درخت چای
 
نویسندگان
نظر سنجی
خواننده ارجمند محتوای این تارنگار تا چه اندازه مورد رضایت شماست؟






در کنج ایستادن و به غم گریستن 
مجال نترسیدن را جار می‌زند
نگاه پشت نگاه به نقطه‌ای معلوم
هوس نهراسیدن را فریاد می‌زند
من نمی‌ترسم وقتی ترس، مرگ پیش از موعد و تضییع استعدادهاست
کویر را تجربه کن
در کویر خورشید هست آسمان هست
و تو هستی
تو خود درخت کویر باش
و مایۀ حیاتت، امید هست
آری چه غم وقتی سراب ابهت ناامیدی کویر را می‌شکند.


برچسب ها: کویر، تنهایی، ایران، جوان،  
[ یکشنبه 12 فروردین 1397 ] [ 07:40 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

مثل آدم‌های واقعی مثل خاک است، هم پاکند و هم به چشم نمی‌آیند. خاک مادر طبیعت است و هرچه هست از اوست اما به چشم، نمی‌آید. مایۀ تمام این طبیعت تماشایی از همه افتاده‌تر است و زمین خوردۀ من و توست اما به چشم نمی‌آید. آدمی هم همین است. آدمی که برای بشر مادری کند و زادگاه عشق و فطرت بشری شود گرچه به رشک بیاید اما به چشم نیاید. انگار قرینه تمام طبیعت خشک و تر در روح انسان می‌گنجد. گویی این همه حال و تحول طبیعی نقشی است پر معنی در پس پرده نقاشی خدا. ابر می‌بارد و زمین سبز می‌شود، خورشید می‌تابد زمین گرم می شود، درخت می‌روید و زمین نغز می‌شود، شمع می‌سوزد شب رنگ می‌شود. تو گویی هر چه که از خود می‌گذرد نور می‌شود و هرچه نور می‌شود به چشم نمی‌آید. نور به چشم آمدنی نیست فقط چشم نواز است.

فرقی ندارد فرخی باشی یا عارف قزوینی، میرزاده عشقی باشی یا تقی خان پسیان، اگر عاشق وطنی شمعی، خورشیدی، خاکی. هر چه حرارت عشقت فزون، زودتر ذوب می‌شوی، محو می‌شوی. محال است شمع باشی نسوزی، محال است بسوزی و بسازی محال است بروی و بمانی. اجر عاشقی گرچه بهشتی شدن است اما رسمش عیان بودن نیست، مستور بودن است. ستار بودن است. می‌آیی و می‌روی غریب و قریب.

چگونه شعله‌های احساس سرزمین‌مان را فراموش کنیم...

به بهانه بهشتی امروز و به یاد همۀ ستاران بهشتی...

سیزده آیان


برچسب ها: ستار بهشتی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ایران،  
[ جمعه 12 آبان 1396 ] [ 08:52 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]

هم کلامی با یک همنشینش کافی بود تا دریابی. دیگر شکی ندارم.

یک ابراهیم واقعی، آتش را سرد می‌کند.

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را    تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید


برچسب ها: یزدی، ایران، سوگ، نهضت،  
[ دوشنبه 6 شهریور 1396 ] [ 08:57 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
خوشحال باید بود یا نباید بود. با خودم فکر می‌کنم چرا از میان چهره های سرشناس اصولگرا "آقای رئیسی" منتخب می‌شود. مگر آنان نمی‌دانند که کیفیت شخصیت‌ها به تنهایی مهم نبوده و چگونگی معرفی آن‌ها ضامن موفقیت است. مگر نمی‌دانستند که بعد از سی هشت سال مردم این کشور نسبت به چه رویدادهایی در گذشته حساسند، مگر نمی‌دانستند که جامعه پوست انداخته و به تدبیر هاشمی -دانشگاه آزاد- "سطح کلی آگاهی مردم" افزایش یافته، مردم واقعیت پذیرتر شده و علاج قطعی در دل زمان می جویند. چه شد؟ آیا فقط حضور مردم مهم بود. نمی‌دانم. اما خوشحالم! واقعا خوشحالم. چراییش بماند برای فرداها...
این پیروزی فرخنده باد...

برچسب ها: پیروزی، روحانی، ملت، ایران، 96،  
[ شنبه 30 اردیبهشت 1396 ] [ 02:54 ق.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
آگاهی و شعور یک ملت ضامن سلامت سیاسی و بقای نظام و استقلال ملی هر کشوری است و در عصر حاضر کشورهای توسعه یافته بر منبای همین آگاهی و شعور مردمی که مولد هوشیاری ملی است اداره می شوند و مردم ناظران و ضابطان و حاکمان اصلی و محوری هستند.
مردم ناظر تمامی فعالیت ها و تصمیماتی هستند که صادقانه از آن باخبرند، افکار عمومی ملت مسئولان را تمیز داده و خوب و بد را مشخص می کند و همینطور قضاوت ملی بقا و یا طرد یک نفر را موجب می شود. اما این هوشیاری همگانی و به جا متاثر از چیست؟مطمئنا همۀ مردم یک جامعه تخصص و سواد یکسان و همچنین در زمینه های مشابه را دارا نبوده و اکثر آن ها تحت مدیریت دولت خود هستند و از اتفاقات درونی سازوکارهای دولتی بی خبرند. پس چه می شود که یک ملت جمعا در موردی ملی بر روی نظری صحیح اتفاق نظر پیدا می کند.
ساده اما سخت است.
آگاهی جمعی، شعور اجتماعی و هوشیاری ملی در صورتی در هر کشور ایجاد می شود که شفافیت صادقانه اطلاعات و اقدامات سیاسی و مدیریتی دولتمردان در آن جاری باشد."

برچسب ها: هوشیاری، بقا، استقلال ملی، کشورهای توسعه یافته، شفافیت، ایران،  
[ چهارشنبه 21 بهمن 1394 ] [ 02:31 ب.ظ ] [ ا.ش چراغ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


آیا آنکه به یک درختچه رحم نکند به یک انسان رحم می کند ...
در دوران کوتاه دانشگاه در هیمنۀ واقعیاتی قرار گرفتم که مرا به خویشتن نزدیک می کرد و پیوسته درس هایی از زندگی در کنار دانشجویان واقعی آموختم که هیچ مدرسی نتوانست به بنده بیاموزد. از سال 1386 که انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه صنعتی شاهرود غیر رسمی اعلام شد و تدابیر چرخ دنده ای آن دوران خام و سوخته این نهضت ملی را در سراسر کشور شروع به خرد کردن نمود جمعی از رهروان این نهضت برای حفظ نام، یاد و رسالت انجمن اسلامی و تلاش های بی دریغ جوانان این آب و خاک که جز آزادی، استقلال، حرمت انسانی و صداقت فریادی بر نمی آوردند تصمیم گرفتند درختچه ای را نماد آزادی خواهی و ملیت اندیشی خود قرار داده و با آویختن چای کیسه ای بر شاخسار آن صدای اعتراض و موجودیت خود را به گوش همگان رسانیده و روح پاک و لطیف طبیعت را شاهدی بر صبر و تحمل خویش در برابر کالبد سیاه و زمخت استبداد و خودرایی قرار دهند.
اما در حالی که فکر می کردیم بعد از سالیان سال خزان و انتظار درخت چای به بار خواهد نشست نه تنها احیای مجدد انجمن اسلامی با دسیسه هایی مواجه شد بلکه به دست جفا پیشۀ تحجر و تعصب در تابستان سال 1393 در حالی که میدان خالی از حضور دانشجویان بود قطع گردید و چون همیشه ثابت کرد که نه تنها آزادی خواهی و مطالبه گری بلکه هرچه رنگ بوی تغییر و خلاقیت از خود ساطع کند تدبیری تبری پاسخ آن خواهد بود و دلیل آن فقط نفعی است که از راکد بودن آب دریا به ساکنان ساحل ریا می رسد.
و عجب حکایتی بود آن روز که در کنار تن بی سر این درخت قرار گرفتم و درحالی که دل و جانم به تماشای بند انگشتی از جسم بی جان آن دوخته شده بود دیدن یک چای کیسه ای کهنه و قدیمی که هنوز خود را به سختی بر روی آن نگاه می داشت و از چشم سطحی نگر جلادان زمان خود غافل مانده بود مرا شگفت زده کرد و آنی به اعماق وجودم متبادر گشت که پروردگارا، چه مقاومتی از یک تن بی سر می بینم.
بنابراین بر آن شدیم تا با راه اندازی تارنگاری رسالت آن درخت خوش مرام را شاخ و برگ بخشم و ثابت گردانم که با قطع درخت اندیشه قطع نمی شود، با قطع درخت همت ما سست نمی شود، با قطع درخت امید ما کم نمی شود بلکه مرام مذموم شما آشکار شده و هیچ حرفی را برای زدن باقی نمی گذارد و چنان انگیزه ای را در ما ایجاد می کند که اگر بانیان این عمل قبیح آن را درک می کردند پشت دست گاز می گرفتند و لب می گزیدند.
این تارنگار بر آمده از خاک کویی است که درخت چای از آن روییده و نظرات شما سرور دانا به سان آن چای های کیسه ای است که بر آن درخت آویز می کنید و امروز هر چه در آن می نگاریم و از دیده می گذرانیم میوۀ شیرین و خوش عطر درخت چای است.
آری این مسلک ناجوانمردان و استبدادنصبان است که حتی یک درخت آزادی خواه را تحمل نمی کنند چه برسد به یک جوان آزادی خواه ...
به یاد درخت چای
اگر تبر بزنند به شاخ و برم نمی شکنم
وگر شکنم ز شاخ و تنم قلم قلم فکنم
بنگارم از تن و جان جان فدای آزادی
بنثارم از بر و سر خون فدای آزادی
ا.ش.چراغ
آ.ز.خ

آمار سایت
بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
آخرین بروز رسانی :
امکانات وب
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات