گاهی گمان نمیکنی، ولی خوب میشود
گاهی نمیشود، که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه به دستور میشود
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدایِ گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدایِ تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشهای از سنگ میشود
گاهی تمامِ آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست، دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانیمان، گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
کاری ندارم کجایی، چه میکنی؟
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود...
قیصر امین پور :)
پ.ن I:
از همون حرفا! :)
پ.ن II:
از سال قبل تا الان پست نذاشته بودم ^_^
سال نو تون مبارک!
.: Weblog Themes By Pichak :.