در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن
آیینه با تمام یک رنگیش
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان می دهد . . .
منبع:جملات زیبا(مازنی ریکا)طبقه بندی: دلنوشته،
یوسف می دانست که تمام درها بسته اند ؛
اما بخاطر خدا و تنها به امید او ،
به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش باز شد ...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند ؛
تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوی درهای بسته بدو ،
چون :
خــدای تــو و یوســف یکـیــسـت ...
خدا همین جاست کنار تو
طبقه بندی: دلنوشته،
روی کاغذ نوشتم : دست هـــای تو …
و روی آن دست کشیدم !
روی کاغذ نوشتم : شانـــه های تو …
و سر بر شانه ات گذاشتم !
روی کاغذ نوشتم : چشــــم های تو …
و یک دل سیر تماشایشان کردم !
هر صبح …
با مشتـــی کاغذ در آغوشم …
از خواب تـــو بیدار شدم !
و اینک
روی همــــان کاغذ قـــدیمی
می نویسم :
من …
از این زندگـــی کاغذی خسته ام !
طبقه بندی: دلنوشته،
قول بده که خواهــــی آمد …
اما
هرگز نیا!
اگر بیایی...
همه چیز خراب می شود!
دیگر نمی توانم
اینگونه با اشتیاق،
به دریا و جاده خیره شوم!!
من
خو کرده ام به این انتظار،
به این پرسه زدن ها...
در اسکله و ایستگاه!
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم؟؟؟
طبقه بندی: دلنوشته،
هر جای این سرزمینی
باش !
فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن !
قلب من برای تپیدن
نیاز به انگیزه دارد ...!
طبقه بندی: دلنوشته،
پیش از خواب
می چرخم به سمتش
حرفی نمی زنیم
به هم نگاه می کنیم
من و
دیوار رو به رو...
طبقه بندی: دلنوشته،
خدایا...!
خواستم بگویم تنهایم،
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد،
چه کسی بهتر از تو...؟
طبقه بندی: دلنوشته،
دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...
خـــودم به تنهـــایی ٬
دست نوازشی بر ســــرم می کشم ... لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :
" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ...
خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم....
منبع:صدای پای زندگی
طبقه بندی: دلنوشته،
نمیدانم چرا تنم میلرزد وقتی صبحت از تو میشود نه از ترس حضورت نیست ، از آروزی به تو رسیدن است ، از شاید ها و باید ها و از اینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یا دوریت را …
شاید روزی تنم لرزید و دستانت را روی شانه هایم گذاشتی و گفتی زیر لب اشک شوق بریز من به کنارت آمده ام برای همیشه !
طبقه بندی: دلنوشته،
.: Weblog Themes By Pichak :.