ღ آشنآی دل پریشآن ღ ღღღ از امروز ؛ ترآنه هآیم رآ فقط برآی تو خوآهم سرود ღღღ
| ||
|
[ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ] [ 21:27 ] [
به قلم: تک پر ]
گفتی که می بوسم تو رآ ؛ گفتم تمنآ میکنم
گفتی اگر بیند کسی ؛ گفتم که حآشآ میکنم
گفتی ز بخت بد اگر ؛ نآگه رقیب آید ز در
گفتم که بآ افسون گری ؛ او رآ ز سر وآ میکنم
گفتی که تلخی هآی می ؛ گر نآگوآر افتد مرآ
گفتم که بآ نوش لبم ؛ آن رآ گوآرآ میکنم
گفتی چه میبینی بگو ؛ در چشم چون آئینه ام
گفتم که من خود رآ در او ؛ عریآن تمآشآ میکنم
گفتی که از بی طآقتی ؛ دل قصد یغمآ میکند
گفتم که بآ یغمآگرآن ؛ بآری مدآرآ میکنم
گفتی که پیوند تو رآ ؛ بآ نقد هستی میخرم
گفتم که ارزآنتر از این ؛ من بآ تو سودآ میکنم
گفتی اگر از کوی خود ؛ روزی تو رآ گویم برو
گفتم که صد سآل دگر ؛ امروز و فردآ میکنم
گفتی اگر از پآی خود ؛ زنجیر عشقت وآ کنم
گفتم ز تو دیوآنه تر ؛ دآنی که پیدآ میکنم [ چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ] [ 21:26 ] [
به قلم: تک پر ]
|
|
[قآلب وبلآگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |