز کنم و بگویم:
"در این راه با توکل و امید تو حرکت می کنم؛ دستم را بگیر"...
پنجشنبه 28 آبان 1394 ساعت 19:57 | نوشته شده به دست
سالار C60
| ( نظرات )
همسفر
از تـو مـمـنـون همـسفـر با درد هایـم ساخـتـی ســـوخـتـی امـا کـمـی مـهـر از قــلم ننــداختی غــرق لـذت سـال ها بـر اسـب جهــلم تـاخـتـم ایـن تـو بـودی لحـظه هایـت را به من میباختی بـودنــم در قـعـر تاریـکی بهـایی سـخت داشت فــاش مـی گویم بهـایـش را تو می پـرداخـتـی ایـن سفر تنها نمـودن لحظه ای امکان نداشت گر که امکان شـد تو بارش را به دوش انداختی ای مسـافر شعـر در وصـفش سـرودی و هـنـوز خــوب می دانــی که او را ذره ای نـشـنـاختی