آپلود عکس

گاهی بدون اینکه کسی رو از نزدیک ببینی یا بشناسی 
جوری حس دِین و شیفتگی و احترام تو جونت ریشه میزنه که انگار عضوی از خانوادته...
وقتی تبدیل میشه به قهرمان و امیدت...
که بعد وقتی به نا حق ازت میگیرنش قلبت انگار منفجر میشه... 
هزار تیکه میشه...
تیغ میشه...
بغض میشه...

قسم به وحشتی که تو جونشون بود از ابهت و اقتدارت...
قسم به تک تک تکه های قلبم که پره از ارادت و احترام و علاقه بهت...
قسم به بغضی که بعد از رفتنت هر روز بزرگ و بزرگتر میشه...
قسم به تک تک اشکایی که از صبح جمعه تا الان برات ریختم...


سپهبد...!
قهرمان...!
شهید...!
انتقام خونت رو میگیریم سردار قلبها!


تاریخ : یکشنبه 15 دی 1398 | 09:17 ب.ظ | نویسنده : قاصدک | نظرات

  • paper | تازیانه | خسوف
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات