دوشنبه 12 شهریور 1397  02:44 ب.ظ

به نام خدا

عشقم سلام

چند وقتی بود که ملال شدید زندگی و اوج سختی هایی که روزگار به دوشم افنکنده مانع این شده بود که دو باره برایت بنویسم

برایت دوباره بنویسم و دوباره بگویم که دوستت دارم

خوشحالم از اینکه هستی و خاطرم آسوده است که مراقب فرزندمان می باشی

کاش زندگی به لطافت همین قلمی بود که روی کاغذ میکشیدم تا عشقم نثارت گردد

ولی سختی روزگار حیاتمان چونان بر مردان عصر زندگی مشترکمان می تازد که دیگر نمی توان قامت راست کرد

و به قامتی خمیده در آماج مشکلات باز دوباره میگویم دوستت دارم

دوستت داشته ام

و دوستت خواهم داشت

زهرای عزیزم

من تمام قد و با تمام وجودم به عشق تو و فرزند دلبندمان در برابر همه مشکلات تمام قد خواهم ایستاد شاید بتوانم اندکی از - از خودگذشتگی های تو برای زندگیمان را جبران کنم

و تا حد توانم مبارزه خواهم کرد

هر چند توانم کمتر از بلندای مشکلات است و بخاطر این کمی از تو پوزش می طلبم

و امیدوارم در محضر خدا به خاطر بی رحمی روزگار زندگیمان که تا کنون روی خوش به ما نشان نداده من را ببخشی و عفو کنی

امید بر آن دارم زندگی ام کوتاه گردد بل تمام شود تا چنین در دشواری زندگی کردنتان را به چشم خود نبینم.

دلم میخواست تمام دنیا را به پایتان بریزم اما چه کنم که این دیوانه عنان خویش را از دستم بربوده و فراری است.از دست سخاوتمند من.

دوستت دارم


نظرات()   
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات