درخت چای
| ||
|
[ دوشنبه 18 تیر 1397 ] [ 11:00 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
در ارتباط باشیم و ارتباطمان را حفظ کنیم. برای بدست آوردن اطلاعات شفاف و بیطرف و نظرات متفاوت تلاش کنیم. نظراتمان را تبادل کنیم، آگاهیمان را بسط دهیم و خرد جمعی را خلق کنیم. کشور آبستن حوادث بزرگ و سرنوشتسازی است. اگر به وضوح از آنچه در محیط زندگیمان میگذرد آگاه باشیم میتوانیم با همبستگی و تصمیمات به موقع موثر و مثبت واقع شویم. مسدود شدن شکبههای اجتماعی تهدیدی در جهت این خط حیاتی زندگی اجتماعی ماست. امروز رسالت هر متخصص و دانایی در عرصه علوم رایانه و دنیای اطلاعات و ارتباطات مشخص است. بیتفاوت نباشید و به هرشکل ممکن برای رفع حصر از دنیای اطلاعات و ارتباطات تلاش کنیم. حق آگاهی و ارتباطات ما چیزی به اندازۀ یک دنیاست نه فقط خانه و محلۀ خودمان. خانواده، همسایه و دوستان و هرکسی را که فکر میکنیم از حق دسترسی آزاد به اطلاعات و ارتباطات جهانی محروم ماندهاند را یاری کنیم. بیتفاوت نباشیم حتی اگر آنها بیتفاوتند. آگاهی سایرین به نفع من است، به نفع خانوادۀ من است به نفع فرزند من است... . بیایید برای نفع خودمان با جدیت و حوصله تلاش کنیم. گر نفع کس در نهاد تو نیست چنین گوهر و سنگ خارا یکی است
برچسب ها: جنبش، فیلترینگ، رسالت، خرد جمعی، [ سه شنبه 1 خرداد 1397 ] [ 03:12 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
ظهر یک روز بهاری در حیات سبز و پر از سبزیهای جورواجور یک خانه ساده شمالی، شبیه همان خانههایی که بچههای هفت هشت ساله نقاشی میکنند یک دختر ده دوازده ساله در گوشهای از آن بر روی لبۀ حوض کوچکی روبهروی مادرش نمیه نشسته است و مشغول شستن لباسها در یک تشت بزرگ مسی میشود، با دقت لبه آستین و یقه یک لباس را با هیبتی زنانه میشوید و بعد خوب چلانده و آبش را گرفته و سپس روی سرپنجه بلند میشود تا با نوک انگشتانش طناب را بگیرد و بعد آن را پهن کند و باز ادامه میدهد و مادرش همچنان خیلی با آرامش نگاهش میکند. هر چه نگاهش میکنم سیر نمیشوم. انگار زندگی را به تجربه گرفته است. اگر هیکل کوچکش نبود با این نشست و برخاستهای پختهای که داشت تشخیص سن و سالش محال بود. با خودم فکر میکنم که گفته است که دنیا به تهاش رسیده، هنوز همان نقطه آغاز است. برچسب ها: زندگی جاری است، امید، دوباره ها، [ شنبه 15 اردیبهشت 1397 ] [ 02:05 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
تا هستی هیچ غمی نیست. رکود هست. سردی هست. گرسنگی هست اما تا تو هستی هیچ غمی نیست. وقتی چراغ در آن سوی تاریکی هست تنها امید نیست راه هم هست. تو هستی چراغ امروز، تو هستی امید امروز، تو هستی جسارت امروز، تو هستی و امروز روز توست. به خون تو ماتمها نرسد که شب دراز میکشد تا خفتۀ سرخی شفقت نشود ای بیژن... برچسب ها: جزنی، خلق، خدا، ملت، بیژن و یاران، [ چهارشنبه 29 فروردین 1397 ] [ 11:22 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
چندی ابزار نوشت و قلم خریداری کرده بودم. به تاکید به فروشنده گفتم لطفا از هر کدام که ایرانیاش موجود هست لطف بفرما. ایشان هم با نگاهی ساده تقبل کرد و گفت اتفاقا این مغز اتدها تولید شهر خودمان هست و ما هم خوشحال شدیم. دو ماژیک رنگی پس از چند روز استفاده سرشان شکت و دیگر بخوبی اول متون را رنگی نمیکردند. مغز اتدها هم منتظر اشاره نبودند و با ضعیفترین تماس با کاغذ میشکستند و سوهان روح من شده بودند. دفعۀ بعد تمام اجناس را خارجی خریدم. تفاوتشان کمتر از پنج هزار تومان بود اما همین چند هزار تومان را چه کسی حاضر است به آدمی همینطوری ببخشد که ما حاظر باشیم به ضعیفترین کیفیت پولی بپردازیم که به سختی حاصل میشود.
تولید ملی پیش از حمایت ملی به عزم ملی جهت اصلاح و تطبیق محصولات نیازمند است. تنها امیدواری این است که هر سال که میگذرد مشکلات ریشهایتر کشف میشوند.
برچسب ها: تولید، پول، حمایت، کالای ایرانی، [ یکشنبه 12 فروردین 1397 ] [ 08:06 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
در کنج ایستادن و به غم گریستن مجال نترسیدن را جار میزند نگاه پشت نگاه به نقطهای معلوم هوس نهراسیدن را فریاد میزند من نمیترسم وقتی ترس، مرگ پیش از موعد و تضییع استعدادهاست کویر را تجربه کن در کویر خورشید هست آسمان هست و تو هستی تو خود درخت کویر باش و مایۀ حیاتت، امید هست آری چه غم وقتی سراب ابهت ناامیدی کویر را میشکند. برچسب ها: کویر، تنهایی، ایران، جوان، [ یکشنبه 12 فروردین 1397 ] [ 07:40 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
عیار زیرخاکی از آن جهت نیست که مطلاست بلکه بدان خاطر است که زیر خاک است و هرچه خفتهتر باشد عیارش بیشتر است. پسر عمۀ ارجمندم، استاد شاعر و خوش طبع محمد مهدی جلالی شاهرودی رحلت تو برای درک دنیاییمان سخت است اما آنچه تو از نیافتیم را اکنون در فراقت میتوان یافت که هرچه زمان بگذرد ارزشت بیشتر میشود. به امید دیدار کاش دنیای تو دگر باشد که مرا تنگ تر ز زندان است در زمین و آسمان همه جا آنکه از یاد رفته انسان است باز تنها حقیقت دنیا قصۀ تلخ نان و دندان است خنده شادمان مخواه از من با شرف زیستن نه آسان است مرحوم استاد محمد مهدی جلالی برچسب ها: محمد مهدی جلالی شاهرودی، شاهرود، شعر، استاد، تل خاکستر، [ چهارشنبه 4 بهمن 1396 ] [ 09:56 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
مثل آدمهای واقعی مثل خاک است، هم پاکند و هم به چشم نمیآیند. خاک مادر طبیعت است و هرچه هست از اوست اما به چشم، نمیآید. مایۀ تمام این طبیعت تماشایی از همه افتادهتر است و زمین خوردۀ من و توست اما به چشم نمیآید. آدمی هم همین است. آدمی که برای بشر مادری کند و زادگاه عشق و فطرت بشری شود گرچه به رشک بیاید اما به چشم نیاید. انگار قرینه تمام طبیعت خشک و تر در روح انسان میگنجد. گویی این همه حال و تحول طبیعی نقشی است پر معنی در پس پرده نقاشی خدا. ابر میبارد و زمین سبز میشود، خورشید میتابد زمین گرم می شود، درخت میروید و زمین نغز میشود، شمع میسوزد شب رنگ میشود. تو گویی هر چه که از خود میگذرد نور میشود و هرچه نور میشود به چشم نمیآید. نور به چشم آمدنی نیست فقط چشم نواز است. فرقی
ندارد فرخی باشی یا عارف قزوینی، میرزاده عشقی باشی یا تقی خان پسیان، اگر عاشق
وطنی شمعی، خورشیدی، خاکی. هر چه حرارت عشقت فزون، زودتر ذوب میشوی، محو میشوی.
محال است شمع باشی نسوزی، محال است بسوزی و بسازی محال است بروی و بمانی. اجر
عاشقی گرچه بهشتی شدن است اما رسمش عیان بودن نیست، مستور بودن است. ستار بودن
است. میآیی و میروی غریب و قریب. چگونه
شعلههای احساس سرزمینمان را فراموش کنیم... به
بهانه بهشتی امروز و به یاد همۀ ستاران
بهشتی...
سیزده
آیان برچسب ها: ستار بهشتی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ایران، [ جمعه 12 آبان 1396 ] [ 08:52 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
نجنگیده خود را بازنده ندانید. بجنگید اما از شکست نهراسید. همۀ زندگی نبرد است نه پیروزی، پس شکست را هم بپذیرید و از آن نفع ببرید اما فقط طالب پیروزی باشید. در این عالم خاکی هیچگاه و هیچگاه و هرگز عدالتی وجود نخواهد داشت. هیچگاه حق و استحقاق شما را در سینی و روی پارچه ابریشم به شما تقدیم نمیکنند. پس بکوشید تا قدرتمند شوید و با قدرت به آنچه لیاقت دارید برسید. برای بعضی از اهداف زندگیتان فقط مرگ را شکست بدانید و هرگز از پای ننشینید. هیچ کس برای نجات شما خلق نشده است پس از آینه ناجی خود را بخواهید... این ها شعار نیست اگر واقعا، بارها و بارها و بارها در روز "من می توانم" را تکرار کنید و تا آخرین لحظه ناامید نشوید که زندگی آنقدر که در تلاش معنی میشود در پیروزی معنی نمییابد چرا که سعادت در تلاش است و تلاش یعنی عزم و اراده در استفاده از عقل و جسم در حد کمال خود. برچسب ها: عدالت، قدرت، عزت، زندگی، امید، [ جمعه 28 مهر 1396 ] [ 09:39 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
همیشگی نیست ولی خیلی دوستش دارم...وقتی خیلی خیلی خیلی دلم میگیرد و نمیدانم چرا... البته فقط این نیست. دیگر محرمها محرم نیست. نمیدانم چرا. شاید به خاطر اینست که فانتزی شده. نمیدانم چرا. این نوحهها و روضهها که نتواست اشک ما را درآرد. اما همیشه دود از کنده بلند میشود. به قول امروزیها همه چیز قدیمیاش... آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک تنت به سوز و گداز تو گرم راز
و نیاز سوی خیام حرم دو چشم تو مانده
باز آه از آن ساعتی که با تن چاک
چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک آمده از خیمه گه خواهر غم
دیده ات دید که شمر از جفا نشسته بر
سینه ات آه از آن ساعتی که با تن چاک
چاک نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک گفت بده مهلتی تا برسم بر سرت برادرم تشنه است مبر سر از
پیکرش برچسب ها: آه از آن ساعتی، اشک، حسین، کربلا، فانتزی، دنبالک ها: دانلود فایل، [ یکشنبه 9 مهر 1396 ] [ 10:14 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
یک لیوان وقتی میشکند دیگر لیوان نیست اما انسان یک لیوان نیست. حیف نشد که انسان یک بلور و زمرد هم نیست. آنها میشکنند و وقتی شکستند دیگر شکستهاند و گرچه بلورند اما شکستهاند. پس حتی یک جواهر هم شکست میخورد اما انسان میتواند هرگز شکست نخورد... همۀ انسانها در زندگی شکست میخورند یعنی به آنچه تمایل دارند نمیرسند اما شکست وقتی معنی پیدا میکند که انسانها میپذیرند که شکست خوردهاند یعنی هرگز نمیتوان بدان چیزی دست یافت. آری شاید هم واقعا چیزهایی باشد که نتوان بدان دست یافت، چرا که نه، فراوان. عدالت، انصاف، آزادی... اما شکست وقتی معنی باطنی پیدا میکند که انسان روحیه پیروزی را از دست بدهد و به واقع و قلبا بپذیرد که مغلوب شده است و خمود و دلگیر و مایوس و ساکت و آرام در انتظار مرگ بزید... اما آیا آنکه روحیه پیروزی را حتی در هنگام تیرباران شدن حفظ کرده است و هنوز رجز میخواند شکست خورده است... پیروزی دست یافتن به آنچه میخواهی و شکست دست نیافتن نیست بلکه زندگی چیزی فراتر از دست یافتن و نیافتن است. زندگی یعنی حفظ روحیه پیروزی در لحظه مرگ... این روحیه بدون شک موجب دستاوردهای میشود که بسایر فراتر از دست یافتنهای معمولی است. برای زندگی کردن روحیه زندگی کردن را در خود به وجود بیاوریم نه ابزار آن را... و اگر فکر میکنید این حرفها شعار است به خودتان کمی زحمت دهید و در تاریخ صد سال گذشته به دنبال مصادیقش باشید. گرچه برایم فراوان است این اما سئوال شماست نه من...
برچسب ها: زندگی، روحیه، تیرباران، امید، [ پنجشنبه 23 شهریور 1396 ] [ 02:41 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
[ دوشنبه 6 شهریور 1396 ] [ 08:57 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
کمر ظهر شکسته بود. پیراهنی سفید و شلواری کرمی رنگ کهنه اما تمییز و مرتب و موهایی پرپشت و سفیدش از همه بیشتر در چشم بود. حدس میزنم در جوانیاش آراسته و منظم بوده. انگار دوچرخهاش را از همان جوانی نگاه داشته و حالا هم همراه اوست. ولی این بار آن را سکویی کرده بود تا دست دراز کند و از دورن سطل آشغال شهرداری چیزی بردارد. از بی غیرتی جوانانی
امثال من است که پیران کشور باید برای گذران زندگی دست به پستی بزنند. وقتی بزرگان
و محترمان یک ملت در پیری به چنین روزی دچار شوند و جوانان بیخیال و بیقید به
دنبال رفع این رشتیها نباشند یقینا این روز برای ما هم تکرار خواهد شد. تاوان
غفلت خواری است. وقتی ملت و مردم به سادگی از کنار این اتفاقات پردرد میگذرند و این ذلت را ذلت خود نمیدانند و عاجلا برای رفع آن چاره نمیسازند چه
انتظار از وکلایی که افتخارشان در گرقتن عکس یادگاری با مسئول سیاست خارجی اتحادیه
اروپاست. ای وای وطنم... ای
وای مردم ایران... برچسب ها: عکس یادگاری با فدریکا موگیرینی، روزی از زباله ها، ایرانم، مردم کجایند، [ سه شنبه 17 مرداد 1396 ] [ 03:26 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
گاهی وقتها از خودم بدم میآید. دوست میدارم هیچ وقت نمینوشتم و
نوشتن را یاد نمیگرفتم. وقتی به جوشش میآیم و قلمم بدون هیچ کوششی روان میشود
ناراحتم. سوژهها، حرفها و هر اتفاقی که هیزم خشک این کبریت قد بلند میشوند
مرا اذیت میکنند. دوست ندارم کاسب سوژهها باشم. سوژههایی که انقدر آزارم میدهند
که بلند بلند برای جهل بنی بشر افسوس میخورم و گریان می شوم برای خواب بلند
روزگار. خدایا چه کنم. براستی من قربانی سوژهها هستم. مینویسم نه برای نوشتن
بلکه برای پایان بخشیدن به اتفاقات تلخ جاهلی تا شاید روزی فقط درسهایی از
آن را بنویسم. شاید... برچسب ها: سوژه ها، جهل زمانه، روزگار قریب، نوشتن برای نوشتن، [ چهارشنبه 14 تیر 1396 ] [ 03:02 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
خوشحال باید بود یا نباید بود. با خودم فکر میکنم چرا از میان چهره های سرشناس اصولگرا "آقای رئیسی" منتخب میشود. مگر آنان نمیدانند که کیفیت شخصیتها به تنهایی مهم نبوده و چگونگی معرفی آنها ضامن موفقیت است. مگر نمیدانستند که بعد از سی هشت سال مردم این کشور نسبت به چه رویدادهایی در گذشته حساسند، مگر نمیدانستند که جامعه پوست انداخته و به تدبیر هاشمی -دانشگاه آزاد- "سطح کلی آگاهی مردم" افزایش یافته، مردم واقعیت پذیرتر شده و علاج قطعی در دل زمان می جویند. چه شد؟ آیا فقط حضور مردم مهم بود. نمیدانم. اما خوشحالم! واقعا خوشحالم. چراییش بماند برای فرداها... این پیروزی فرخنده باد... برچسب ها: پیروزی، روحانی، ملت، ایران، 96، [ شنبه 30 اردیبهشت 1396 ] [ 02:54 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
خیلی برایم سخت نیست. وقتی ادب مغلوب رقابت میشود، وقتی دروغ مغلوب صداقت میشود، وقتی فریب مقهور فراست میشود دیگر چه راهی برای گمراهی باقی میماند. وقتی صداقتی هست میفهم. از نوای صدایش از برق چشمانش از آرامش دستانش. مردم میفهمند. مردم در جامعه زندگی کردهاند. مردم تجربه دارند، باهوش هستند. تشخیص سخت نیست. آدم عاقل صبور است محدودیتها را درک میکند بیهوده حرف نمیزند رقیبش را تحقیر و تخریب نمیکند و دلیل و برهان میآورد. آدم عاقل اولویتها را میشناسد و موفقیت را در پایداری آن معنی میکند نه در گذرا بودن منفعتها. مردم میفهمند چه کسی راست میگوید. مردم را باهوش فرض کنید تا پیروز شوید...
با روحانی میمانیم...
برچسب ها: روحانی، تا 1400، عقلانیت، جهانگیری، با روحانی می مانیم، [ یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 ] [ 04:18 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
آدمی دوبار متولد میشود. مرتبۀ دوم وقتی است که آزادانه و عاشقانه به سراغ کاری میرود که دوستش دارد.
برچسب ها: تولد واقعی، زندگی واقعی، یکبار عاشقانه زیستن، [ جمعه 15 اردیبهشت 1396 ] [ 08:18 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
اینکه مردم سرنوشت خود را بدست بگیرند فقط تا دیروز یک آروز بود. امروز یک رویداد هم نیست. یک قابلیت و عادت است. حکومتها، قدرتها، سازمانها به وجود آمدند تا با تاثیر و کنترل بر رفتار مردم و جهت دهی به آنها اهداف خود را ارضا کنند اما دیگر اینگونه نیست بلکه این انسانها هستند که با فرهنگ و رفتار خود سرنوشت سازمان را رقم میزنند و سیاست مداران را وادار میکند که برای زنده ماندن، خود را با آنچه مردم میپندارند و میخواهند هماهنگ کنند و این دستاورد یک دلیل دارد. دنیای مجازی. فقط دو دهۀ پیش بود که ارتباطات سریع، ارزان و با کیفیت وجود نداشت و اکنون بشر در دریایی سیال به راحتی میتواند شنا کند. میتواند حرف بزند و بخواند. تجربه بشر چون موجها به کرانه ساحل همه جزیزهها میرسد. حکومتها با وجود هزینههای بسیار برای تولید فرهنگ به عنوان بزرگترین سرمایه خود اگر با ملت همراه نباشد به زودی ملت از آن جدا شده و ملت خود بخود فرهنگی جدید و در تطابق با اکثریت به وجود میآورد. این اتفاق همان طلاق عاطفی است. بشر به عدالت و آزادی نزدیک شده و فقط باید هرچه بیشتر صادقانه تجارب خود را با یکدیگر در میان بگذارد و احساس پاک انسانی را مبادله کند. فاصلهای برای تحقق واقعی یک جامعه جهانی با درکی واحد از زندگی نیست. اگر محتوا محتوی اصالت باشد. باید خدا را سپاس گفت.
برچسب ها: دموکراسی و فضای مجازی، مردم، حکومت، دنیای مجازی، دنیای نو، [ شنبه 12 فروردین 1396 ] [ 06:28 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
مشکل از هیچ است. مشکل از ماست و ما هم هیچیم که این همه هیچ، ما را دست به سر کرده است و انگشت به زبان... ما نمیدانیم...گیر افتادهایم در دنیای نادانیها و ناخواستنهایی که خودمان خالقش بودیم. هر چند صباح یکبار حرفهایی، کارهایی، تلاشهایی از یک شکل، از یک جنس و با یک هدف به جنبش در میآید و باز هم میشود هیچ...چون نمیدانیم...واقعا نمیدانیم چه میخواهیم. اگر فقط به اندازۀ یک گندم میدانستیم چه میخواهیم و به اندازۀ همان گندم اعتقاد به آن داشتیم به آن میرسیدم...هرچند آن گندم، گندم ممنوعه باشد. اگر میدانستیم چه میخواهیم هر کس با هر شهامتی حاضر بود برای آن جان بدهد چرا که رسیدن به یک هدف متعالی یا جان سپردن در راه آن لذتی برابر و شاید هم نابرابر دارد که همیشه عشق در فراق معنی میشود نه در وصال.
برچسب ها: باید بدانیم، انتخابات، یک سوال جاویدان، سختی اندیشیدن، [ دوشنبه 7 فروردین 1396 ] [ 12:10 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
واقعا چرا...؟ این روزها، این شبها...واقعا چرا... می بینیم رفتاری که توجیه اش خنده دار است و می شنویم حرف هایی را که شنیدنش غریب است... فقط وضعیتی شده ایم...امروز فاطمیه است...همه در چهار راه اصلی شهر جمعند...ما هم برویم...اما چرا...چرا سایر اعمال دینی که اتفاقا همین فاطمه واجب می دانسته و این همه مصیبت و رنج را متحمل شده خوار و سبک می شماریم... امر به معروف و نهی از منکر که فضولی است!! نماز و روزه که دین نیست و دین سیر کردن شکم فقراست!! معرفت و بینش و فهم و درک هم که مهم نیست و اصل دل پاک است و سینۀ چاک...کدام دین به رسم این علائم ناموزون است... دین داری ما هم جدای از زندگی ما نیست، آیا در زندگیمان، در کسب و کارمان و در خانوادۀمان صادقیم...آیا به واقع در راه شناخت معارف کوشاییم، خداوند وعده داده راه خود را به آن ها که در راه او تلاش می کنند نشان خواهد داد و نشان خواهد داد. آیا واقعا صادقانه تلاش می کنیم. آیا دین داری ما یا بهتر بگویم ظاهرداری ما از روی معرفت است یا رسم و رنگ شهر... برچسب ها: ظاهرداری، دین داری، فاطمیه، معرفت، مجاهدت، [ پنجشنبه 12 اسفند 1395 ] [ 09:48 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |