روی کاغذ نوشتم : دست هـــای تو …
و روی آن دست کشیدم !
روی کاغذ نوشتم : شانـــه های تو …
و سر بر شانه ات گذاشتم !
روی کاغذ نوشتم : چشــــم های تو …
و یک دل سیر تماشایشان کردم !
هر صبح …
با مشتـــی کاغذ در آغوشم …
از خواب تـــو بیدار شدم !
و اینک
روی همــــان کاغذ قـــدیمی
می نویسم :
من …
از این زندگـــی کاغذی خسته ام !
طبقه بندی: دلنوشته،
قول بده که خواهــــی آمد …
اما
هرگز نیا!
اگر بیایی...
همه چیز خراب می شود!
دیگر نمی توانم
اینگونه با اشتیاق،
به دریا و جاده خیره شوم!!
من
خو کرده ام به این انتظار،
به این پرسه زدن ها...
در اسکله و ایستگاه!
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم؟؟؟
طبقه بندی: دلنوشته،
گریه کن ای دیده روزمـاتم اسـت آخـــر عـمر رسول(ص) خاتم است
نــاله خــیزد از دل ارض و ســما دل غـــمین گـشته تـمام مـا سوا
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی ؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی ؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
ای امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا با زمزمه ملائک همراه شویم.
رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد.
هر جای این سرزمینی
باش !
فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن !
قلب من برای تپیدن
نیاز به انگیزه دارد ...!
طبقه بندی: دلنوشته،
پیش از خواب
می چرخم به سمتش
حرفی نمی زنیم
به هم نگاه می کنیم
من و
دیوار رو به رو...
طبقه بندی: دلنوشته،
خدایا...!
خواستم بگویم تنهایم،
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد،
چه کسی بهتر از تو...؟
طبقه بندی: دلنوشته،
اربعین آمد و یکبار دگر غمگینم
باز باید به روی خاک غمت بنشینم
باز اشک رخ من خون و دلم در خون شد
گریه کردن به غمت گشته دگر آیینم
طاقتم طاق شد از داغ دل خواهر تو
حنجرم زخم شد از بغض غم سنگینم
آنقدر لطمه زدم بر رخ خود در داغت
پر ز خون است دگر پلک رخ رنگینم
پیش قبرت چقدر ناله زدم یا مظلوم
همچو فریاد شده نغمه ی آهنگینم
داغ شبهای اسیری، غم کوفه، غم زجر
داغ ها را به روی قلب خودم می چینم
من ضمانت کنم ارباب که نالان باشم
در شب اول قبرم تو بکن تضمینم
عشق تو مایه ی آرانش جان است حسین
مهر تو خیمه زد از روز ازل در دینم
خواهرت آمده بر خاک غمت می گرید
گوییا خواهر غمبار تو را می بینم
طبقه بندی: مذهبی،
دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...
خـــودم به تنهـــایی ٬
دست نوازشی بر ســــرم می کشم ... لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :
" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ...
خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم....
منبع:صدای پای زندگی
طبقه بندی: دلنوشته،
.: Weblog Themes By Pichak :.