آتــیـــــــــه سبــــــــــز وبلاگ مسافر سید مصطفی جعفری(کنگره60 ،درمان اعتیاد )
| ||
|
دستور جلسه این هفته : سیستم X نویسنده: دیدهبان تحقیقات کنگره 60 مسافر علی خدامی در متد درمانی کنگره 60 DST، افرادی که تحت درمان اعتیاد قرار میگیرند با پایان سفر اول و ورود به سفر دوم، سیستم ایکس یا تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن آنها در سلامت کامل و با حداکثر کارایی خواهد بود.
بهجرئت میتوان گفت این موضوع، اگر نگوییم مهمترین، یکی از مهمترین دستور جلسات سالانه کنگره 60 میباشد. در بعد وسیعتر، این موضوع مهمترین مسئله و پارامتری است که در مقوله درمان اعتیاد و آسیبهای جسمی اعتیاد مطرح میشود. موضوع مخدرهای طبیعی بدن یکی از شاهکارهای خلقت خداوند و یکی از پیچیدهترین بخشهای فیزیولوژی موجودات است. هنوز این موضوع از نقطه نظر دانش پزشکی به سطحی نرسیده است که علم پزشکی از آن شناخت کافی داشته باشد و به همین دلیل در کنگره 60 به آن سیستم ایکس X گفته میشود. موضوع مخدرهای طبیعی بدن برای اولین توسط دانشمندی به نام هیوجس کاسترلیز Hughes Kosterliz در سال 1975 میلادی مطرح گردید. او و همکارانش پس از آزمایشهای متعدد بر روی مغز حیوانات و انسان متوجه وجود مخدر طبیعی در مغز و دستگاههای عصبی شدند. در آن موقع آنها توانستند 12 نوع از این مواد را شناسایی کنند و در قالب سه دسته یا خانواده: انکفالین، اندورفین و دینورفین نامگذاری کنند. آنها بهطور کلی به این یا مورفین درونی Morfin-Endogenous میگفتند. واژه اندورفین Endorphin نشان دهنده همین موضوع است. از آن زمان تاکنون دانشمندان توانستهاند شمار زیادی از مخدرهای طبیعی بدن را شناسایی کنند تا جایی که اکنون بیش از 250 نوع از این مواد شناسایی شدهاند. از مهمترین این مواد میتوان به اپیورفین در بزاق دهان، استیل کولین، نوراپینرفین، دوپامین و سروتونین اشاره کرد. در حال حاضر این موضوع یکی شاخههای مهم دانش پزشکی است تا جایی که رشتهای تحت عنوان نورولوژی Neurology، انحصاراً برای شناخت این بخش از دستگاه عصبی به وجود آمده است.
و اما موضوع اصلی این است که با وجود این که 34 سال از شناسایی این مواد توسط دانش پزشکی میگذرد، هنوز علم پزشکی متوجه اهمیت این موضوع در مسئله اعتیاد و درمان آن نشده است. در حال حاضر در هیچ کجای دنیا در مسئله درمان اعتیاد به اهمیت این سیستم و نقش حیاتی آن در درمان اعتیاد پی نبردهاند. هنوز نمیدانند که مصرف مواد مخدر در قسمت جسم و فیزیولوژی، دقیقاً این سیستم را هدف میگیرد و از کار میاندازد. هنوز هم در بسیاری از متدهای درمانی، از روشهای کوتاه مدت سم زدایی و سایر روشهایی که فقط نام علمی دارند، استفاده میشود. هنوز هم متخصصین حوزه اعتیاد در دنیا در طول فرایند درمان اعتیاد، به تنها چیزی که توجهی ندارند، مسئله از کار افتادن سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی در اثر مصرف مواد و چگونگی راه اندازی آن است. در حالی که این موضوع مهمترین پارامتر در درمان اعتیاد به هر نوع ماده مخدر است. این موضوع را با ایمان و جرئت تمام میگوییم که بنیان کنگره 60 و مبتکر روش درمان تدریجی اعتیاد (DST) یعنی آقای مهندس حسین دژاکام برای اولین بار در طول تاریخ بشر، پی به نقش حیاتی این سیستم در چگونگی اعتیاد و درمان آن بردند و برای اولین بار در دنیا (1376-1997) اعلام کردند که مهمترین تخریب براثر مصرف مواد مخدر در قسمت جسم و فیزیولوژی، از کار افتادن سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی است و بر همین اساس صورت مسئله اعتیاد و مثلث درمان اعتیاد را ترسیم نمودند. ایشان در ادامه با تأسیس کنگره 60، پروتکل درمان اعتیاد با متد DST را تنظیم و به جهانیان عرضه نمودند. به عقیده ما این رویداد یک کشف علمی بزرگ است. هر چند هنوز کسی متوجه اهمیت و بزرگی این کشف نشده است، اما مطمئن هستیم که در آینده طور دیگری به این رخداد توجه خواهد شد زیرا اثر حکم، همیشه در حال حیات قاضی به واقعیت بزرگ جلوه نمینماید.
بر اساس این پروتکل و همین طور صورت مسئله اعتیاد، سؤال مهمی با این مضمون مطرح میشود. امروزه در همه جای دنیا صحبت از این است که اعتیاد بیماری است. بسیار خوب. حالا بگویید که این بیماری در انسان چه تخریبهایی به وجود میآورد و یا خیلی ساده بگوییم که این بیماری با بیمار چه کرده است؟ کجا را خراب کرده است؟ بخشهای آسیب دیده چه هستند؟ برای درمان آنها چه باید کرد؟ و چقدر زمان میخواهد؟
متأسفانه تاکنون کسی جواب درستی به این سؤالات نداده است؛ اما کنگره 60 و پروتکل (DST) کاملاً شفاف و بدون ابهام و بهصورت جامع به این سؤالات پاسخ میدهد.
صورت مسئله اعتیاد میگوید که مصرف مواد مخدر و در ادامه بیماری اعتیاد، سه بخش از شهر وجودی انسان را دچار آسیب و تخریب مینماید و از تعادل خارج میکند. این بخشها عبارتاند از جسم، روان و جهانبینی و بر همین اساس مثلث درمان اعتیاد با سه ضلع با عناوین فوق ترسیم شده است. سؤال بعد: در قسمت جسم به دلیل اعتیاد و مصرف مواد مخدر، چه آسیبی به وجود آمده است؟ کجای جسم آسیب دیده است؟
جواب: سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی و درونزاد از کار افتاده است و مخدرهای بیرونی مثل هرویین، تریاک، شیشه، حشیش، شیره، ترامادول، متادون و غیره جایگزین آن شده است و اگر شخص مواد مصرف نکند یعنی از بیرون مواد افیونی وارد نشود، شخص خمار میشود. سؤال بعد: در قسمت روان چه اتفاقی افتاده؟ جواب: روان یا مجموعه صور پنهان، از آنجایی که وضعیت آن تابعی از وضعیت جسم و جهانبینی ماست، در بیماری اعتیاد به دلیل از تعادل خارج شدن ساختارهای جسم بر اثر مصرف مواد و از کار افتادن سیستم ایکس و از سوی دیگر به دلیل از تعادل خارج شدن تفکرات و جهانبینی به خاطر وابستگی به مواد، روان نیز در این میان از تعادل خارج میشود که ریشه اصلی آن در عدم تعادل جسم است. سؤال بعد: در قسمت جهانبینی چه اتفاقی افتاده است؟
جواب: در قسمت جهانبینی یا تفکرات و بینش فرد، به دلیل وابستگی شدید به مصرف مواد مخدر و تصورات و افکاری که به دلیل این وابستگی و همینطور تخریبهای وارد شده در قسمت جسم و عدم تعادل در قسمت روان، جهان بینی یا نگرش فرد به زندگی نیز کاملاً دستخوش تغییر و دگرگونی میشود و از حالت تعادل طبیعی خارج میشود که ما اصطلاحاً به آن جهانبینی افیونی و معتاد گونه میگوییم. خیلی ساده یعنی اینکه همه چیز را از زاویه نشئگی و خماری نگاه میکند. سؤال بعدی: حالا چه باید کرد؟ درست کردن اینها و یا به عبارتی، درمان اعتیاد چقدر زمان میخواهد؟
جواب: اینکه چه باید کرد سؤالی است که بایستی با مطالعه کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و جزوات و مقالات علمی کنگره 60 پاسخ آن را بیابید و اما زمان آن حداقل 10 ماه است تا سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی یا درونی یا ایکس راه اندازی شود و مثلث درمان اعتیاد یعنی جسم، روان و جهانبینی در کنار یکدیگر و به کمک یکدیگر به تعادل برسند.
سؤال: این مخدرهای طبیعی بدن که میگویید در کجای بدن تولید و یا ترشح میشوند؟ آیا جای خاصی یا غده خاصی وجود دارد؟ جواب: خیر جای خاصی و یا غده خاصی وجود ندارد و این که بگوییم در بدن غده خاصی وجود دارد که این مواد را تولید میکند نمیتواند کاملاً درست باشد. برای اینکه به سؤال شما جواب بدهیم ابتدا بایستی کمی سیستم عصبی انسان را بشناسیم، البته من پزشک نیستم و چیز زیادی در این مورد نمیدانم اما چیزهایی را که یاد گرفتم میگویم.
بهطور کلی دستگاه عصبی انسان را به دو بخش تقسیم میکنند. اعصاب مرکزی و اعصاب محیطی، اعصاب مرکزی با CNS شامل مغز و نخاع است. مراکز فرماندهی و کانالهای مهم ارتباطی جسم انسان در این بخش متمرکز است. از آنجایی که این بخشها یعنی مغز و نخاع اگر آسیب ببینند دیگر ترمیم و بازسازی نمیشوند، بنابراین شدیداً از آنها محافظت میشود، مغز در محفظه استخوانی بسیار محکمی تحت عنوان جمجمه محافظت میشود، نخاع نیز در کانالی که از وسط ستون فقرات عبور میکند نگهداری و محافظت میشود، این محافظت شدید از نخاع برای این است که آسیب نبیند، زیرا خدای نکرده اگر آسیب ببیند انسان فلج میشود و ترمیم هم نمیشود.
اعصاب محیطی به تمامی رشتههای عصبی گفته میشود که از نخاع جدا میشوند و تمامی بدن را در بر میگیرند و در همه جا هستند و کار آنها انتقال پیامها از مغز و نخاع به تمام اعضای بدن و همینطور برگشت پیامها از اعضا به نخاع و مغز. این رشتههای عصبی از سلولهایی تشکیل شدهاند که به آنها نورون گفته میشود. نورونها تشکیل دهنده و به و جود آورنده رشتههای عصبی هستند. این نورونها برای اینکه یکدیگر را خبر کنند و یا پیامی را به نورون کناری برسانند، فکر میکنید چهکاری میکنند؟
این سؤال مهمی است که آنها با توجه به این که از هم جدا هستند چگونه به یکدیگر پیام میدهند و یکدیگر را خبر میکنند. آنها برای این کار یک سری مواد شیمایی از خود ترشح میکنند که این مواد در فضای بین سیناپسی یا همان فاصله بین نورونها حرکت میکنند و از نورونی به نورون دیگر میرسند. نورون بعدی این مواد را جذب میکند و در واقع پیام را در یافت میکند. به این مواد در اصطلاح پزشکی نوروترانسمیتر یا ناقل عصبی یا واسطه شیمایی گفته میشود. اگر به مفهوم واژه انگلیسی نوروترانسمیتر neurotransmitters دقت کنید کاملاً متوجه میشوید که از دو واژه نورون و ترانسمیتر به معنی حامل عصبی تشکیل شده است.
و اما سؤال مهمی که میخواستیم پاسخ دهیم، پاسخش دقیقاً اینجاست، مخدرهای طبیعی یا درونی که اینقدر از آنها صحبت میشود، همین نوروترانسمیتر ها یا مواد شیمیایی هستند که در بین نورونها یا فضای بین سیناپسی حرکت میکنند و پیامها را از نورونی به نورون دیگر منتقل میکنند، بنابراین، این مواد در تمام بخشهای بدن وجود دارند و ترشح میشوند و نمیتوانیم بگوییم که غده یا غدد خاصی وجود دارند که این مواد را تولید میکنند، هر چند در بسیاری از غدد نیز ممکن است تولید شوند اما مرکزیت آن در دستگاه عصبی است؛ بنابراین مخدرهای طبیعی یا مواد شبه افیونی در دستگاه عصبی و در دستگاه هورمونی تولید و ترشح میشوند.
شکل سلول عصبی یا نورون شبیه یک درخت است، به شاخ و برگهای آن دندریت و به تنه آن آکسون میگویند، جایی که دندیرت ها از آنجا منشعب میشوند را جسم سلولی میگویند.
محلی که دندریتها یا شاخ و برگهای نورونها به هم کمترین فاصله را دارند، سیناپس میگویند. مواد شبه افیونی از انتهای آکسون یک نورون ترشح میشوند و توسط دندریتهای نورون دیگر دریافت میشوند. انتقال پیام از یک نورون به نورون دیگر همین طور ادامه مییابد تا به مغز برسد و یا از مغز به اعضای بدن برسد. جالب است بدانید که فعل و انفعالاتی که در نورونها با دریافت پیامهای شیمایی روی میدهد، الکتریکی است و بهطور کلی گفته میشود که انتقال پیامها در دستگاه عصبی فرایندی الکتروشیمیایی است.
بعضی از مخدرهای طبیعی مثل ضد دردهای قوی چون دینورفین و همینطور انکفالین ها و اندورفینها سرعت انتقال پیامها را در دستگاه عصبی کاهش میدهند و به همین دلیل به آنها واسطههای مهاری میگویند، مثلاً اگر بخشی از بدن ما دچار درد شود، میزان درد واقعی به مغز نمیرسد زیرا قابل تحمل نیست، اما مواد ضد درد با کاهش سیگنالهای درد و کاهش سرعت پیام اجازه نمیدهند که پیام درد به آن شکل به مغز برسد، در واقع کمی از آن به مغز میرسد و ما کمی از آن را احساس میکنیم.
بعضی دیگر از مخدرهای طبیعی سرعت انتقال پیامها را در دستگاه عصبی افزایش میدهند. مواد مخدر نیز حسب شباهتی که به مواد شبه افیونی یا مخدرهای طبیعی بدن دارند به همین شکل عمل میکنند.
موضوع مهم دیگری که در مبحث سیستم ایکس مطرح میشود، این است که دامنه تأثیرات و نقش حیاتی این مواد در فیزیولوژی و تعادل ما بسیار بیشتر و فراتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم. حقیقاتا نمیتوان بخشی از عملکرد جسمی یا روانی و جهان بینی ما را نام برد که تحت تأثیر عملکرد این مواد نباشد. گوارش ما، شادی و ناراحتی ما، آرامش ما، اضطراب ما، هیجان، شادی و غم و اندوه ما، امید و ناامیدی ما، افسردگی و سرزندگی ما، تفکرات منفی و مثبت ما، خوش بینی و بدبینی ما، حالت چشم و موهای ما، رنگ چهره و پوست ما، پرخوابی و بیخوابی ما، مسائل زناشویی ما در انزال سریع و یا دیر، عشق و محبت ما، دوست داشتن و نفرت ما، صحبت کردن ما، روان صحبت کردن و یا بعضی وقتها لکنت زبان ما، کم رویی و پررویی ما، فهم سریع و یا کند ما، هوشیاری و یا کند ذهنی ما، همه و همه تحت تأثیر این مواد قرار دارند.
حقیقاتا باور کردنی نیست، برای همین است که کنگره 60 که خود پیشگام و جلودار علم نورولوژی درمان اعتیاد میباشد در بیان و معرفی این سیستم از واژه X استفاده مینماید، متخصصین این رشته، یعنی نورولوژی و همین طور متخصصان درمان اعتیاد هنوز چشم و گوششان به روی اثرات شگفت انگیز این مواد بسته است و آن طور که باید باز نشده است و نمیدانند که در درمان اعتیاد، مهمترین مسئله همین است. درمان اعتیاد هرگز اتفاق نمیافتد و مصرف کننده مواد مخدر هرگز به رهایی حقیقی نمیرسد، مگر این سیستم بهطور کامل راه اندازی شود، متخصصان اعتیاد در دنیا هنوز نمیدانند که قطع ناگهانی مصرف مواد مخدر بدون جایگزین مناسب چنان ضربهای به عملکرد این سیستم وارد مینماید که شخص تا ابدالدهر از عدم تعادل تمامی بخشهای شهر وجودی خود رنج میبرد. ما در کنگره 60 به تجربه دانستیم که بهترین دارویی که شرایط مناسب را جهت راه اندازی کامل این سیستم در بیماری اعتیاد فراهم مینماید، ا اپیوم یا اپیوم تینکچر Opium & Opium tincture با علامت اختصاری OT است.
بعد از درمان اعتیاد، فیزیولوژی سالم، یا به عبارتی جسم سالم همراه با ورزش و تفکرات سالم در عملکرد مطلوب سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی نقش بسیار بسزایی دارند؛ به عبارت دیگر عملکرد سیستم ایکس تابع دو پارامتر یا عامل باسیم یا بیسیم است. باسیم، منظور سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی در دستگاه عصبی و هورمونی است که با سلامت جسمی، تغذیه، خواب و ورزش مناسب به حداکثر کارایی میرسد. منظور از عامل بیسیم نیز تفکرات و اندیشه ماست به این صورت که افکار مثبت و عملکرد مثبت ما و دوری از ضد ارزشها چه در فکر و چه در عمل، باعث تقویت این سیستم میشود و بالعکس افکار و اعمال منفی و ضد ارزش باعث تضعیف این سیستم میشود. در متد درمانی کنگره 60 DST، افرادی که تحت درمان اعتیاد قرار میگیرند با پایان سفر اول و ورود به سفر دوم، سیستم ایکس یا تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن آنها در سلامت کامل و با حداکثر کارایی خواهد بود.
نویسنده: دیدهبان تحقیقات کنگره 60 مسافر علی خدامی طبقه بندی: علی خدامی، دستور جلسات هفتگی، لژیون سردار، علی خدامی، گزارش جلسه خصوصی مسافران، [ چهارشنبه 9 مهر 1399 ] [ 09:45 ق.ظ ] [ مسافر سید مصطفی ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |