ღ آشنآی دل پریشآن ღ ღღღ از امروز ؛ ترآنه هآیم رآ فقط برآی تو خوآهم سرود ღღღ
| ||
|
دیگر زمآنی تآ تحویل سآل نمآنده است. . .! میخوآهم از تو بنویسم، از آمدنت. . . از بهآری که بآ تو برآیم معنآ پیدآ می کند.
هوآی خآنهام انتظآر بوی بهآر رآ میکشد. . . و قلب خسته من نیز منتظربهآری دیگر است. شکوفههآی نآرنج برآی استقبآلت ازصبح هزآر بآر خود رآ ، در آیینه ی حوض آرآسته اند و خورشید، امروز طوری دیگر میتآبد. . .!
سفره رآ میچینم؛ قرآن، آیینه، دیوآن حآفظ و سین هآ رآ یکی یکی میگذآرم. این هم از سیب ، ششمین سین. تیک تآک ... تیک تآک
سآعت سفره ام ، بهآر رآ برآی دیدنت صدآ میزند و قلب من از خدآ تو رآ میطلبد. مآهی قرمز کوچکم ، در تنگ بلوری اش این سو و آن سو می رود
و دل من در سینهام بیقرآری میکند.
امیدوآرم به آمدنت ، و تفألی می زنم به دیوآن حآفظ:
” گفتم غم تو دآرم، گفتآ غمت سرآید.. گفتم که مآه من شو، گفتآ اگر برآید”
تیک تآک.. تیک تآک
صدآی قدمهآیت رآ میشنوم؛ در کوچه خآطرآتم قدم میزنی.
در رآ میگشآیم به روی چشمآنت. . . قلب من در اضطرآب دیدنت بیقرآرتر از همیشه صدآیت میزند و تو آرآم میگویی: “سلآم” و هفت سین ام کآمل میشود.
من شآد از حضور تو ، و تو لبخند میزنی به برق چشمآنم از سر شوق. . .! مآهی قرمز کوچکم در تنگ بلوری اش میرقصد و قلب من در آغوش مهربآنت آرآم میگیرد. . .! هر روزتآن نوروز ، نوروزتآن پیروز ، سآل نو مبآرک. . .! [ شنبه 29 اسفند 1394 ] [ 15:18 ] [
به قلم: تک پر ]
|
|
[قآلب وبلآگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |