درخت چای
 
نویسندگان
نظر سنجی
خواننده ارجمند محتوای این تارنگار تا چه اندازه مورد رضایت شماست؟






  رهگذران این گذر می‌گذرند و می‌روند         من چه کنم از این همه سنگدلی و ناکسی

برچسب ها: رهگذر، رفتن، رحلت، روزگار زرد، صدق،  
[ سه شنبه 29 تیر 1395 ] [ 11:29 ق.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
این روزها همه جا خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسد و پیشخوان‌ها و تارنماها (وبسایت ها) و شبکه‌های خبری، خبرهای تازۀ و خوبی ندارند. حیف  است. کشوری واقع شده در چهار راه جهان با دسترسی به بزرگترین آب‌های جهان و جغرافیایی به تنوع یک قاره و ثروتی به ظرفیت اسمی نفت و گاز و معادن و ملتی با تمدن چهار هزار ساله و محتوایی فرهنگی با غنای دین خاتم فرستاده‌شدگان و برکتی به اندازۀ علی بن موسی الرضا(ع) و خاندانش و ...
از چه چیزی رنج می بریم؟ 
ملت برای نجات خود فکری کنید تا خدواند به خاطر این همه ناسپاسی محروم و مغذوبمان نکرده است...


برچسب ها: خبر، عاقبت، نجات، ملت، چرایی، نعمت،  
[ جمعه 18 تیر 1395 ] [ 11:25 ق.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

هر سال وقتی عید فطر فرا می‌رسد حرف معلم پرورشی کلاس دوم راهنمایی‌مان که با چه حرصی با صبر و حوصله در لاولای بازی‌گوشه‌های ما نصیحت‌مان می‌کرد یادم می‌آید و مکررا در گوشم با همان لحن و آهنگ تکرار می‌شود. نمی دانم برای بنده که حتی آن وقت‌ها سر از هیچ در نمی‌آوردم چطور از آن همه چیزهایی که خوشحال‌مان می‌کرد این حرف یادم مانده است.

فکر کنم همیشه قرار است این حرف در سرم بماند...

نمی‌دانم راز عمر این کلمات چیست؟ شاید از هنر معلمی است، با جمله‌ای که خیلی از او بزرگتر بود و شاید برکت عید فطر و یا حرف دل مرد عملی که از زبان روزه‌دار معلمی دلسوز و پرتحمل‌مان برآمد...

"حواستان باشه اگر فردا نرفتید برای نماز عید فطر دیگه رفت تا سال دیگه ها..."

خدا خیرش دهد هرکجا که هست...


برچسب ها: نماز عید فطر، معلم، پاداش روزه داری، کلام،  
[ سه شنبه 15 تیر 1395 ] [ 07:35 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
حق گرفتنی است...
امشب تجلی خاصی در مختصات جامعۀ مدنی ایران نمایان شد که اگر نگویم یک تحول است لکن یک تغییر بزرگ بود که خبر از جهت‌گیری‌های می‌دهد که حداکثر تا یک دهۀ آینده به بلوغ کامل خواهد رسید و شکل و رنگ و مفهوم جامعه را به گونه‌ای ترسیم خواهد کرد که هیچ شباهتی به اکنون که هیچ به بیست و یا سی سال پیش هم نخواهد داشت!؟ 
حضور بانوان در ورزشگاه آزادی...
تقریبا تا چند سال پیش محال بود و حتی سخن گفتن در مورد آن از دسته اعمالی بود که باید به خدا پناه برد. اما شد.
گرچه گمان می‌کنم این حضور آن حضور خواستنی جامعۀ محترم زنان نیست و می‌تواند فراخ‌تر باشد اما دیگر فعلا همین است. باید درس گرفت. برای همین هم عده‌ای زحمت کشیدند. تلاش کردند. صبر و تحمل بخرج دادند. هزینه کردند!!!
آفرین بر شما.
بانوان گرامی هیچ کس حقوق و منزلت شما در سینی و در مراسمی با شکوه به شما تقدیم نمی‌کند. این شما هستید که باید برای احیا و اعتلای کرامت اعلای زن بکوشید و بجوشید...
موفق باشید...


برچسب ها: حضور زنان در ورزشگاه آزادی، حق زنان، مبارزه، مردم سالاری، تلاش صبر نتیجه،  
[ جمعه 11 تیر 1395 ] [ 09:56 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

انسان‌ها یا از اشتباهات خود کارآزموده می‌شوند و یا از اشتباهات دیگران درس می‌گیرند و اصل یادگیری و مهارت و مهمتر، کارآزمودگی، با مبادرت کلامی و جوارحی حاصل می‌شود نه محفوظات و دانسته‌ها. تجربه ثابت کرده کسانی که از اشتباه کردن و سرزنش دیگران ترسی ندارند انسان‌هایی خلاق و خود‌اتکا هستند و اساسا این دسته از انسان‌ها خالق مفاهیم و تعالیم بدیع و تازه‌اند.

از کسانی که با اشتباهاشان موجب تعلیم ما می‌گردند سپاس‌گزاری کنیم. یادمان باشد خندیدن به آن‌ها نشانه نادانی و ناتوانی ماست.


برچسب ها: ترس از خطا و اشتباه، خلاقیت، مفاهیم نو، مخترع، معلم، اشتباه، موفقیت،  
[ چهارشنبه 9 تیر 1395 ] [ 03:13 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

"وقتی بهار گل‌ها را جان می‌بخشد"

"وقتی که باغ‌ها طروات انفاق می‌کنند"

"چه گلایه از پاییز می‌توان نمود"

"وقتی زمستان همه چیز را نابود می‌کند"

*** نام ارتش تنها مترادف نام ایران است. ***

نیروی زمینی قهرمان ارتش ایران، سربازان و پرچم دارانت چه غریبانه رفتند.

تسلیت باد بر شرافت تو نیروی زمینی قهرمان ارتش ایران

یادش بخیر. وقتی در روزه‌های اول دورۀ آموزشی تمرین رژه می‌کردیم ارتشی‌ها برای آنکه به ما روحیه بدهند زیاد بر روی شرافتمان دست می‌گذاشتند. فرمانده هنگ‌مان به پشت بلندگو جایگاه می‌رفت و وقتی ما پا می‌گرفیتم بلند میگفت " درود به شرفت سرباز" و خون درون رگهایمان به جوش می‌آمد و با قدرت پا می‌کوبیدم. روز آخر آموزشی کسی نبود لحظۀ خداحافظی اشک در چشمانش گره نخورد و بغض نکند. زیبایی روزهای یک زندگی بود. ولی با این اوصاف انگار سربازیمان تمام شده بود و خیلی خوشحال بودیم. مرخصی ده روزۀ پایانی با هیچ چیز قابل مقایسه نبود. سختگیرهای ارتش معروف عام و خاص است ولی با همه محدودیت‌های پادگان‌های نیروی زمینی از کمبود و بی‌کیفیتی استحقاقی‌هایی که یکی در میان نصیبمان می‌شد تا غذا و کذا و کذا همۀ جوانانی که در ارتش خدمت کردند عرق و غیرت خاصی بر روی آن دارند. اما...                                 "گیرم که درد دل به تو گویم تو را چه غم      تو درد دل شنیده‌ای اما ندیده‌ای"

درود بر پیکر با شرافتت سرباز نیروی زمینی قهرمان ارتش ایران

و تسلیت بر خانواده صبور و داغدار تو که قرار بود بعد از 60 روز انتظار همدیگر را ملاقات کنید و پدرت و مادرت چشم بر تو روشن کنند و حالا دیدار انتظار می‌خواهد و انتظار. خدا صبرتان دهد که اجرتان باقیست.

و اما تو ای دستگاه‌های اجرایی و تصمیم‌گیر و چنین و چنان کشور که فیش حقوقیتان به اندازه فیش حقوق ماهانه 80 هزارتومانی سربازان است!!!

لایق تسلبت نیستی...

حال که این حادثه غم‌آلود پیشامد کرده دم از مجازات فرماندهان و مدیران پادگان 05 کرمان می‌زنند و مثل همیشه می‌خواهند از عدم آگاهی ملت سوء استفاده کرده و خود را از زیر بار مسئولیت خارج سازند و چون همیشه بی‌گناهان را نکوهش کنند. بعد از اتمام دورۀ آموزشی و خروج سربازان از پادگان دیگر هیچ مسئولیتی بر عهدۀ پادگان آموزشی نیست و این سربازان با اتوبوس پایانه‌های شهری به ولایت خود باز می‌گردنند. حال کجای این مهم به نظام سربازی ارتش باز می‌گردد. ارتشی که با کمترین بودجه نسبت به سایر سازمان‌های مشابه و ابزار‌آلات کهنه و فرسوده امنیت و اقتدار تولید می‌کند چه تقصیری دارد در یک سانحه رانندگی.  ننگ و شرم بر کسانی باد که موجبات وقوع اینچنین فاجعه‌هایی می‌شوند که در ظرف یک روز سه تصادف مرگبار خانواده‌های یک سرزمین را داغدار می‌کنند. این حادثه‌ها مصداق خوبی است برای ارزیابی عملکرد شماست. نه تنها جاده‌های کشور و نه تنها رانندگی و نه تنها تصادفات کشور که ریل‌ گذاری‌ها و مهندسی‌ها عاملان این فواجع هستند.

شرم بر شما...

 


برچسب ها: 19 ارتش، 19 سربازان، کارآمدی ارتش، ناکارآمدی ...، نیروی زمینی ارتش، سربازان وطن،  
[ پنجشنبه 3 تیر 1395 ] [ 03:51 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

            در دم نهفته به ز طبیبان مدعی     

                                                     باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

           چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است

                                     آن به که کار خود به عنایت رها کنند


برچسب ها: راه، حسن عاقبت، زندی، مدعی، کار دنیا،  
[ چهارشنبه 2 تیر 1395 ] [ 11:54 ق.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


آیا آنکه به یک درختچه رحم نکند به یک انسان رحم می کند ...
در دوران کوتاه دانشگاه در هیمنۀ واقعیاتی قرار گرفتم که مرا به خویشتن نزدیک می کرد و پیوسته درس هایی از زندگی در کنار دانشجویان واقعی آموختم که هیچ مدرسی نتوانست به بنده بیاموزد. از سال 1386 که انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه صنعتی شاهرود غیر رسمی اعلام شد و تدابیر چرخ دنده ای آن دوران خام و سوخته این نهضت ملی را در سراسر کشور شروع به خرد کردن نمود جمعی از رهروان این نهضت برای حفظ نام، یاد و رسالت انجمن اسلامی و تلاش های بی دریغ جوانان این آب و خاک که جز آزادی، استقلال، حرمت انسانی و صداقت فریادی بر نمی آوردند تصمیم گرفتند درختچه ای را نماد آزادی خواهی و ملیت اندیشی خود قرار داده و با آویختن چای کیسه ای بر شاخسار آن صدای اعتراض و موجودیت خود را به گوش همگان رسانیده و روح پاک و لطیف طبیعت را شاهدی بر صبر و تحمل خویش در برابر کالبد سیاه و زمخت استبداد و خودرایی قرار دهند.
اما در حالی که فکر می کردیم بعد از سالیان سال خزان و انتظار درخت چای به بار خواهد نشست نه تنها احیای مجدد انجمن اسلامی با دسیسه هایی مواجه شد بلکه به دست جفا پیشۀ تحجر و تعصب در تابستان سال 1393 در حالی که میدان خالی از حضور دانشجویان بود قطع گردید و چون همیشه ثابت کرد که نه تنها آزادی خواهی و مطالبه گری بلکه هرچه رنگ بوی تغییر و خلاقیت از خود ساطع کند تدبیری تبری پاسخ آن خواهد بود و دلیل آن فقط نفعی است که از راکد بودن آب دریا به ساکنان ساحل ریا می رسد.
و عجب حکایتی بود آن روز که در کنار تن بی سر این درخت قرار گرفتم و درحالی که دل و جانم به تماشای بند انگشتی از جسم بی جان آن دوخته شده بود دیدن یک چای کیسه ای کهنه و قدیمی که هنوز خود را به سختی بر روی آن نگاه می داشت و از چشم سطحی نگر جلادان زمان خود غافل مانده بود مرا شگفت زده کرد و آنی به اعماق وجودم متبادر گشت که پروردگارا، چه مقاومتی از یک تن بی سر می بینم.
بنابراین بر آن شدیم تا با راه اندازی تارنگاری رسالت آن درخت خوش مرام را شاخ و برگ بخشم و ثابت گردانم که با قطع درخت اندیشه قطع نمی شود، با قطع درخت همت ما سست نمی شود، با قطع درخت امید ما کم نمی شود بلکه مرام مذموم شما آشکار شده و هیچ حرفی را برای زدن باقی نمی گذارد و چنان انگیزه ای را در ما ایجاد می کند که اگر بانیان این عمل قبیح آن را درک می کردند پشت دست گاز می گرفتند و لب می گزیدند.
این تارنگار بر آمده از خاک کویی است که درخت چای از آن روییده و نظرات شما سرور دانا به سان آن چای های کیسه ای است که بر آن درخت آویز می کنید و امروز هر چه در آن می نگاریم و از دیده می گذرانیم میوۀ شیرین و خوش عطر درخت چای است.
آری این مسلک ناجوانمردان و استبدادنصبان است که حتی یک درخت آزادی خواه را تحمل نمی کنند چه برسد به یک جوان آزادی خواه ...
به یاد درخت چای
اگر تبر بزنند به شاخ و برم نمی شکنم
وگر شکنم ز شاخ و تنم قلم قلم فکنم
بنگارم از تن و جان جان فدای آزادی
بنثارم از بر و سر خون فدای آزادی
ا.ش.چراغ
آ.ز.خ

آمار سایت
بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
آخرین بروز رسانی :
امکانات وب
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات