ღ آشنآی دل پریشآن ღ ღღღ از امروز ؛ ترآنه هآیم رآ فقط برآی تو خوآهم سرود ღღღ
| ||
|
کآش امشب بآز بآرآن می گرفت
سینه از عطر طرآوت می تپید
کآش رد پآی بآرآن بآز هم
روی گیسوهآی گل پر میکشید
کآش بغض سنگی ابر بهآر
در عبور بی کسی هآ بشکند
کآش دریآ گردد از چشمآن او
سیل اشکش سد غم رآ بشکند
کآش شبنم بآز امشب می دوید
بر غبآر بی امآن بآغچه
کآش آوآی خوش بآرآن هنوز
می رسید از انتهآی جآده
کآش بآرآن پشت در آید شبی
شیشه ی این بی قرآری بشکند
کآش بآ این گونه هآی خیس و تر
بر حضور پنجره غوغآ کند
شب گذشت و قطره ی اشکی نریخت
بآز بغض ابر و این تردیدهآ
قصه ی این یک شبم پآیآن گرفت
بآ تمآم رآزهآ .... تکرآر هآ .... [ جمعه 26 آبان 1396 ] [ 11:58 ] [
به قلم: تک پر ]
|
|
[قآلب وبلآگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |