چهارشنبه 1 آبان 1398

کاش

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

کاش که دیوانه ی زنجیری ام عاقل میشد
لحظه ی دیدار منو چشم توحاصل میشد

سخت وسمج بود غم دوری تو مثل مگس
رانده شداز در، ولی از پنجره داخل میشد

دست به جادوی فراموشی تو زدقلبم
سِحرْ ولی بانفس گرم توباطل میشد

عقل به جنگ دلم آمد که زتو دست کشم
جانب حق داشت ولی مضحکه ی دل میشد

گفت :که یک آدم سیراب چکارش با آب
وصف تورا گفت ودل ازنکته چه غافل میشد

سوره ی باران وتماشایی ومن میدیدم
وحی همان بودکه ازچشم تونازل میشد

کاش فقط یکنفر از اینهمه پیغمبرها
مختص برداشتن ذات فواصل میشد
#امجدزمانی
@amjadzamanii


سه شنبه 12 شهریور 1398

سنگ وآینه

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

درحوض آب، ماه به جنگ برگشته
 آهو به بیشه زار پلنگ برگشته

سرشارم از هجوم نگاه بارانت
باریدی وبه باغچه رنگ برگشته

 حیرت نکن ،نمی رَمَد از صدا هرگز
صیدی که خود به صید تفنگ برگشته

این خود کشی که نیست ،علاقه ای ژرف است
  ساحل! ببین  به عشق   تو نهنگ برگشته

یک بوسه از شکست قشنگ تر، شاید...
آیینه ای به خاطر سنگ برگشته
#امجدزمانی

#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی
@amjadzamanii


دوشنبه 11 شهریور 1398

تجربه حضرت ادم

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

با اینکه خیلی اعتقاد به زبان پند ونصیحت ندارم


لحظه ای مکث نمایید، هیاهو نکنید
ماجراچیست مگر؟چی شده ؟هوهو نکنید

بیگمان عیب  اگر هست،دراندیشه ی ماست
دست ودل پاکی این آینه را هو نکنید

یکنفر گر به شما شاخه گلی میبخشد
اینقدر ذوق زده، من منو،او  او نکنید

هفته ای صبر نمایید ببینید که کیست
هرچه دارید به یکباره براو رو نکنید

شک ندارم که شجاعت همه  ی یک عشق است
ابدا تکیه به یک ادم ترسو نکنید

گرچه مجموعه ی گلهای قشنگ ست  ولی
هرگل رسته در این باغچه را بو نکنید

اعتمادی  نه به عقرب نه به  این دنیا نیست
به دو کج ذات فرومایه ی بد،  خو نکنید
  
می درد سخت اگر عاشق  اوهم باشد
گرگ را هیچ زمان دوست آهو نکنید

عاشقان تجربه ی حضرت آدم زیباست
بی هوا تکیه به زیبایی مینو نکنید
#امجدزمانی 
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی 
@amjadzamanii


یکشنبه 3 شهریور 1398

انگوری ات

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

میوزد برمن نسیم صبح نیشابوری ات
سرخوشم  از کوچه باغات تن انگوری ات

 درنگاهت گرگ ومیشی خفته و هم بسترند
ای عجب  از این تناقض های شیرین شوری ات

پادشاهی کن دلم را امپراطور جوان
روم ام  و تسلیم جاه و شوکت شاپوری ات

میبری هوش از سرخورشیدیان شب زده 
تا که  بیرون  می زند ماه ازحریر توری ات
 
آهوان خفته در چشم تو را باور کنم
یاپلنگ سر کش خوابیده درمغروری ات

نیزه بر دستانِ مژگانت  هجومم میبرند
قلع وقمع ام میکند این لشکر تیموری ات

مینوازد در دلم هوهو کنان و کف زنان
 در سماعم میبرد سرپنجه ی تنبوری ات

مثل موجی  در فرازو درفرودم میکشد
سرزمین زیروبم های تن ماهوری ات
 
حکم آبی ماهیان برکه ی  چشم مرا 
سر نمی آید طنین گریه ام ازدوری ات
امجدزمانی


جمعه 1 شهریور 1398

ترکیب دوقافیه

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

ترکیب دوقافیه 


بی توهرروز هوای دل من بارانیست
خانه ای کاهگِلی درشُرفِ ویرانیست

آنچنان پیله نمودم به دوچشمت ،حالا
شوق پروانه شدن توی دلم زندانیست

آنقدر درد تلنبارشده درقلبم
که برای دگری  یک سرسوزن جا نیست

زیرو رویم نکن ای دوست که من هم گشتم
اثری از دل آواره ی من اینجا نیست

عصر ما عصرحجر نیست ولی ازسنگیم 
ظاهرمان آدمی و  باطنمان  سیمانی ست

عصر تنهایی و دلمردگی آدمهاست 
وقت رخ دادن یک فاجعه  ی انسانیست

بعدازاین  زخم مرا  دست  نمک دان بدهید
هیچکس مثل نمک ماهیت اش پیدا نیست

دل به هرکس بدهی غیرخودت،باخته ای
هیچکس غیرخودت لایق این جانان نیست
#امجدزمانی
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی 
@amjadzamanii


سه شنبه 29 مرداد 1398

چنگیزتر

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

عطر آغوش تو از هرچه دل انگیز تر
  بی گمان بارش بارانی ویکریز تر

همچنان  میزنی و میبُری ومیکشی ام
 دست ویرانگرتو از همه چنگیزتر

شهر مشروطه ی من هستی ومن باقرخان
ای تو درحصرترین  ،  از همه تبریز تر

بعد تو ریخته بر شاخه ی باغم شب سرد
بی تو پاییزم و  پاییزم و  پاییزتر

تیغ و شمشیروسنان ولبه ی چاقوها 
تیغ سرمای تنت از همگی  تیز تر

لشگرخوف وخیال وغم تنهایی وشب
این منم از همه ی شهر گلاویز تر 

خون من گردن بی مهری تو افتاده
این تویی از مغولان سرتر وخونریز تر

دست بردار ازین عشق ندیدم هرگز
دل من ! دسته کلیدی زتو آویزتر

امجدزمانی


یکشنبه 27 مرداد 1398

گزارش جشنواره پردیس خانواده

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

مدیرکل ارشاد اسلامی استان تهران:
این جشنواره ستـودنیست،حتما تداوم یابد

فرماندار پردیس :
جشنواره پردیس خانواده سال اینده ملی میشود و در  طی دو روز اجرا خواهد شد

روزسه شنبه ۸ مرداد ساعت ۱۰ صبح مراسم افتتاحیه با حضور مسئولین ،مردم وشاعران ونویسندگان پذیرفته شده اغازشد
حجت الاسلام حاج مجیدعبدالهی ضمن خیرمقدم به همه درباب خانواده واسیب های اجتماعی  به ایرادسخن پرداخت وگفت:
خانواده اصلی ترین کانون اجتماعی است که در این جشنواره مورد توجه شاعران ونویسندگان قرارگرفته است
درادامه هادی سوهانی رییس کمیسیون فرهنگی شورای شهربومهن ضمن شعرخوانی آمادگی این شورا برای حمایت ازبرنامه های فرهنگی اعلام کرد
رضا  عبدالهی  سرداور جشنواره  هم  به ضرورت  برگزاری  جشنواره  پرداخت و شعر خواند
حضور محمد علی  بهمنی  شاعر برجسته معاصر و داور جشنواره  فرصتی  بود تا ضمن  شعر خوانی درباره نحوه داوری اثار سخن بگوید
امجد زمانی دبیر جشنواره هم ابتدا  پیام احدجاودانی  مدیر کل ارشاد اسلامی استان تهران  را قرائت کرد و چگونگی روند شکل گیری و اجرای  جشنواره  را شرح داد
شاعرانی از استانهای شرکت کننده در ادامه به شعرخوانی  پرداختند
 مهمانان جشنواره در ادامه بعد از صرف نهار و اقامه نماز در کارگاه آموزشی ای که با حضور داوران و دبیر جشنواره برگزارشد شرکت کردند و ضمن بهره گیری از این کارگاه با نقاط ضعف و قوت آثارشان آشنا شدند
امجدزمانی: مراسم شعر خوانی و داستان خوانی برگزیدگان از ساعت ۱۶تا ۱۸ادامه پیدا کرد،‏  
از ساعت ۱۸/۳۰آیین اختتامیه با حضور داوران جشنواره،دکتررضایی فرماندارپردیس ، دکتر احد جاودانی مدیرکل ارشاد اسلامی تهران، اعضای شورای شهر بومهن، خدادادی بخشدار بومهن و مسولین محلی شهرستان برگزار شد
فرماندار پردیس ضمن تمجید از برگزاری این جشنواره اعلام کرد حتما این جشنواره را در سال آینده بجای یک روز در دو روز و به شکل ملی برگزار خواهیم کرد
در ادامه مراسم اختتامیه دکتر جاودانی مدیر کل ارشاد تهران ضمن قدردانی از اداره ارشاد پردیس و ارگانهای شهرستان گفت:
تلاش شما را ارج مینهم و به تداوم و اجرای این رخداد مهم فرهنگی ادبی تاکید میکنم
این جشنواره قابلیت برگزاری به شکل ملی را داراست واین مهم در سال آینده عملی خواهدشد
#امجدزمانی دبیرجشنواره هم ضمن خیرمقدم وتشکرازهمه ارگانها ونهادهای همکار 
گزارش کاملی ازجشنواره به حاضرین ارایه دادوگفت :
اداره ارشاد شهرستان پردیس وانجمن ادبی مهر قابلیت وتوانایی  برگزاری هرجشنواره ای درسطح ملی  رادارا هستند
و طرح برگزاری جشنواره  ملی شاعران اقوام ایران را درسال آینده ارایه داد
در پایان مراسم و بعد از شعرخوانی وسخنرانی عبدالجبار کاکایی، محمدجوادجزینی  و حمید رضا شکارسری داوران  جشنواره پردیس خانواده  از برگزیدگان  در بخش های مختلف  تقدیر شد
روابط عمومی دبیرخانه جشنواره


یکشنبه 27 مرداد 1398

sarajan

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

بی شک از هرچه دل انگیز تری زیبا جان
ندهی دل به کسی بعد خودت تنها جان

از خیال منو این پنجره هرشب ردشو
آخرین دلخوشی ما شده ای رویا جان

فکرکن بعدمنو عشق چه آید به سرت
بعدما حوصله ات سربرود دنیا جان 

 گرجنون ازسر دیوانه من  کم بشود
تو چه خاکی بسرت میکنی ای لیلا جان 

یک شب از صفحه تقویم تو خواهم کوچید
آنقدرسخت گرفتی به دلم فردا جان
 
من که یک عمر عطش داشتم از دوری تو
نوبت توست که له له بزنی دریا جان

و ننوشیدم وسرمست توبودم همه عمر
بعدازاین سهم چه کس میشوی ای گیراجان

تا که من شاعرتم رقص کنان می آید
همچنان نام تودرقافیه ام سارا جان
امجدزمانی


دوشنبه 20 اسفند 1397

همایش بزرگ شاعران استان تهران

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

"همایش بزرگ شاعران استان تهران" در بومهن برگزار شد

شهرستان پردیس میزبان همایش ملی شاعران کشور میشود.

شهرستان پردیس برای دومین بار میزبان همایش بزرگ شاعران استان تهران "بهار پردیس" بود.

به گزارش ستادخبری همایش، این مراسم که روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ با حضور ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی حجت الاسلام مجید عبداللهی، محسن بخششی رییس شورای شهر بومهن و اعضای این شورا و شاعران توانای استان تهران از جمله دکتر فرهاد سالاری،استاد رضا عبدالهی، دکتر حمدالله لطفی، استاد کاظم جیرودی، استاد عطایی، خانم لیلا عبدی، خانم طاهره داوری و امجد زمانی در فرهنگسرای مهر بومهن برگزار شد.

امجد زمانی رییس انجمن ادبی مهر و دبیر این همایش در همین رابطه به خبرنگاران  گفت:حدود ۳۰۰ اثر از ۶۵شاعر تهرانی به دبیرخانه همایش ارسال شد که پس از بررسی دقیق همه آثار توسط گروه کارشناسی به سرپرستی استاد رضا عبدالهی تعداد۳۰شاعر در دوبخش شعر کلاسیک و شعر نو پذیرفته شدند. 
وی افزود: حضور شاعران نام آشنا در کنار جوانان شرکت کننده تلفیق مناسبی را در این همایش رقم زده است.
زمانی خاطرنشان کرد: خوشبختانه کیفیت آثار ارسالی بسیار مطلوب و نسبت به اولین همایش که پارسال برگزارشد رشد کمی و کیفی بالایی داشت.
دبیربرگزاری همایش افزود :امسال داوری آثار بصورت آنلاین و در اختتامیه انجام شد و این میتواند تجربه خوبی شود تا شاعران خود از نزدیک شاهد داوری آثارشان باشند.
وی همچنین در پایان این مراسم اعلام کرد با موافقت مسئولین و هیئت داوری شاعران استان شهر بومهن واقع در شهرستان پردیس سال ۹۸ میزبان همایش ملی شاعران کشور خواهد بود.

گفتنی است  آثار برتر وپذیرفته شده درمجموعه ای به چاپ خواهد رسید
.درپایان این مراسم آرای هیات داوران و بیانیه پایانی به شرح زیر قرائت 
گردید

بنام یگانه داور هستی
با استعانت از ذات مقدس و پاک الهی 
هیات داوران  دومین همایش بزرگ شاعران استان تهران ، #بهارپردیس 
آراء خود را به شرح زیر اعلام میکند
━━━━━━━━━━━━
شعرسپید 
هیات داوران اثار شاعران زیر را شایسته تقدیر میداند ولوح تقدیر به ایشان اهدا میکند
 کوکب توفیق خواه
سارا رمضانی دلیوندانی
رتبه سوم:
هیات داوران تندیس جشنواره،لوح تقدیر و جایزه نقدی  مقام سوم شعرسپیدرا به محمدرستمی_نیا
اهدا میکند
 
 رتبه دوم:
هیات داوران لوح تقدیر و جایزه نقدی رتبه دوم را اهدا میکند به نورانوری

رتبه اول
هیات داوران تندیس جشنواره ،لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام اول شعرسپید رااهدا میکند به آقای سعیدچولکی
━━━━━━━━━━━━
شعرکلاسیک
شایسته تقدیر:
هیات داوران آثار شاعران گرامی
سلمان منعم، امیرحسین حسین زاده،اکبرازاد،زمان گلدسته، امیر ستوده ،فاطمه اتحاد ،جوادالماسی واکرم صادقی را شایسته تقدیر میداند
━━━━━━
مقام سوم
هیات داوران لوح تقدیر  و جایزه نقدی  مقام سوم شعر کلاسیک را  اهدا میکند به علی_حبیبی
━━━━━━
مقام دوم
هیات داوران  لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام دوم شعر کلاسیک تهران را  اهدا میکند به مهران_نجفی_نوکا
━━━━━━━━
مقام اول
هیات داوران دیپلم_افتخار بهترین شعر کلاسیک استان تهران را اهدا میکند به سعیدرفیعی 
هیات داوران جایزه_ویژه را اهدا میکندبه پونه_آزاد
لوح ویژه از نگاه دبیر جشنواره
دبیر جشنواره جایزه ویژه خود را اهدا میکند به علی_اکبررشیدی
━━━━━━
با احترام و امتنان
هیات داوران دومین همایش شاعران تهران، بهارپردیس
━━
رضاعبداللهی،فرهادسالاری،غلامرضاخدارحمی ،طاهره داوری، کاظم جیرودی،میناعبدی
ناظرداوری ودبیر همایش امجدزمانی


جمعه 28 دی 1397

oooo

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

پرنده ای درگلوی رگهایم شعرمیخواند  
 در دیوار شعرهایم پنجره های چوبی بسیاری  زندانیست
ودرهای بسته ی بیشماری در چشمهایم

درقلبم سقف اتاقی فروریخته است
وشیشه های شراب فراوانی  را  شکسته اند
در پاهایم  دو ویلچر بی چرخ   
در دستهایم دو  خیابان متروکه  برای  متکدیان مدرن
دربازوانم سربازانی شکست خورده
ودرسرم تیمارستانی ست برای موجی ها
انگشتانم خشاب های خالی که  به دشمن فرضی  شلیک میکنند
زبانم زنی است که تا راه  نرود حرف  نمیزند
دندانهایم اخرین باری که فقر را جویدند گم شدند
من پلک نمیزنم
گریه که میکنم
گونه هایم گورستان کسانیست که ازچشمم افتاده اند 
لبهایم قبل از بوسیدن کسی
تمام شدند
من گردن میگیرم گناه شانه هایم را
که سری به تنهایی شان نزدم
وگوشهایم 
اری گوشهایم
را هنوز دست نخورده نگاه داشته ام
شاید 
شاید
شاید
روزی دوستت دارم را از تو بشنوند
 امجدزمانی
@amjadzamanii

*:
روی سرش کلاه ،،انگلیسی،، بود
بالبه های دراز وپهن که صورت جهان را میتوانست بپوشاند 
پالتوی بلندخاکستری اش شهری را گرم مینمود 
سیگار برگ لبهایش قطاری بودکه ،،کوبا ،،را دود میکرد
دستکش های چرمی براقی داشت که پوست آهوهای،، افریقا،، را میکَند
چکمه های سیاهش سیاهپوستان بیشماری را در عاج هایش جاداده بود
شال سبز بلندی داشت که کرم های  ابریشم را یاد ،،ایتالیا،، می انداخت
پیراهنی به رنگ ،،گس ،، وکال  که کالیفرنیا را مرکز جهان معرفی میکرد
 چنان ماشینی مدرن،، نازی،،  ها را رژه  میرفت
شراب میخورد و از برف ،،سیبری،، سیر نمیشد
،، چین،،های پیشانی اش جاده ابریشم و امپراطوری چشم بادامی  ها راتبلیغ مینمود 
آری
امروز خدا را  من اینگونه دیدم
ابرقدرت و شیک
امجد زمانی
@amjadzamanii

در سرم جیغ زنی ست که فقر را زایمان میکند
در چشمهایم چهره ی  چهار نفر که در چهارجهت یک سطل بزرگ زباله 
باقیمانده زندگی را بازیافت میکنند
ودر دستهایم سفره های  فراوانی  که حسرتِ نان میخورند
درقلبم کارگران خسته ای هستند که تمام زمستان را دور میدان کارگری نشستندو شب با لباسهای کار درکیسه های برنجی که رویشان "خاطره" ای دوراز پلو داشتندبه خانه برگشتند
درمن دری ست که کودکان بیشماری پشتشان ایستادندو انتظارشان به نان ختم نشد
درمن  مردم  خودشان راهم بکشند،کشته بحساب نمی ایند
درمن بانک ها سودمشارکت دررساخت قبرستان ازمرده ها میگیرند
درمن شعبه های ارزی ،عرض نکنم بهتر است

من زنی هستم پا به ماه 
وهزار زن گرسنه درمغزم جیغ میکشند
نام مرا حدس بزن
امجدزمانی
@amjadzamanii

مرا جدا کنید
از هزارتوی  زنجیرهای شب زده اش
که روزگارم را سیاه کرده اند
گیرافتاده ام
لابلای  داندانهای  این گرگ که گُرده هایم را جویده است 
مرابیرون بکشید از عمقِ تاریخِ تودرتویِ تَنَشْ
مرا  در سطلی بریزید
از عمیق ترین حفره های چشماهایش بالابکشید
نه...
بندبیاورید
طناب بیاورید
ریسمان بیاورید
جمجه ام را بشکافید
هوایش را به بند بکشید
هوایش از سرم نمی رود
امجدزمانی
@amjadzamanii


جمعه 28 دی 1397

czbm

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

حوصله ی جهان سر رفته است
ساعت ها سرشان گیج میرود
این عقب مانده ها بکارمن نمی آیند
رختخواب ها همیشه خوابند
 انها را از خانه بیرون میریزم
هیچ کاری نمیکنند 
چوب لباسی ها را کنار جاده میکارم
خواهی دید درخت میشوند
 بجایشان
 فرش های دست باف  میخرم
 تادست دختران بیشماری که عاشق بوده اندرا بگیرم 
شیر آب را باز میگذارم
گلهای قالی زودتر از باغچه تشنه میشوند
تمام تیر های برق را بهم وصل میکنم 
حتما به خورشید خواهم  رسید
 زمستان ها کمی ازپنجره را بازمیگذارم
هوا بیاید خودش را گرم کند
 سقف خانه را برمیدارم
مگرآسمان ازاین سقفهای آجری چه کم دارد
شاعر
نباید دست  کم  گرفته  شود 
چوب لباسی که هیچ، هرکلمه ای  بکارد سبز میشود
امجدزمانی 


2


جمعه 23 آذر 1397

زندگی نامه

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

*:
در سومین روز از اخرین ماه تابستان ۱۳۵۴بدنیا امد
روستایی با تمام  جاذبه های  زیبای طبیعی که از خروسخوان تا خواب نیمه شب کودکی اش را سرشار از احساس تازه میکرد
صبحگاهان بهار، نوازش نسیم و برگ و شبنم و گونه ی گیاه اولین تصاویری بود که اورا به شگفتی شاعرانه  دعوت میکرد، با ورود به دبستان سلمان فارسی که دانش اموزانش همه کورد بودند کلمه و کلام را آموخت.
کم کم رودخانه های جاری روستای نرگسی،،

به او اموختند باید جاری شود، کوههای عروس زاگرس اورا به خود دعوت کردند تا همنوا با نغمه ی پرندگان  واژه ها را به استخدام استعدادش دربیاورد،  رنجهای بیشمار و کار طاقت فرسای کشاورزی از یک پسر بچه داشت شاعری میساخت که شعر مشهور انار و چراغ را میسرود بعدها زبانزد شد
شبانگاهان زیر نورفانوس علاوه برکتابهای مدرسه،اثارمشهور دنیا رو میخواندوکنارشان قدمیکشید
او رنجهایش را چراغ راه کرد، هنرهای  دیگر را ازجمله بازیگری و کارگردانی به شعر اضافه کردو در هرکدام موفق بود 
نویسنده ای شد که در مراکز مختلف صدا و سیما ازجمله ایلام بیش از ۱۲۰نمایشنامه رادیویی را نوشت، تهیه و کارگردانی کرد وازاین حیث رکوردی
 جاودانه بجای گذاشت 
با نمایش صحنه ای گیوه های زرین به جشنواره بین المللی فجر راه یافت وبارها جایزه بهترین بازیگری مرد را از آن خودکرد
در جشنواره چهارم مطبوعات ایران بخاطر شعرهایش در زمره بهترین اثار قرار گرفت 
درجشنواره ملی تولیدات رادیو وتلویزیون  هم، او بخاطر نوشتن برنامه رقص شعله ها  به جمع بهترینها راه پیدا کرد
۸مجموعه از شعرهایش را اماده چاپ نمود و به ناشر سپرد

حالاباکوله باری از رنجها وآموخته ها و داشته هایش همچنان مینویسد ویاد میگیرد
امجدزمانی خودش را هنوز درابتدای راه میداند و باورش براین است که هنوز راه زیادی درپیش دارد
درپایان بخشی از افتخارات و فعالیتهایش جهت معرفی بیشتر 
به نقل از کانال ایوان کلهر ذکر میشود
‍ 
معرفی بزرگان فرهنگ،
ادب وهنر کلهر 

امجد زمانی متولد 1354
شهرستان ایوانغرب طایفه نرگسی #تشمال 

افتخارات 
رییس کانون شعرا و نویسندگان اموزش و پرورش ایلام (ایوان) 

#رییس_انجمن شعر و ادب ایوان ۲سال
#رییس_انجمن نمایش ایوان ۲ سال
#مدرس_انجمن نمایش ایوان ۸ سال
#مدرس_کانون هنرمندان پردیس

#مدرس_انجمن شعر و موسیقی پردیس
#کارشناس مجری انجمن مهر تهران 
#مدرس_کارگاه_شعر ،فرهنگسراهای مختلف تهران
کارشناس مجری. انجمن ادبی قلم تهران
#مدرس_بازیگری  فرهنگسرای وصال 
#مدرس_شعر در فرهنگسرای وصال 

نویسنده، تهیه کننده ،کارگردان ، مجری وگزارشگررادیو وتلویزیون ایلام ۱۰ سال 

برگزیده به عنوان بهترین بایگر مرد در چندین جشنواره تاتر استانی و ...........
راه یافته به بخش پایانی و قرار گرفتن در جمع بهترین نویسندگان رادیو در جشنواره تولیدات رادیو

برگزیده شعر چهارمین جشنواره مطبوعات

برگزیده بعنوان نویسنده برتر در نمایش صحنه ای در جشنواره های مختلف

رییس و کارشناس مجری انجمن ادبی #مهراباد تهران

#دبیرچندین جشنواره مختلف شعر

تٲلیفات وآثارادبی 

#شبهای_بی_سارا

#چشمهای_توعاشقانه_ترین #شعرهای_جهان_اند

#وناوکه 

#منال_وملیوچگ

#نرمه_خوناو

#چشمهایت

#یاقوت_های_بنفش

#نامه_هایی_به_تو


فعالیتهای دگرازایشان

نویسنده بیش از ۱۲۰ نمایش رادیویی که همگی ضبط و پخش شده اند
که در نوع خود یک رکورد در ایران است
۱۲۰ نمایش رادیویی 

۸۰۰ صفحه تحقیق بر
اشعارشاکه و خانمەنسورایوانی

ئه ێوان که ڵهوڕ
    eivankalhor
  
کانال ایوان کلهر برای ایشان آرزوی سربلندی و موفقیت روزافزون می نماید و شهرایوانغرب بخودمیبالد که چنین بزرگانی رادردامان خود پرورانده است ومیپروراند 
دلنواز 96/11/17


سه شنبه 13 آذر 1397

rew

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

عشق پرازلحظه ی ناب است ،کسی میفهمد؟
آینه معشوقه ی آب است ،کسی میفهمد؟

لحظه ویرانی و دلتنگی و غم دارد عشق
 خوب همین حال خراب است کسی میفهمد؟

زلف تو آن شاخه انگورِ  به من پیچیده ست
چشم تو ازجنس شراب است،کسی میفهمد؟

عشق تورا تشنه ی خود میکندومیکشدت
گرچه بدانی که سراب است،کسی میفهمد؟

زنده که هستیم نخوابیم وغم یار خوریم
درکه گذشتی  همه خواب است ،کسی میفهمد؟

عشق عذابست وعذابست وعذابست،واین:
ناب ترین نوع عذاب است ،کسی میفهمد؟
امجدزمانی
@amjadzamanii


یکشنبه 11 آذر 1397

gh

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

دری که بسته شدبرروی من،واکردنش سخت است
شکست آدم عاشق تماشاکردنش سخت است
به سینه میزنم سنگ  تورا وترسی از کس نیست 
نمیدانم چرا عشق تو حاشا کردنش سخت است
نگاهت نامه ی دلتنگی یک ابر باران زاست
ولی گیرنده ی این نامه پیدا کردنش سخت است

نگاه تو  شبیه شعر خاقانی  پراز حرف  است
برای من ولی مفهوم ومعنا کردنش سخت است
ومن یک قطره ی اشکم   که از چشم  خود افتادم 
 بدون رود تواین قطره دریا کردنش سخت است
امجدزمانی 
@amjadzamanii

توگرمی با هوای سردبهمن فرق داری
وبا این مردم دنیا ،تمامن فرق داری

تومعجون فرشته باشراب وشعر هستی
توبا حوری،توبااهو،توبازن فرق داری

توترکیب هوای صبح نیشابور وشیراز
تو باباغ وبهشت وهرچه گلشن فرق داری

من از نسل غلامان غریب مصریانم
تو اما یوسفی ،آری، تو بامن فرق داری

نمیدانم چگونه وصف تو باید بگویم
توکه اصلن،توکه اصلن.....تواصلن فرق داری
@amjadzamanii


چهارشنبه 7 شهریور 1397

۱۲۳۴

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

لطف کن هوای سبزباغ را بمن برگردان
شوقِ هیچ نیست، اشتیاق را بمن برگردان

داستان عشق اخرش اگر رسیدن نیست
قصه ات تمام شد،کلاغ را به من برگردان

سیب ، وسوسه،نگاه، اتفاق های خوب
بخشهای خوب اتفاق رابه من برگردان

شب دوباره خیمه میزند کناردنیایم
لطف کن، وزودتر چراغ را بمن برگردان

زن، سکوت، خلسه وشراب،شعروتنهایی
چیزهای خوب این اطاق رابمن برگردان

فصل سردمن رسیده است ،باغ میگوید
  زودترانارهای داغ را بمن برگردان
امجدزمانی 
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی

نامه۹۴
بانوی رودهای جاری

خاتون نورس انار و تمشک

 بالا بلند روزهای کوتاهم

محبوب گیلاسهای نیمه رس

لیموی نچیده ی باغم

پرنده ی خوابهای نیمه شب

اشتیاق اب و کویر

مرز نزدیک تر بمن

سقف سپید ترانه هایم

رقص موزن کلام و کلمه

من چگونه دوستت نداشته باشم؟

وقتی سیب سبز تمام سبدهامی

وقتی راه رسیدن به هراس جاده و جنگلی

وقتی تلاقی افتاب و دریایی

وقتی نسیم خنک کوچه پس کوچه های خیال از تو تازه است

من چگونه به تو فکر نکنم

وقتی که شراب را به سرچشمه انگور میبری

وقتی پیاله را مست میکنی

چگونه خمار تو تابستان نباشم

چگونه از تو نگویم

وقتی هجوم تو از کلمه پرنده میسازد

از خشت خستگی را میگیرد

از سنگ سکوت را

و از باد پروانه ی عاشقی میسازد

من چگونه دوستت نداشته باشم

وقتی که بهار را در پیراهنت جا میکنی

زمستان را دربند

باید دوستت داشته باشم 
باید دوستت داشته باشم

باور کن
کلمه در بند توست

شاعر در بند توست

وخوشبختی همین باران خیالهای شبانه است

من راز رسیدن رودخانه به دریا را افشا میکنم

کاش میشد

میشد از سقف دستانت اسمان کوچکی داشت

قفسی برای زندگی

و راهی برای نرفتن

دریچه ای برای باز نشدن

و دانه ای برای دام

من بلدم کلمه باشم
من تورا بلدم
 مرابادستهایت زیرباران تنها بگذار
امجدزمانی ۱۳۹۷/۵/۲۹
@amjadzamanii

بام منوکفترتو باشدومن بدباشم؟
بال من از باور تو باشد ومن بدباشم؟

هرکه نصیبش نشود شمس ببوسد هروز
تاج طلابر سرتو باشد ومن بدباشم؟

سخت خمار لب انگوری سرخی هستم
چون مَیِ سکرآور تو باشدومن بدباشم؟

خسته زاندوه جهان سربنهم بردوشت
دست نوازشگر تو باشد و من بد باشم؟

ماه شبم باشی و تاصبح به تو خیره شوم
خواب من ازبسترتو باشد و من بد باشم؟

دست تو دردست منو عشق ببارد برما
حلقه ی انگشترتو باشد ومن بد باشم؟

شک نکن ای دوست که خوبم بخداوند ،مگر
دیگری اندر بر  تو باشد ومن بد باشم
امجدزمانی1397/05/31
@amjadzamanii

من درختم، لب  تنهایی یک رود سکونت دارم 
کاش میشد بروم سر به سر پنجره ها بگذارم 

چوب هم عاشق دریاست ،که قایق بشود یک روزی
 میتوانم ،دل خود را به همین رود اگر بسپارم

 دوسه روزست تبرخورده وبر روی زمین افتاده
یکنفر نیست که از روی زمین جمع کند آوارم

 دل نسوزان ،که خودم دسته به این خیل تبرهادادم
خورده ام زخم زدست کس خود ،خورده ام از دلدارم

من نسوزم که اگر پیکرمن گرم کند خانه  ی تو
سخت میسوزم ازینکه نکند قدرندانی کارم

ترسم این نیست که داری بشوم زینت قالی ها را
ترسم اینست صلیبی بشوم، سربرود بردارم

رنجشی نیست مدادی بشوم دفتریک کودک را
غمم اینست که زیبا نتراشد تن من نجارم

چاره ندارم بجز آنیکه خودم دست بکاری بزنم
باید بروم قاب شوم سر به سرپنجره ها  بگذارم
امجدزمانی ۱۳۹۷/۶/۵
@amjadzamanii


چهارشنبه 7 شهریور 1397

چند شعر جدید

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

گُرگ آیامیتواند عشقِ آهو را بفهمد؟ 
یا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمد؟ 

خوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  
اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمد

هرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...
میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمد

رود اری، همان رودی که به دریا رسیده 
میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمد

آن که در عمرش ندیده موج دریای تورا
اوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد 

باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرا
او تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمد


یک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع است
اونمیخواهد پلنگ پیرو ترسو را بفهمد

آنکه درگیر زمستان بوده و یخ عمرِخودرا
حال وروز ولرزش بیتاب زانو را بفهمد

هرکسی بالاوپایین دیده عمری، میتواند
طعم شیرین تعادل در ترازو را بفهمد
#امجدزمانی
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


چهارشنبه 7 شهریور 1397

چند شعر جدید

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

گُرگِ تو کَی میتواند عشقِ آهو را بفهمد
یا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمد

خوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  
اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمد

هرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...
میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمد

رود اری، همان رودی که به دریا رسیده 
میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمد

آن که در عمرش ندیده موج دریای تورا
اوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد 

باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرا
او تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمد


یک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع است
اونمیخواهد پلنگ پیرو ترسو را بفهمد

آنکه درگیر زمستان بوده و یخ عمرِخودرا
حال وروز ولرزش بیتاب زانو را بفهمد

هرکسی بالاوپایین دیده عمری، میتواند
طعم شیرین تعادل در ترازو را بفهمد
#امجدزمانی
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


یکشنبه 20 خرداد 1397

بدبختم

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

اگرروزی نباشی در کنار من خودش یعنی که بدبختم
بپاشی رنگ شب برروزگار من ، خودش یعنی که بدبختم

 زمانیکه خزان افتان وخیزان میرسد از راه و میریزد
 نگاهش رابروی برگ و بار من، خودش یعنی که بدبختم

تلی از خاطرات تو اگر هم خوابه ی شبهای من باشد
 شبانی که نمیگیرد قرارمن،  خودش یعنی که بدبختم


اگرپای تو باشد درمیان ، بغضش بگیرداسمان ، یعنی:
ببارد خون  زچشم  بیقرار من ، خودش یعنی که بدبختم
 
 ببین ، هرکس به هرنامی ،  به هرشکلی ، به هر رنگی ،به هرجایی
اگرغیرتوباشد درجوارمن ، خودش یعنی که بدبختم

اگر خسروشوم ، دنیا به زیر سلطه ام باشد ولی شیرین
  نباشد  تاج وتخت و اعتبارمن،  خودش یعنی که بدبختم
امجدزمانی
https://telegram.me/amjadzamanii


یکشنبه 20 خرداد 1397

خوشبختم

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

همین که لحظه هایم را بنام تو سند کردم ، خودش یعنی که خوشبختم

همینکه دور دنیای دل انگیز تو میگردم، خودش یعنی که خوشبختم

همینکه حس کنم  ، هستی  کنارم زیرباران های بی وقفه بدون چتر

همین که دست تو باشد به دستان پراز دردم خودش  یعنی که خوشبختم

همین که آسمان باشی برای من ، حدود وحد نباشدبین دلهامان
همین که هرکجا باشی به هرسمتی که برگردم خودش یعنی که خوشبختم

 بدون شک همه دارایی ام از دار دنیا  قلب اسماعیل من باشد
زمانی که دل خود را به قربانگاه  آوردم خودش یعنی که خوشبختم

زمانیکه کنارخستگی هایم نشستی و به چشمم خیره خواهی شد ، 
   و زیبا و زنانه ترخطابم میکنی: مَـردَم ، خودش یعنی که خوشبختم
امجدزمانی

https://telegram.me/amjadzamanii


جمعه 18 خرداد 1397

پرنده

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

میشودچلچله آواز ز یادش بـــرود ؟
یا نوازنده  نـُـتِ ساز ز یادش  برود؟

گرچه در کنج قفس بوده پرنده  همه عمر
اینچنین نیست که پرواز ز یادش برود

هرکه نوشیده می از سبزه ی انگور لبی
این محال است که شیراز زیادش برود

یاکه شیرین شده باشد به رطب ها ی توو
گرمی وتب داری اهواز زیادش برود

دوستت دارم و من شاعرم و وای بران
شاعری صنعت ایجاز ز یادش بـــــــرود 

راز سرخیست میان پَــر و پرواز و تفنگ
مرگ برهر که چنین راز زیادش بـــــرود
******

دل من بچه ی خوبیست ، اگر رنجیده
صبح فردا بشود، باز زیادش بـــ.رود 
امجـــــدزمانـی

https://telegram.me/amjadzamanii


جمعه 18 خرداد 1397

حقوق بشری

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

چشمهایت:
این  چه شهریست که احساس درآن معلول است
حرمت عشق شکستن همه جا معمول
 است

من خطاکردم و عاشق شدم و توکشتی
درداینجاست که قاتل همه ی مقتول است
 
ازادیبان همین شهر سوالی بکنید 
وزن دلتنگی عاشق، فَــعَلا..مفعول است

 

 خوش بحال کسی ازماکه ریاضی بلد است
دو دوتا پاسخ آن گم شده ومجهول است

مردم چشمان تو بعثی وجنایت کارند
درقبال منو این دل چه کسی مسوول است؟

پس حقوق بشری جیب چه کس خواهد رفت؟
سَـر ِارباب منوتو به چه ها مشغول است؟

#امجدزمانی 
https://telegram.me/amjadzamanii


جمعه 18 خرداد 1397

در دلم

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

دردلم میل به کس نیست خیالت راحت
عشقم ازروی هوس نیست خیالت راحت


شهرالوده  به دودست، خیانت عادیست

بحث من بحث نفس نیست خیالت راحت


من اگرعاشقم و جان بدهم  پیش تو دوست
 جزتو مربوط به کس نیست خیالت راحت


دل عقاب است و کمین کرده به چنگت ارد 
جای او کنج قفس نیست خیالت راحت 

گرچه شیرینی و هرکس به سراغت اید 
روح من روح مگس  نیست خیالت راحت
امجدزمانی 
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


جمعه 18 خرداد 1397

چتربیاور

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

شعرمینوشم ومستم ، توخودت میدانی
دل به یک پنجره بستم، توخودت میدانی

 امدی ، چتربیاور، دل من بارانیست
سخت وبدجورشکستم توخودت میدانی

جاده فهمیدکه تنهایی من موروثی ست
پس چراباز نشستم؟ ،،توخودت میدانی


ان ور رود نشستی وفقط سیب به آب...
میدهی کار به دستم ، توخودت میدانی

عهد کردیم بجز مرگ ، جدامان نکند
 من چرا عهدشکستم،   تو خودت میدانی

 بخدا من هم ازاین،  من هم ازاین، من هم از این
مردم مرده پرستم  ، توخودت میدانی

امجدزمانی 
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397

جشنواره شعر استان تهران

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    


شامگاه دوشنبه  جشن شعر پارسی با
همت کانون شعر و موسیقی مهر
وبا  حضور شاعران استان تهران ، در پاسداشت حکیم طوس فردوسی  با معرفی برگزیدگان در بخش های ترانه ،شعر کلاسیک و شعر نو‌  و با رونمایی از کتاب مجموعه شعر محمد رستمی. نیا شاعر پردیسی برگزار کردید، در این مراسم که با تلاوت قران و پخش سرود ملی آغاز گردید حجت الاسلام و المسلین عبدالهی ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به مدعوین خیر مقدم گفتند . امجد زمانی دبیر این جشنواره گزارش جشنواره را ارایه دادو ضمن تشکراز حمایت مسولین محترم  و استاد مجتبی قارداش مسول کانون شعر و‌موسیقی مهر  از انها خواست تا توجه بیشتری به شعر منطقه شود، وی خاطر نشان کرد امروز شعر شهرستان پردیس دارای جایگاه و اعتبار ویژه ای در شعر تهران و کشور است  و میرود تا بعنوان یکی از قطب های ادبی ایران معرفی گردد و این مهم می طلبد تا به شکل جدی به ان توجه گردد
دکتر اکبر کتابدار، دکتر فرهاد سالاری ،دکتر جعفر عزیزی و صادق حسینی  داوران جشنواره بودند
دکتر کتابدار در باب شاهنامه به سخنرانی پرداختند 
مازنی نماینده مجلس شورای اسلامی سخنران بعدی مراسم بود
۴۰ نفر از شاعران استان تهران  در مراسم حضور داشتند که به قرائت شعر پرداختند
اجرای موسیقی زنده و پخش کلیپ  دو برنامه بعدی بودند
در پایان مراسم ارای هیات داوران توسط امجد زمانی دبیر جشنواره و ناظر داوری قرائت و از برگزیدگان تجلیل گردید.
تجلیل از استاد حسن صد هزاری از پیشکسوتان شعرو ورزش منطقه در این مراسم انجام شد


سه شنبه 25 اردیبهشت 1397

جشنواره شعرتهران

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

*:
شامگاه دوشنبه  جشن شعر پارسی با
همت کانون شعر و موسیقی مهر
در بومهن وبا  حضور شاعران استان تهران ، در پاسداشت حکیم طوس فردوسی  با معرفی برگزیدگان در بخش های ترانه ،شعر کلاسیک و شعر نو‌  و با رونمایی از کتاب مجموعه شعر محمد رستمی. نیا شاعر پردیسی برگزار کردید، در این مراسم که با تلاوت قران و پخش سرود ملی آغاز گردید حجت الاسلام و المسلین عبدالهی ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی پردیس به مدعوین خیر مقدم گفتند . امجد زمانی دبیر این جشنواره گزارش جشنواره را ارایه دادو ضمن تشکراز حمایت مسولین محترم  و استاد مجتبی قارداش مسول کانون شعر و‌موسیقی مهر  از انها خواست تا توجه بیشتری به شعر منطقه شود، وی خاطر نشان کرد امروز شعر شهرستان پردیس دارای جایگاه و اعتبار ویژه ای در شعر تهران و کشور است  و میرود تا بعنوان یکی از قطب های ادبی ایران معرفی گردد و این مهم می طلبد تا به شکل جدی به ان توجه گردد
دکتر اکبر کتابدار، دکتر فرهاد سالاری ،دکتر جعفر عزیزی و صادق حسینی  داوران جشنواره بودند
دکتر کتابدار در باب شاهنامه به سخنرانی پرداختند 
مازنی نماینده مجلس شورای اسلامی سخنران بعدی مراسم بود
۴۰ نفر از شاعران استان تهران  در مراسم حضور داشتند که به قرائت شعر پرداختند
اجرای موسیقی زنده و پخش کلیپ  دو برنامه بعدی بودند
در پایان مراسم ارای هیات داوران توسط امجد زمانی دبیر جشنواره و ناظر داوری قرائت و از برگزیدگان تجلیل گردید.
تجلیل از استاد حسن صد هزاری از پیشکسوتان شعرو ورزش منطقه در این مراسم انجام شد
محمد رستمی:
*:
بنام یگانه داور هستی
با استعانت از ذات مقدس و پاک الهی 
هیات داوران جشنواره استانی  شاعران تهران ، جشن شعر پارسی در شهرستان پردیس 
ارای خود را به شرح زیر اعلام میکند

شعر سپید 
هیات داوران اثار شاعران زیر را شایسته تقدیر میداند ولوح تقدیر به ایشان اهدا میکند
۱_ توزند جانی
۲_ تارا شهنام
۳_زهرا سادات ازادی
۴_زینب کارگر
۵_زهرا پیشکول 


رتبه سوم:
هیات داوران تندیس جشنواره ،  لوح تقدیر و جایزه نقدی  مقام سوم شعرسپید  را  به صورت مشترک اهدا میکند به خانم  فاطمه محمودی و خانم سارا رمضانی دلیوندانی
 

رتبه دوم:
هیات داوران تندیس جشنواره  لوح تقدیر و جایزه نقدی رتبه دوم را اهدا میکند به کوکب توفیق خواه 
رتبه اول:
هیات داوران تندیس جشنواره ،لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام اول شعر سپید را اهدا میکند به آقای محمد رستمی نیا


شعر کلاسیک 
شایسته تقدیر
هیات داوران آثار شاعران گرامی
سلمان منعم  ،محمد صابری ،کیارش داود زاده  ، هادی یوسفی  و محمدصادقی را شایسته تقدیر میداند
و به ایشان لوح تقدیر اهدا مینماید
مقام پنجم
هیات داوران لوح تقدیر مقام پنجم را اهدا میکند محبوبه راه پیما
مقام چهارم 
هیات داوران لوح تقدیر مقام چهارم شعر کلااسیک را اهدا میکند به 
سید علی مصطفوی  و اکرم صادقی
مقام سوم
هیات داوران لوح تقدیر تندیس جشنواره و جایزه نقدی  مقام سوم شعر کلاسیک را بصورت مشترک اهدا میکند به  آقای  امیرستوده و فاطمه اتحاد



مقام دوم

هیات داوران تندیس جشنواره  لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام دوم شعر کلاسیک تهران را  اهدا میکند به حمیداسماعیلی

مقام اول
هیات داوران دیپلم افتخار بهترین شعر کلاسیک تهران را اهدا میکند به خانم مینا پیک  

لوح ویژه از نگاه دبیر جشنواره
دبیر جشنواره جایزه ویژه خود را اهدا میکند به عمران حیدری آریا  و سعید رفیعی

با احترام و امتنان
هیات داوران جشنواره  شاعران تهران،جشن شعر پارسی پردیس
دکتر اکبر کتابدار
صادق حسینی 
دکترسیدجعفر عزیزی
دکترفرهاد سالاری

 امجدزمانی
دبیر جشنواره و ناظر داوری


پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397

تیمور که باشی ...

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

وقتی که خدالطف کند میشی رنگی بدهد
این شعر نباید زتو تصویر قشنگی بدهد؟

تصویر قشنگی که در آن ماده پلنگی مغرور

هرصبح به  آهوی تو آرایش جنگی بدهد


حالا که قرار است کسی رخنه به قلبت نکند
باید که به تو پوسته ی محکم و سنگی بدهد


وقتی که قراراست جهان رابه تو یکجا  بخشد
تیمور که باشی چه بلنگی چه نلنگی ، بدهد

اکنون که خدا روح تو را سرکش وآهو نامید
باید به من هم روحیه ی یوزپلنگی بدهد

باید بروم بوسه به دستان  خدایم بزنم
که توانسته به من هدیه زیبا و قشنگی بدهد
#امجدزمانی
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397

ای عشق

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

*:
ای عشق الهی که خرابه بشود خانه ی تو
تسخیر کلاغانِ بدآهنگ شود لانه ی تو

یکروز تو اوازه ی مردانگی ات جاری بود
امروز کجا رفته همان غیرت  مردانه ی تو

ما را به چه جرمی به سر دار کشاندی آخر؟
یک عمر که منصور تو بودیم ، نه بیگانه ی تو


ای سفره ی رنگین شراب و شکرو شیرو‌نبات
 ای دام ترین ! ، در همه جاپخش شده ‌دانه ی تو


 حالاهمه ی حسرت ما سرشدگان جز این نیست
یک عمر سر خسته ی ما باشد و دو شانه ی تو 

شاید همه ی خواسته ی کاخ نشینان این است 
یک شب بنشینند و بخوابند به ویرانه ی تو‌
***
 ای حضرت معشوقه ی روشن ،تو‌چه شمعی هستی
خورشید شده عاشق و دیوانه و پروانه ی تو

نفرین به من ار جز به تو ای عشق ،به کس فکر کنم

آباد شود خانه و اباد شود خانه ی تو 
#امجدزمانی۱۳۹۷/۰۲/۱۰

چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی


پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397

هوا به قدر کافی نیست

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    

برای زندگی اینجا هوا به قدر کافی نیست
نمردم بی تو اما ...در  ادامه جز علافی نیست


شکنجه میشوم هرشب به دست خاطرات تو
ترا به جان وجدانت کمی از آن اضافی نیست؟


تنت تیمور و لب چنگیزو گیسویت تزارِ روس
به هرکس میپرستی بهتر ازاین اعتلافی نیست  

نگیر از من سر شب طرح لبخند ژکوندت را
کشیده گر که داوینچی تورا ،حرف گزافی نیست

چنان زیبا شدی وشب به زیر سلطه ات خواب است 
که  بین ماه و توامشب  خدایی اختلافی نیست

ز نِ بالا بلند مینیاتور های  استادی
واهویی که میبوسد تورا ، کارخلافی نیست


چنان پیچیده در هم طیف رنگی در نگاه تو 
یقین دارم که سردر گم‌تر از چشمت کلافی نیست

مرا هرگونه میخواهی بکش ، خونم حلالت باد
که در قانون من چیزی  به عنوان تلافی نیست 
امجدزمانی۱۳۹۷/۲/۱۳


همایش شعر شاعران استان تهران بهانه ایست برای کلمه شدن، شعر شدن، و سوار شدن بر بال احساس و اندیشه
آنگاه که درخت تنومند شعر پارسی ریشه هایش را محکم میکند و کلمات،  این پرندگان همیشه ی مهربانی روی شاخه شاخه اش می‌نشینند 
و شعر شراب کهنه ا ی میشود که ازین درخت بار آور جانها و روان ها را مست میکند
شعر پردیس جوان است و به جوانی و شورو اشتیاق اش میبالد
شعری که امروز با افتخارمیزبان جمع کثیری از مهربان ترین  شاعران تهران است
قسم به قلم که  سوگندخدای عزوجل است تمام  همت و تلاشمان را خرج کردیم تا میزبانان شایسته ای باشیم
اگر کاستی و کمی هست بر بنده  و همکارانم دردبیر خانه جشنواره به کرامت شاعرانه ی خویش ببخشایید
بیش از ۲۵۰ اثر از ۵۰ شاعر گرانسنگ به دبیر خانه جشنواره واصل شد که همگی در کمال آرامش بررسی و به هیات محترم داوران جهت داوری تقدیم گردید
که ۳۲ نفر از شاعران جهت حضور در جشنواره انتخاب و دعوتنمامه خدمت ایشان ارسال گردید
امید است دبیرخانه دایمی همایش شاعران تهران -بهارپردیس - بتواند در سال آینده جایزه ادبی پردیس را به همایش اضافه نماید
درپایان از حضرت حجت الاسلام والمسلمین عبداللهی ، استاد مجتبی قارداشی، سرکار خانم بابایی ،هیات محترم داوران و همه همکارانم در دبیرخانه جشنواره تشکر و قدردانی مینمایم.

امجدزمانی
دبیر اولین همایش شاعران تهران
-بهارپردیس-  اسفند ۱۳۹۶


سه شنبه 22 اسفند 1396

گزارش همایش بزرگ شاعران تهران ، بهار پردیس

   نوشته شده توسط: امجد زمانی    


تعداد کل صفحات: 6 1 2 3 4 5 6
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات