درخت چای
 
نویسندگان
نظر سنجی
خواننده ارجمند محتوای این تارنگار تا چه اندازه مورد رضایت شماست؟






** کوزۀ سفالین که بر زمین زنند بشکند، عجب نیست.

اما کوزۀ سفالین که پنجاه بار بر سنگلاخ زد، نشکست، بر ریگ نرم افتاد و بشکست.

عجب می آید. **


برچسب ها: مولانا، کوزه و انسان، سبک و نگرش بر انسان،  
[ یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 ] [ 02:01 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

چهار ماه گذشت. دوره های آموزشی تمام شد. دو ماه آموزش عمومی و دو ما آموزش تخصصی. نیاز به کلام مفصل نمی بینم و توضیح جزئیات را گرچه جذاب و بدیع است لازم نمی دانم. گرچه هنوز راه بلندی در پی است ولی از آنجا که مرحله ای مهم به اتمام رسیده و مرحلۀ جدیدی در انتظار است آن حس و ادراکی که در لحظۀ خروج از پادگان به یک سرباز دست می دهد آنهم حس و شوری که دیگر تکرار نمی شود را خالی از بیان نمی بینم.

خودم را به دقت برانداز کردم. وزنم خیلی کم تر شده بود. آفتاب با بی رحمی دستان و صورتم را سوزانده بود. تا به حال اینقدر در زندگی باید و نباید نشنیده بودم و اینقدر با اجبار و اکراه زندگی نکرده بودم. پوستم کلفت تر شده بود و دلم هم سفت و سخت تر. از نظامی گری و نظامی بودن چیزی هایی را دوست داشتم که تجربه کردم، سئوالات جان فرسایی داشتم که پاسخ ها را یافتم و چیزی هایی بیش از این ها دانستم که به من آرامش می بخشید گرچه شور و اشتیاقام را خاموش می کرد.

دلم احساس عجیبی داشت. کمی سنگین شده بود به خاطر آنچه می فهمیدم، کمی سبک شده بود به خاطر آنچه فهمیده بودم، کمی تهی شده بود به خاطر آنچه دیده بودم و کمی پر شده بود به خاطر آنچه متحمل شده بودم. و دیگر سختی و سنگینی بار و توشه ام مرا آزار نمی داد. فکر می کردم باید چندی بگذرد تا بفهمم چه تغییراتی کرده ام. به هیچ نوشیدنی و غذایی علاقه نداشتم و فقط می خواستم گوشه ای نشسته و دمی آرام و آسوده باشم. هیچ آرزویی نداشتم ... هیچ ... 


برچسب ها: سرباز، سرباخته، آموزشی، تجربه های نو ولی کهنه، خدمت سربازی،  
[ شنبه 12 اردیبهشت 1394 ] [ 04:22 ق.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


آیا آنکه به یک درختچه رحم نکند به یک انسان رحم می کند ...
در دوران کوتاه دانشگاه در هیمنۀ واقعیاتی قرار گرفتم که مرا به خویشتن نزدیک می کرد و پیوسته درس هایی از زندگی در کنار دانشجویان واقعی آموختم که هیچ مدرسی نتوانست به بنده بیاموزد. از سال 1386 که انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه صنعتی شاهرود غیر رسمی اعلام شد و تدابیر چرخ دنده ای آن دوران خام و سوخته این نهضت ملی را در سراسر کشور شروع به خرد کردن نمود جمعی از رهروان این نهضت برای حفظ نام، یاد و رسالت انجمن اسلامی و تلاش های بی دریغ جوانان این آب و خاک که جز آزادی، استقلال، حرمت انسانی و صداقت فریادی بر نمی آوردند تصمیم گرفتند درختچه ای را نماد آزادی خواهی و ملیت اندیشی خود قرار داده و با آویختن چای کیسه ای بر شاخسار آن صدای اعتراض و موجودیت خود را به گوش همگان رسانیده و روح پاک و لطیف طبیعت را شاهدی بر صبر و تحمل خویش در برابر کالبد سیاه و زمخت استبداد و خودرایی قرار دهند.
اما در حالی که فکر می کردیم بعد از سالیان سال خزان و انتظار درخت چای به بار خواهد نشست نه تنها احیای مجدد انجمن اسلامی با دسیسه هایی مواجه شد بلکه به دست جفا پیشۀ تحجر و تعصب در تابستان سال 1393 در حالی که میدان خالی از حضور دانشجویان بود قطع گردید و چون همیشه ثابت کرد که نه تنها آزادی خواهی و مطالبه گری بلکه هرچه رنگ بوی تغییر و خلاقیت از خود ساطع کند تدبیری تبری پاسخ آن خواهد بود و دلیل آن فقط نفعی است که از راکد بودن آب دریا به ساکنان ساحل ریا می رسد.
و عجب حکایتی بود آن روز که در کنار تن بی سر این درخت قرار گرفتم و درحالی که دل و جانم به تماشای بند انگشتی از جسم بی جان آن دوخته شده بود دیدن یک چای کیسه ای کهنه و قدیمی که هنوز خود را به سختی بر روی آن نگاه می داشت و از چشم سطحی نگر جلادان زمان خود غافل مانده بود مرا شگفت زده کرد و آنی به اعماق وجودم متبادر گشت که پروردگارا، چه مقاومتی از یک تن بی سر می بینم.
بنابراین بر آن شدیم تا با راه اندازی تارنگاری رسالت آن درخت خوش مرام را شاخ و برگ بخشم و ثابت گردانم که با قطع درخت اندیشه قطع نمی شود، با قطع درخت همت ما سست نمی شود، با قطع درخت امید ما کم نمی شود بلکه مرام مذموم شما آشکار شده و هیچ حرفی را برای زدن باقی نمی گذارد و چنان انگیزه ای را در ما ایجاد می کند که اگر بانیان این عمل قبیح آن را درک می کردند پشت دست گاز می گرفتند و لب می گزیدند.
این تارنگار بر آمده از خاک کویی است که درخت چای از آن روییده و نظرات شما سرور دانا به سان آن چای های کیسه ای است که بر آن درخت آویز می کنید و امروز هر چه در آن می نگاریم و از دیده می گذرانیم میوۀ شیرین و خوش عطر درخت چای است.
آری این مسلک ناجوانمردان و استبدادنصبان است که حتی یک درخت آزادی خواه را تحمل نمی کنند چه برسد به یک جوان آزادی خواه ...
به یاد درخت چای
اگر تبر بزنند به شاخ و برم نمی شکنم
وگر شکنم ز شاخ و تنم قلم قلم فکنم
بنگارم از تن و جان جان فدای آزادی
بنثارم از بر و سر خون فدای آزادی
ا.ش.چراغ
آ.ز.خ

آمار سایت
بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
آخرین بروز رسانی :
امکانات وب
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات