لعنت به این تابستون من!
لعنت به این خبرای شوکه کننده!
لعنت به بکهیونا سسکی!
لعنت به پارک فاکیول هات!
لعنت به اوه سهون سسکی!
اصن...لعنت به اکسو:|||
نمیفهمی همه اکسوالا دچار چه مشکلاتی شدن؟
یه ربعش حامله شدن.یه ربع دیگه از شدت خون دماغ شدید کم خونی گرفتن.یه ربع دیگشم سکته کردن یه سریشو دار فانی رو وداع گفتند بقیه دهنشون کج شده به دلیل سکته کردن.ربع دیگشم از بس دیدن تنبلی چشم گرفتن:||||
انقدر مارو نکشین و مریضمون نکنین لعنتیا:"|||
باید علاف باشیم؟؟؟
بسه:|یه دقه خواستیم استراحت کنیم ولی نمیزارین:|
*نامه ای از طرف یه اکسوال هنتای بی اعصاب و دیوونه به اکسو*
[ سه شنبه 25 تیر 1398 ] [ 04:00 ب.ظ ] [
S.Я sᴀᴇʙʏ•ɴᴜᴛᴇʟʟᴀ ] [
نظرات () ]