صمد سرداری نیا و کتاب" ایروان ولایتی مسلنان نشین بود "

تاریخ:شنبه 28 اردیبهشت 1398-09:04 ب.ظ

"
صمد سرداری نیا و کتاب" ایروان ولایتی مسلمان نشین بود".
در تحقیق حاضر، تاریخچه شهر ایروان (پایتخت كنونی جمهوری ارمنستان) و حوادث مربوط به آن از بدو پیدایش تا فاجعه قتل عام مسلمانان به دست داشناك‌ها ( 1918م) بررسی می‌شود .مولف در این پژوهش نشان می‌دهد ولایت چخورسعد و مركز آن، ایروان در طول سده‌های متمادی، یك خطه مسلمان نشین ایرانی بوده و ایروان از شهرهای آذربایجان و ولایت چخورسعد از ولایات چهارگانه ایالت آذربایجان بوده است .وی در مقدمه می‌نویسد" : ایروان كه در حال حاضر به عنوان پایتخت جمهوری ارمنستان، یك شهر ارمنی‌نشین شناخته می‌شود، قرن‌های متمادی، نه تنها به عنوان ولایتی از ولایات ایران، بلكه یك سرزمین مسلمان نشین بوده و دژی استوار در برابر بیگانگان محسوب می‌شده است ."كتاب با توصیف موقعیت جغرافیایی ایروان، وجه تسمیه، پیشینه تاریخی و نام‌های قدیمی منطقه آغاز می‌شود، سپس این مباحث فراهم می‌آید : ایروان از شاه اسماعیل تا شاه عباس، ایروان در عهد آخرین سلاطین صفوی، ایروان در عهد نادرشاه افشار، ایروان در دوران آقا محمدخان قاجار، چشم‌انداز اقتصادی ایروان در آستانه قرن نوزدهم، ایروان در جنگ‌های ایران و روس، ایران پس از قرارداد تركمانچای، ایروان در عهد ناصرالدین شاه قاجار، ایروان در جنگ ارامنه و مسلمانان قفقاز در سال‌های 6ـ1905، نسل‌كشی و قتل عام مسلمانان ایروان، برخی خاندان‌های نجات یافته از قتل عام، مسجد كبود و سایر مساجد ایروان، آثار اسلامی باقیمانده در جمهوری ارمنستان، علما و روحانیون ایروان، برخی از شخصیت‌های ایروان، شعرای ایروان، و توصیف ایروان به قلم میرزا مسلم قدسی .كتاب با فهرست منابع به پایان می‌رسد ."

*** مطالعه این منبع  برای کسانیکه ایروان را ارمنی و از ارمنستان می دانند مفید هست
قبل از خواندن فقط این را قید نمایم که شخصا اعتفاد دارم تمام قوم ها و قبیله ها و همه ملت ها از هر فرهنگی و دینی باشند بخاطر مسلگ   و  عقیده نباید مورد ایذا و  تمسخر قرار گیرند چون هر دینی و مرامی در ذات خود دارای نشانهایی از وحدانیت و خداوند هست.
و نهایتا همه ملت ها حق زندگی دارند و باز به تصور و فهم خودم فکر نمی کنم خداوند بزرگ سرنوشت ملت ها و ادیان مختلف را به  هیچ قومی نسپرده است و تمام قوم و قبیله ها وظیفه دارند همدیگر را رعایت کرده و با هم در صلح و صفا زندگی کنند و اگر هر فرد یا  قومی دارای اخلاق و رفتار حسنه داشته باشد می تواند با نفوذ در اندیشه ها ی دیگر آنها را به روش برتر خود هدایت نماید کاری که اشرف مخلوقات انجام داد .




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

قمار بازی که در آخر برنده شد

تاریخ:جمعه 20 اردیبهشت 1398-11:41 ب.ظ

 وقتی اصطلاح "قمار باز " را بررسی کنیم متوحه می شویم که خیلی گفته  و نگفته ها پیرامون آن هست. خیلی از اموال حلال و دسترنج های  افراد در این راه تباه شده اند و از اینکه مرد خانواده اموال، گندم، روزی  و گلیم زیر پای خانواده و النگوی خانم را فروخته و در بازی قمار از کف داده اند. کودکان و اهل و عیال با شکم گرسنه سر به بالین گذاشته اند. خیلی مثالها هست که بخاطر کدر شدن خاطر خوانندگان محترم در اینجا نمی آورم ولی برای عبرت گرفتن همه ما، دو مثال و واقعه قماری که در دور و بر ما اتفاق افتاده عرض می کنم. در یکی از شهر های دور و بر ما و قبل از انقلاب  دکتر معروفی بوده که داروخانه داشته آنقدر در قمار می باخته که گاهی مجبور می شده است که بسته بسته دارو هایش را به قمار بگذارد.
یا اینکه شخصی پول و اموال خود را باخته و دست به خودکشی می زند.
در هر حال پدران و نیاکان چون نگفته اند"  قمار بر"   و بلکه گفته  اند قمار باز(قمار بازنده) یعنی اینکه دیر یا زود شخص قماری،  زندگی خودش را خواهد باخت. اما باید گفت که کسانی هم از این راه نادرست بار خود را بسته اند وولی در حالت کلی اغلب قمار بازها بیچاره شده و قمار را باخته اند.
در داستان زیر  به زندگی یک قمار باز قدیمی که هم دوره بو علی سینا هم بود به نام لیلاج که اساتید همه قمار بازان بود خواهیم پرداخت.در این داستان با کمک بو علی سینا لیلاج  از مرگ و اعدام رهایی می یابد اما   دست این قمار باز را به خاطر جرمش قطع می کنند. اما همین قمار باز طوری متحول می شود که یکی از افراد نیک روزگار می شود و جوانان را با روشی حکیمانه جوانتر ها را هم نصیحت کرده و از قمار دور می کنند 
اما هدف من از باز کردن این بحث طرح یک سئوال هست که آیا نمی شد دست این قمار بازی را  قطع نکرد ؟و او را ارشاد نمود.یعنی باکمی حوصله و صبر او را از داشتن دست محروم نکرد و از مسایلی که بعدا پیش می اید جلو گیری کرد مثلا  آیا کودک و اطرافیان او در آینده از او سئوال کنند که این دستت را در چه حادثه ای از دست دادی؟
آیا ابزار نجاری و یا فرز  دستت را قطع کرده اند؟
یا سر قمار دستت را از دست داده ای ؟
و سئوالم اینست که آیا بچه ها و دیگران چهره خشونت را نبینند بهتر نیست؟  
اول داستان را از منابع  نقل کنم و تا خوانندگان محترم این داستان را داشته باشند بعدا این مسئله قطع دست را مفصلا توضیح خواهم داد. بنده مخالف مقابله با جرم و جزا نیستم و نمی گویم حکم موجود در مورد فلان خطاکار را لغو کنید.
  مثلا اگر روزی بنده در بانک یا اداره ای که کار می کنم  اختلاس کردم که این روزها فراوان هست، انتظارم این نیست که مردم و قانون با من بر خورد نکنند و کش داده نشود و موضوع فراموش شود. بلکه باید برخوردی باشد که نتیجه مثبت، اثر گذار  داشته باشد و دور از انتقام و خشونت باشد. برای تکمیل تر کردن مطلب بر خورد ها اگر مانند قهرمان داستان بینوایان ویکتورهوگو ژان والژانی باشد بهتر نیست؟
و اما داستان را بنده خیلی خلاصه می آورم هرچند این داستان خیلی آموزنده و در عین حال غم انگیز و جالب هست و دوستان علاقمند خودشان زحمت کشیده در منابع مطالعه فرمایند:

                              داستان لیلاج

ابوالفرج محمدبن عبدالله که در نزد مردم به لیلاج و لجلاج معروف است، در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری می‌زیست و آن طور که در کتب تاریخی آمده استاد بازی‌های شطرنج، نرد و سه قاپ بوده‌است. از این رو او را پیر و مرشد قماربازان گفته‌اند. پدر او صفة بن داهر از حکمای هند و از ندیمان خلفای بنی عباس بود. او در جوانی به همدان رفت و آنجا به زندان افتاد و با پا در میانی ابوعلی سینا از مرگ نجات یافت ولی دست چپش را قطع کردند. او چند سالی ترک قمار کرد تا این که در یک بازی همه داراییش را باخت و با کمک ابوعلی سینا به شیراز رفت و در گلخن یکی از حمام‌های قدیمی ساکن شد.

ازین رو هست که در زبان کوچه و بازار خراسانی، بویژه نزد کودکان و نو جوانان، کسی را که در بازی‌های قاب بازی، تیله بازی، لیس پس لیس، گردو بازی، تخم مرغ بازی و مازلاغ بازی و جز آنها چیره دست و فرز باشد لیلاج یا لجلاج آن کار یا فن گویند.

صحبت از خشونت هست

یعنی بحث بنده بر این موضوع هست که آیا نمی شد یک کمی خود داری نمود و آستانه تحمل دولت مردان معاصر بوعلی بالا می رفت و دست این لیلاج را قطع نمی کردند و او را زندانی می کردند و لیلاجی را که این فرصت برایش پیش آمد و او از یک رویکرد قمار بازی و حرام خوری به روشی عارفانه و پاکدامنی غلطید و یک شخص خیر خواه از آب در آمد.
آیا نمی شد این شخص که آدم خوبی شد. آیا این آدم خوب با دو دست سالم نمی توانست آدم خوب باشد؟

این عمل چه نوع عدالتی تولید می کند یا چه عدالتی هست که تعداد قبور بچه شاهزاده های جوانمرگ ( کشته شده توسط برادران داعی حکومت) سلاطین عثمانی در قبرستان مساجد حکومتی آ نها و یا آرامگاه سر به نیست شده شاهزادگان در جاهای دیگر بیشتر از سالمندان هست. یعنی کشت و کشتار شاهزاده های این نسل  بیشتر از کسانی است که به اجل خود مرده اند هست و البته در حکومت های ایران  به دم تیغ دادنهای مشابه همدوره عثمانی ها هم کمتر از تعداد انها نیست . چشم شاهزدگانی که توسط برادران یا عمو های خودشان در آورده می شد یا به قتل می رسیدند تا هوای حکومت به سرشان نزند و یکی از این فجایع علیرغم شهامت و کاردانی نادر شاه  به خود این نادر منسوب هست که بلایی بر سر پسرش میرزا قلی آورد که شاید دشمنان نمی توانسته اند. بلایی که سر پسر ناصر آورده شد خود نادرشاه هم شاکی شد و دست آخر رو به اطرافیانش کرد و گفت:
خیلی مواقع که با شما ها به شکار می رفتیم شما از من بارها خواهش می کردید که مثلا فلان آهو یا بچه آهو را نزنم چرا که کوچک و یا چشمهایش ناز بوده است. یعنی ای وزیر وزرای پاچه خوار و بادنجان دور بشقاب چین ، پسر من به اندازه یک آهو بچه ارزش نداشت که یکی از شما هیچ وساطتی نکردید؟
 اینها مثالهایی بود که شاه بابا و حاکم بزرگ کشورها نور چشم و نزدیکان خودش را به سلاخی داده اند و حال می پردازیم به عملکرد حاکمانی که افراد کشورها را میلیون میلونها شکار می کردند.
و از خیل این نابزرگواران اسکندر- چنگیز و گاهی سلاطین عثمانی که فتوی کافر بودن ایرانی ها را آن هم از نوع بد را  از وعاظ و دینواران خودشان اخذ کرده و در جیب خودشان گذاشته بودند- و  کمی بخواهی نخواهی آقا محمد خان قاجار خودمان - ناپلئون  -هیتلر - موسولینی - پینوشه - حاکمان انگلیس در جنوب ایران و افغانستان و شاهکارهای این  مار بد خط و خال در هندوستان - عملیات حاکمان  امریکا در عملیات ویتنام - 28 مرداد 1332 و .... 

حال از حاکمان جهان بگذیریم ما غیر حاکمان که در هفت آسمان یک ستاره نداریم یعنی مردم عادی  این دنیا و کشورها هستیم که هیچ  تفنگ و فشنگی هم در دست نداریم  رفتار شایسته ای با همنوعان خود نداریم و نمونه های این اعمال در این روزگاران که در حال تحریم هستیم و ملت حال خوشی را ندارد بر مشکلات ملت اضافه می کنند مثلا اختلاس از تهران تا سیستان بلوچستان - از پدیده مشهد تا صندوق فرهنگیان - و اگر درست باشد حسین فریدون تا بابک خان و خیلی افراد دیگر که اگر اسامی آنها را بشماریم مطلب خیلی به درازا می کشد .
البته وقتی اختلاس گران را که می شماریم باید دعایی هم در حق کسانی بکنیم که دارند درست کار می کنند . کسانی که  می توانند اختلاس کنند اما نمی کنند و پاس می دارند دست پاکی امیر کبیرها مدرسها  را و فراهانی ها را . می دانند حقوقی ناچیز در مقابل زحمت خود دارند و دست خالی و فقیرانه اما امیدوارانه پیش می روند. 
-------------------------------------------
حال این همه گله گزاری برای چیست؟
دوستان در اغلب جاهای دنیا ار این مشکلات هست اما موارد خوبی هم هست که وقتی آنها را هم در کنار این تعدیات بگذاریم می بینیم خیلی فرصت سوزی می شود
امارات . دوبی و تعدادی ازدیگر کشورها در منطقه دارند ترقی می کنند انها تعدادی دانشجو و محقق را به کشورها و دانشگاههای با سطح علمی بالا فرستاده اند و دارند خوب در راه علم هزینه می کنند و  همانند کاری که امیر کبیر و پهلوی اول قبلها کرده بود.
آلمان. نروژ و هلند و ... دارند پیش می روند .
حتی در خود امریکا حرکت رو به جلو وجود دارد .
اما در مقابل در تعدادی از این کشورها مشکلاتی و ناامنی هایی وجود دارد که مانع از  کار و تحصیل جوانان می شود و فکر آنها را ناراحت می کند و می بینیم که  در قایق های نا مطمئن روی آبهای آزاد  می نشینند به آمار رسمی تلفات آنها در رسیدن به رویای بهشت گمشده شان  روزانه به ده نفر می رسد و این یعنی زحمت 20 ساله هر مادری و سر جمع روزانه زحمت  200 ساله مادرانی که بهشت زیر پای آنان هست هدر می رود و در سال که 365 روز هست در کل این قضیه فرار مغزها از منطقه خاورمیانه   زحمت و بیخوابیهایی که مادران کشیده اند اگر حساب کنیم :
   روز سال 365
  10 جوان غرق شونده در روز
سن هر جوان مهاجر  غرق شده حدود بیست سال   
365x 10x20= جمع زحمت3650 مادران فداکار در سال می شود   هفتاد و سه هزار سال.

تازه ما فقط زحمت مادران را بحث کردیم اینکه این سه هزار و ششصد و پنجاه جوان فعال در آینده به خدماتی نایل می شده اند و نیز از عمر خداداده و جوانی خود بهره مند می شدند حرفی نزدیم حال این غرق شدن ها را مقایسه کنیم با کمک و امکاناتی که امارات به دانشجویان خود می دهد تا در بهترین دانشگاههای اروپا و امریکا تحصیل کنند.
و اگر تمام کشورهای منطقه و دنیا  اگر امکانات خود را مانند امارات و چین و کره در اختیار جوانان بگذارند چه تعداد پروفسور سمیعی ها - پروفسور دکتر یوسف حسن زاده چورسی خودمان - دکتر قریب ها در این کشورها رشد می یابند و عوض اینکه در غارها و گردنه کوهها  به داعش و طالبان و پ .ک. ک ترکیه بپیوندند بدون شک جا پای این دکترها و نخبه ها می گذارند و دنیا را آبادتر می کنند.
البته باید گله ای هم باید از آقای فتحی پور نماینده قبلی استان خودمان بکنیم  در حالیکه که نظام جمهوری هزینه تحصیل در خارج را می پردازد ایشان چند سال قبل در سخنرانی خود در مجلس گفتند که دولت نباید به دانشجویان  مشغول در خارج ارز بدهدکه پیشنهادی بسیار نابجایی بود یعنی انتظار این بود که بگوید ارز انها را بیشتر هم  نکنیم حداقل کم نکنیم.      

حال این ها را برای چه هدفی نوشتم ؟
اینها را نوشتم که آیندگان بدانند که ما نسل حاضر  در مورد شدها و نشد ها، این ناکامی ها، موفقیت ها، مشکلات و دلایل آن که در گوشه و کنار دنیا اگر چه خیلی چیزها هم نمی دانستیم اما چیزهایی می دانستیم. اما اقرار می کنیم  با این دانستنها و فهم اوضاع، متاسفانه متاسفانه از دست چیزی بر نیامد  و شرمنده نسل های فعلی و بعدی شدیم که قادر به تغییر اوضاع و سرو سامان دادن تا حد شایسته باشیم. امید است که نسل آینده دنیا بتواند نسل فعلی  را ببخشد. تا بعد شما را به خدا می سپاریم .




 




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

خالچا قیراغی و بهانه هایی برای ننوشتن و یا کم نوشتن

تاریخ:پنجشنبه 5 اردیبهشت 1398-11:40 ب.ظ

خالچا قیراغی و بهانه هایی برای ننوشتن و یا کم نوشتن برای حقیر

هر از چند گاهی و اگر راستش را گفته باشم در هر روز یک سوژه و یا مطلب به ذهن و یا دهان و یا گوش انسان می رسد  و آدم به هوس می آید که آنها  را نوشته و با خوانندگان محترم در میان بگذارد.
اما چرا ممکن نمی شود؟
مثلا از چند روز گذشته نوشته خوب مرحوم استاد ریاحی در خصوص مشروطه و مشروطه خواهی و نیز کمی هم مشروعه خواهی اش در اینترنت، نظرم را جلب نمود و آن را ذخیره نموذم و آنجا عبارت "اردوی چورس " را دیدم و در کل در کتاب تاریخ خوی در وقایع مشروطه در سه جا از چورس صحبت به میان امده هست که یکی مذاکرات هیات میانجیگری  اختلافات فی مابین تفنگچی های سردار ماکو که از شاه قاجار خکایت می کرد و مشروطه خواهان تبریز و خوی و  چورس هست. که  ذوقم بر انگیخته نشد که در وب بیاورم که می دانستم خواندنش برای دوستان جالب و مفید واقع خواهد شد.
دوستان اجازه می خواهم به عنوان میان پرده گریزی بزنم به مشروطه خواهی در چورس که قبلا هم اشاراتی به آن داشتم.
بر اساس استنباط های اینجانب مرحوم اکبر آقا اشرفی از سواره نظام مشروطه بوده است و نیز مشهدی تیمور تیموری مرحوم (از دوستان میرزا نوراله یکانی از سران مشروطه) با دقت در سیاق زندگی اش حتم دارم او هم از افراد نزدیک به جنبش مشروطه بوده است.. . . که بماند روزی مجددا آنرا به بحث خواهم گذاشت.
این تکه را برای این آوردم که چورس در همه حال و دورانها دور از علم، دین،ادب و مشروطه نبوده است. چندین بار مرحوم حاجی نوراله سلطان بیگی در خان قبرستانی ( که به احتمال قوی این قبرستان هم به نظر می آید که از اثرات احسان خان خاکم نخجوان و چورس بوده است هر چند قدمت این قبرستان قدیمی تر هست)، به قسمت پایین کنار باغ ملا اکبر باغی اشاره کرده( باغ واقع در شرق و شمال شرق همین قبرستان)  که در دورانهای متفاوت سه عالم و مجتهد بنام در انجا به خاک سپرده شده اند.
کل مطلب دکتر ریاحی  را ذخیره کردم که در وب قرار داده تا دوستان در فرصت مناسب بخوانند.
امّا ، امّا و امّا.
  خسته نبودم  مریض هم نبودم و شکر خدا سلامت بدنی دارم  وقت کافی هم دارم. انرژی فراوانی هم برای نوشتن دارم اما  همانطور که ترمز ماشین کشیده می شود  و ماشین از حرکت می ایستد از حرکت باز می مانم حوصله ام نکشید که این مطالب را در وب قرار بدهم یعنی از انرژی آدم کاسته می شود و حالت خمودگی دست می دهد .
حال خواهید پرسید که  چرا و امّای آن  چیست ؟

دوستان جواب امّای آن در اینست که همین دو روز قبل متاسفانه شنیدیم  که در سریلانکا 359 نفر در اثر عملیات ترور جان باخته اند. البته این تنها یک نمونه هست. خیلی از این اتفاقات وحشیانه را شاهد هستیم. دسته دسته در افغانستان با بمب می کشند در پاکستان و سربازان و سپاهیان کشورمان در هندوستان و در برج های دو قلوی امریکا  و نیز مردم عادی خیلی جاها  گرفتار این تند روی ها می شوند.
این تروریسم کور چه هدفی را دنبال می کند ؟
افغانستان سرزمینی که مهد عرفان و ادب فارسی بود، چهل سال است که در ابتدا در سال 1356 گرفتار چکمه های روسیه شد تا عدالت استالینی را تجربه نماید و بعد از آن امریکا و مرتجعین منطقه که مرگ دیگران را ضامن بقای خود می بینند وارد میدان شده اند.
  و نمی شود فهمید و تصور کرد که چه تخم کینی را انجا کاشته اند که عده تفنگ بدست تحت غناوین طالبان ، و احزاب اسلامی  به بهانه مبارزه با امریکا و خارجیان مردم خود را فوج فوج می کشند و جوی خون و گوشت راه می اندازند؟
اگر کسی  یا گروهی می خواهد عبادت کند می تواند برود در گوشه ای عبادت کند این چه عبادتی هست که در گرو  ایذای دیگران و خونریزی هست؟ غافل از آن که هیچ دینی با شمشیر و تفنگ و تجاوز به نوامیس مردم ( آن مواردی  از تجاوزات و تحت اختیار گرفتن زنان و کودکان که در  عراق  اتفاق افتاد) بر قرار نمی شود. اهداف عالی دینی با شیوه های عالی انسانی محقق می شود .
چه دلیلی دارد که انسانها خانه همنوعان خود و لانه حتی یک پرنده را مورد تهدید خود قرار دهند؟
خود امریکا هزاران کیلومتر از خاورمیانه و دیگر جاهای کره زمین فاصله دارد چه حقی در خاک و املاک دیگران دارد ؟ که بیاید از آنها پاسداری کند .
حال این را هم بررسی کنیم که در این درگیریهای بین منطقه ای و بین قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه و نیز درگیریهای قومی در منطقه چه اتفاقی می افتد ؟
1-کشته شدن جوانان و زن و بچه های اهالی کشورهای منطقه
2-از بین رفتن نسل جوان این کشورها در حالیکه جوانها در کشور های خودشان در تحصیل و اموزش و ترقی هستند.
ثروت های کشورهای بزرگ و قدرتمند صرف پیشرفت و ترقی مملکتشان می شوند و سرمایه های ملت های خاورمیانه باد هوا می شود.
3- این زیان بیشتر متوجه کشورهای مسلمان منطقه هست در حالیکه در کشورهای جنگ افروز زندگی به آرامی در جریان هست در این طرف روحیه جنگی و تندی و جنگ ستیزی و درگیری و آتش بازی در این مناطق تبلیغ می شود و موجب عقب ماندگی ها می شود.
بچه های آنها در کشور های خودشان ترقی می کنند و در کشورهای اسلامی و خاورمیانه بچه ها در عقب ماندگی و اعتیاد و فساد غرق می شوند. باید ما اهالی خاور میانه بدانیم که این نقشه ها یی که برای ما می کشند و جنگ می افروزند به نفع ما نیست . یکی نیست که بگوید که چرا کانون درگیری ها در خاورمیانه هست و چرا در آلمان و انگلیس و نروژ نیست ؟
چرا این کشت و کشتار در امریکا و رقیب روسی اش صورت نمی گیرد؟
جال بفرمایید سئوال کنید این ها چه ربطی بما، نوشتن، ننوشتن و قهر ما از خودکار و قلم دارد ؟
اگر سئوال هم نکنید بنده پاسخ می دهم که اگر قرار هست این همه کشت و کشتار صورت گیرد دیگر نیازی به نوشتن نیست چون آگاهانیدن مردم برای زندگی صلح آمیز است و وقتی شمشیر و بمب هست دیگر گوشی نمی ماند که حرف بشنود. وقتی تفنگ، بمب  انمی ، موشک و تانک کار می کند دیگری نیازی به قلم نخواهد بود.
دوستان موقعیتی بد و  زمانه ای بدتر را فراهم کرده ایم. در حالیکه با توجه به پیشرفت های فعلی در جهان  با استفاده از تکنیک های جدید در کشاورزی انواع نعمت ها را فراهم می کنند پدیده  گرسنگی را از میان بر می دارند و یا با توجه به پیشرفت های علم پزشکی می توان جلو اغلب بیماریها و مرگ و میرها را گرفت باید اذعان کرد که اوضاع خوب نیست البته  زمانه خوبی هست و این ما هستیم یعنی نوع بشر که بد عمل می کنیم.
در خبر ها خوانده بودم که الان در استرالیا در یک هکتار زمین محصولی بدست می آورند که در شرایط سنتی  به اندازه 700 هکتار زمین  لازم دارد. و آب مصرفی به مراتب کمتر هست که برای کشورهای کم آب، قابل توجه باید باشد اگر این درست باشد بشر چرا در آن راه قدم بر نمی دارد .
آخر کجای کتابها، فلسفه ها، کتب ادیانی، در مدارس و دانشگاهها تعلیم می دهند  که فقط خون ریخته شود و تحت عنوان غنیمت جنگی ملا عمرانه به نوامیس انسانها دست درازی کرد ؟
که بچه ها پدران خود و مادران سر پرست خود را و حتی والدین فرزندان خود را از دست بدهند؟ کی خدا وند بزرگ شما ملا عمری ها را  قیم ملت ها قرارداد؟ یادم می آید یک معلم تاریخ  داشتیم در خوی در دبیرستان ششم بهمن خوی ( مدیر این دبیرستان هم آقای تمجید بود ) بنام آقای طلوعی که از همینجا برایشان سلام رسانده و آرزوی سلامتی اش را می نمایم جمله ای را از یک دانشمند تئوری پرداز علوم سیاسی در درس خودش تکرار می کرد: که این چه تمدنی بود که انسان را از غارها به جوامع شهری کشید و انسانها به خون ریزی مشغول شدند ؟ ( نقل به مضمون ) .
و واقعا هم راست می گفتند بشری که خون بریزد بشری که طبیعت و محیط زیست  را به هم بریزد نسل حیوانها را منقرض سازد . بشری که نداند که اثرات این توپ ها، تفنک ها و موشک ها آلودگی شیمیایی ایحاد می نمایند یا بشری که تحت لوای فلسفه، فرقه گرایی و قوم گرایی و احیانا با یک افکار و درک ناقصی از یک مسلک و مذهب مقدس و الهی، 359 نفر را به خون بغلطاند چه بهتر که نباشد. والله آدم بجایی می رسد که جهت جلوگیری از جنجال و کدر شدن خاطر انسانها به طرف مقابل و دشمن خود  بگوید آقا اگر حق، حق من هم باشد ببر بخور که من حاضر نیستم حتی حق هم با من باشد خون بریزم که هیچ، حتی یک دلخوری و زدو خوردی اندک پیش بیاید. 
در عالم گسترده تر، دولت و یا دولتهایی که در تمام جهان قداره بسته و به کشور گشایی مشغول هستند و  آدم می کشند هر چه بهتر که نباشند و در این اوضاع چه بهتر که آدم چیزی ننویسد. و اگر نومیدانه به نظر نیاید در این اوضاع و احوال نوشتن که به کنار، اصلا انسان روی کره زمین نباشد به صرفه زمین و هر کس و هر چیزی هست. مگر هدف خلقت چه بوده است مگر جز تعالی فکری و دماغی و تکامل ؟
یاد جمله ای از طبیب افسانه ای و قدیمی مصر باستان سینوهه افتادم که سه هزار سال قبل گفته است: جهالت و حماقت انسانها پایانی ندارد و واقعا هم خوب فهمیده هر چه قدر علم و دانش انسان بیشتر می شود بیشتر به جهل روی می آورد و بیشتر خون می ریزد.
اگر ناپلئون و اسکندر و سلطان سلیم عثمانی قداره می بستند و لشکر کشی می کردند بگوییم شرایط و فهم آنها ایجاب می کرد اما  امروز اینقدر دانشگاه  های نیویورک و برکلی امریکا و پاتریس لومومبای مسکو و هزاران پژوهشکده دیگر در دنیا و این همه قتل و غارت؟ ؟ ؟چرا این همه خونخواری هست؟
بدرود تا روزی دیگر
خالچا قیراغی:  در فرهنگ ما به منزله گوشه دنج و جایی که فراغ بال فراهم باشد. جایی که آدم در سایه و فراغت بنشیند و روی یک تکه قالی آذربایجان لم بدهد.




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

سیستم حکومتی آمریکا از گفتار تا کردار و تحریم سپاه پاسداران ایران

تاریخ:چهارشنبه 21 فروردین 1398-11:42 ب.ظ

باز بینی نمونه هایی از  سیستم حکومتی آمریکا از گفتار تا کردار و عکس العمل ها ی متقابل


1-کودتای ۲۸ مرداد در ایران، انتقام غرب از ملت ایران و مصدق بزرگ برای ملی شدن نفت
کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی  که با حمایت مالی و اجرایی سازمان اطلاعات مخفی انگلیس و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی عوامل و عمال شاه و لات و لوت های تهران با هدف سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد و به جرات می شود گفت انقلاب سال 57 پاسخ و عکس العمل ملت ایران به تحقیرشان در این کودتای ننگین بود.
---------------------------------------

2- جنایت و دخالت در  ویتنام
  ویتنام قبل ها اسیر چنگال های فرانسه بود که بعدها که امریکا نقش اصلی میدانداری، جهانداری و در اصل جهانخواری خود را شروع کرد در سالهای 1962 تا 1975 و البته حتی قبل از سال 1962 امریکا وارد این جنگ شده بود.
  و تاوان این کشور گشایی  را ملت ویتنام و حتی ملت های دیگر پرداختند که بخاطر رقابت امریکا  با  اژدهای جهانخوار شرق و کنترل نفوذ او در کشورهای در حال قیام علیه ظلم و کسب استقلال بود و اتفاقا شوروی  امپریالیست شرقی در آن برهه،با لباس و جلد دوستی و با بازی نقش حامی جنبش های رهایی بخش ملت ها ولی در اصل سوء استفاده از  ضعف های رهبران و پیروان آنها در این جنبش ها در دفاع از خود،  در مقابل تجاوزات عمدتا امریکا و انگلیس بهره برداری خوبی نمود.
(چون سران و بدنه جنبش ها یارای دفاع از خود را نداشتند و در مقابل سرکوب و تجاوز امریکا  انگلیس و  فرانسه کم می آوردند) .
از این نوع بهره برداریها می توان به سوء استفاده اتحاد  شوروی از مبارزه مردم ایران و در کانون این مبارزه، حرکت آذربایجان بر علیه شاه که تحت عنوان " فرقه " نمود پیدا کرد که بخشی از این مبارزه و این جنبش عکس العملی بود بر سخت گیری ها و تاثیر چکمه های رضاخانی و نیز فقر و اقتصاد ناتوان کشور  بعد از اشغال بخش آذربایجان توسط متفقین در جنگ جهانی دوم،  شوروی همچنان به اشغال خود ادامه داد و هوای رفتن به کشور خود را نداشت و دوست داشت خیالات رسیدن به آبهای گرم را عملی نماید. اما شاه و سرکردگان رژیم پهلوی در صدد  کسب استقلال بودند و خودمختاری  فرقه را بر نمی تابیدند و هم چنین دول غرب هم از نفوذ شوروی نگران بودند لذا این نگرانی را مدام به شوروی گوشزد می کردند. نمونه این میل وافر شوروی در کشورهای دیگر که تقریبا توانست دنیا را دوقطبی نماید در دیوار برلین نمود می یابد .
اما چرا و چگونه شوروی توانست در آذربایجان بماند ؟
در این مورد فقط یک مثال می آورم تا اشغال ایران توسط متفقین، رضا شاه توانسته بود حکومت های ملوک الطوایفی را قلع و قم کرده و حاکمیت مرکزی را  در ایران مستقر نماید و مثلا  به عنوان یک مصداق سردار ماکو را از میان برداشته بود و یا یاغیگری های امثال سمیتقو  و ... .  و برای بهبود امور هرچند  کمی ناشیانه و زور مآبانه  اداراتی  تاسیس کرده بود و یا امنیتی را در اغلب کشور بر قرار کرده بود اما با رفتن و تبعید او  و نیز فقر عمومی جهانی بعد از جنگ ، شیرازه امور در هم پاشید و اتفاقا یکی از گرانی ها و کمبود ها و در واقع قحطی ها ی تاریخ ایران از اثرات این وضعیت بود (سالهای بعد از شکست فرقه که عزیزان مسن هنوز آن را به یاد دارند ( 1325 تا 1330).
این  بی سر سامانی ایران و حمله متفقین به ایران و خصوصا شوروی و قحطی شرایط را طوری فراهم نمود که آذربایجان تحت بی مهری مرکز قرار گرفت و به تحلیل اینجانب (نگارنده) خود شاه در این وضعیت مقصر بود و حتی ترجیحی هم در این کار داشت. باید گفت راه فرقه و مبارزه اش اگر چه حرکتی بر علیه  شاه، ظلم و تقلایی در حهت ارتقای زندگی اهالی آذربایحان بود  اما با قرار گرفتن ظاهری شوروی در کنار  این مبارزه ( در ابتدا ی جنبش)، بنای این مبارزه درست پایه گذاری نشده بود آنها باید با کل ملت ایران متحد می شدند نه اینکه به شوروی اعتماد کرده و اتهام جاسوسی و جدایی آذربایجان از ایران را به گردن می گرفتند.
اشتباهی بزرگ که پیشه وری آن را بدرستی و صداقت، بعد از ترک تبریز به آن طرف مرز، با پشیمانی در مقابل خیانت شوروی و رفیق دو رو و منافق و ماست مالی های حاکم باکو( میرجعفر باقروف) بر زبان آورد. معروف هست باقروف به پیشه وری می گوید:  اگر شما به حرفهای استالین گوش می کردید موفق می شدید و پیشه وری جواب می دهد نه راه ما اشتباه بود که به شما و استالین اعتماد کردبیم  در این حرکت اگر چه پیشه وری عده زیادی را به دنبال خود کشید اما از طرف دیگر خیلی ها را هم از خود ناراضی کرد بطوریکه صاخبان مشاغل و سرمایه و حتی تعدادی از قشرهای  صنعتگر، هنر مند و فرهنگی  که مورد بیمهری پیشه وری چی ها جلای وطن کردند ( و بیشتر به تهران کوچیدند).
اما از طرف دیگر شوروی همچنان در عشق و  هوای بوی نقت شمال ایران می سوخت (که قوام السلطنه  وعده و قول  وصال آنرا  به شوروی( 1324-1325 شمسی) در مسکو داد (تا مسکو را دست بسر و در اصل "خر"  کرده تا از  آذربایجان عقب نشینی کند ). و به این ترتیب  مسکو  دست از تقویت فرقه برداشت و البته مسکو حمایت مالی نداشت ولی از تحویل اسلحه های بی بند(اغلب اسلحه های تحویلی آنها بدون بند بود) امتناع کرد. 
موضوع تفنگهای بدون بند که استفاده کنندگان با طناب آنرا  به ناچار بسته و از دوش خود آویزان می کردند یک طنزی در آن زمانها بود . 
 ارتش سرخ، خاک ایران را که با حسرت  ترک کرد  به  احتمالی دلیل دیگری نیز داشت یعنی همانطور که قبلا هم گفته شد آن دلیل ناخشنودی انگلیس و امریکا بود که بر اساس بده و بستان های طرفین ما بین امریکا و شوروی عملی گردید که البته اتحاد شوروی به عنوان زعیم و قیم ملت ها  این عقب نشینی از ایران و تنها گذاشتن  دیگر ملت هایی که برای رهایی مبارزه می کردند  تحت" تئوری  همزیستی مسالمت آمیز " توجیه نمود و ردای دوستی با ملل را از تن خود در آورد.
  ( که در هر حال تحت هر عنوان و دلیل ، آن اشغال و این عقب نشینی شوروی، با اینکه  باعث به خون غلطیدن آذربایجانیها شد ولی در دید کلی عقب نشینی یک نعمتی برای ملت  ایران و آذربایجان شد که حداقل یکی از امپریالیست ها ( شوروی ) تا حدودی صحنه را ترک کرده  و  الحاق آذربایجان ایران به شوروی ممکن نگردید و ملت ایران را  از آفات بعدی سیاست های استالینیستی که سالها هم بعد از استالین ادامه داشت از قبیل مرگ، سر به نیست شدن و کوچ اجباری و در اصل تبعید آنها به سیبری و کوچاندن ملت ها به بهانه های حل مسئله ملیت ها و هضم آنها در داخل قوم های دیگر شوروی آن روز، مانند ملت های مسلمان قفقاز و .....  و نیز دانشمندان و افراد آزاده که تابعیت این سیستم را از ته دل نمی خواستند  و یا سلیقه سیستم اجتماعی - اقتصادی و ایدولوژی اتحاد جماهیر شوروی را مورد سوال و انتقاد قرار می دادند در امان مانده یا مزه آنرا کم چشیدند و الا بلایی که سر ملت ویتنام آمد و یا بلایی که بر سر کشورهای بلوک شرق آن زمان حتی خود آلمان ( دیوار برلین )بعد از شکست جنک دوم جهانی آمد بر سر  ملت ایران نیامد. 
 از نمونه های اخیر  این نوع  سوء استفاده  امپریالیسم روس از ملت ها موضوع نسل کشی از طرف ارامنه و اشغال بخشی از خاک آذربایجان در جمهوری  آذربایجان بعد از استقلال ( پاشیدن امپریالیسم شرق در قالب اتحاد شوروی ) بود که دقیقا با حساب و کتابها و بازیهای سیاسی کرملین  و حمایت ارتش او از ارمنی ها  انجام گرفت. 
و خلاصه بر گردیم به آثار تجاوز   امریکا به ویتنام که آمریکا  نهایتا 60 هزار نیروی  متجاوز خود را در ویتنام  به کشتن داد و نیز آمریکایی ها بیشتر از یک میلیون از اهالی ویتنام  را کشتند.
و  کار بجایی رسید که صدای خود اهالی امریکا در آمد و سالها بعد تعدادی از افسرهای آمریکا به عذاب وجدان  و روان پریشی دچار شدند. تعداد تلفات و سرنگونی  هواپیماهای دشمن در ویتنام مثال زدنی است.
---------------------------------------------------------
 نمونه های فراوان دد منشی امریکاییها در حافظه  ملت ها ی جهان ثبت شده است. اگر امریکایی ها به دموکراسی پشیزی ارزش قائل بودند و  دموکراسی داشتند و اگر در گفتار صادقند چرا  شاه را راهنمایی نکردند که این گروه های سیاسی که خیلی هم قوی و بزرگ نبودند یک بار  به شکنجه گران شاه اعتراض نکردند که چرا در زندان خود زندانیان را تا پای جان شکنجه می کردند و  می کشتند و به قول شاد روان روحانی مبارز  شیخ  شهید حسین غفاری که ساواک را به جای عنوان "سازمان امنیت"  عبارت " سازمان اذیت"  خطاب می کرد.  چرا همیشه در طرف شاه بود. این کشتارهای گروهها و مبارزین خود بلای جان شاه شد .
--------------------------------------------------------------------------------
چرا امریکا این کودتا را براه انداخت؟ مگر دکتر مصدق در جریان در خواست ملی شدن نفت می خواست به امریکا حمله کرده و حاکمیت امریکا را به خطر بیندازد؟
و خلاصه اگر آنها یعنی امریکایی ها بدنبال  دموکراسی و امنیت هستند برای خودشان هست .
 در دنیای امروز و هر زمان دیگر کشتن انسان ها حتی یک نفر هم باشد قابل قبول نیست .
تهدید جان انسانها با اعمال دیکتاتوری و استفاده از زور و نیروی قهری  و تحمیل روش و عقیده   قابل قبول نیست. دنیای امروز به پیشرفت و محقق نیاز دارد. 
دنیای امروز نیاز به دولتهایی دارد که  دانشمندانی بپرورند  تا  با تحقیقات خود عامل بیماریها را شناسایی کنند و  با اکتشافات و گستردن دامنه تحقیقات بتوانند به آرامش و آسایش انسانها اقدام کنند و در یک کلام دنیا باید ساخته شود و تمام امکانات و دانش و تکنولوژی بشر در راه امنیت و پیشرفت انسانها قرار گیرد.
چه دلیلی دارد که جان انسانها را به خطر بیندازیم . چه توجیهی وجود دارد که در 50 سال اخیر میلیونها انسان در اثر فقر- جنگ   و عواقب مهاجرت به کام مرگ فرو روند ؟ 
الان جهان به تربیت محققینی نیاز دارد که با ساخت ماشینها و ابزار و آلاتی که با انرژی برق کار بکنند (انرژی پاک) و  ضمن صرفه جویی در مصرف  منابع سوخت از آلودگی هم بکاهند. سئوالی به ذهن می آید تقابل ملتها و پرخاشگری آنها آیا عکس العمل طبیعی آنها در مقابل این حرکات امریکا در 50 سال اخیر نیست؟



--------------------------------------------------------------------------------
و در نهایت از کجا معلوم که  دولتهای بعدی  آنها ( آمریکا) بعد از 50 سال بطور تلویحی هم که شده از اقدامات وحشیانه اسلاف  خود از ملت های دیگر و از جمله ایران عذر خواهی نمایند؟.
---------------------------------------------
لذا  این اقدام اخیر امریکا بر علیه سپاه پاسداران ایران نیز در ردیف نوع  اعمالی است  که سالها ادامه دارد و اهداف شومی در پشت آن هست .

مولانا :

خشنود  نشو  دشمن اگر کرد  محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست

صد  بار  اگر  دایه به طفل  تو   دهد  شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست

***  بنده این مطلب را به مناسبت تهدید سپاه پاسداران ایران از سوی  آمریکا نوشتم و در اصل، مربوط به کنش های امریکا هست اما چون تحلیل شرایط  تاریخ معاصر بدون تعیین نقش دو گانه و چند گانه شوروی  و آمریکا در مسایل عمده سخت می باشد. لذا مجبور شدم  به بازیهای امریکا - روس در دهه های اخیر اشاره ای داشته باشم .
اصلا بعد از جنگ جهانی  دوم هر کاری که امریکا انجام داده در جهت حفظ منافع و به زیان ملت ها بوده است و نیز هر کاری که شوروی کرده آنهم به خاطر مقابله یا رقابت امریکا هست .

. ضمنا تذکر ایرادات و پیشنهادات را فراموش نفرمایید .  با تشکر  








داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

موضوع گردشگری در چورس و اثرات به اجاره گذاشتن تفرچگاه ایشیق بلاغی

تاریخ:سه شنبه 6 فروردین 1398-10:49 ب.ظ

  موضوع گردشگری در چورس و پی آمد های اجاره دادن گردشگاه ایشیق بولاغی 6/1/98
 با آرزوی سالی نیکو و همراه  با امنیت و سعادت برای هم میهنان مهربان اکنون که تصمیم گرفته شده است تفرجگاه به اجاره داده شود خواندن مطالب ذیل را به علاقمندان پیشرفت امور گردشگری و آبادانی چورس  توصیه می نمایم.
بر اساس نظرات کارشناسان علوم نظری (اجتماعی و تاریخ) منشا تشکیل دولت ها و نظام های اولیه حکومتی همین آبی هست که می خوریم. یعنی وقتی کارهای کشاورزی شروع شد مردم ان زمانها نیاز به تقسیم آب داشتند و لذا میراب استخدام کردند و میراب کما بیش آب را به عدالت بین مردم تقسیم می کرد و بدین ترتیب بنیان برنامه، نظم و ترتیب، دیوان سالاری و حکومت داری گذاشته شد و در واقع تقسیم آب یعنی تشکیل یک حکومت کوچک بود و اتفاقا از همین دیدگاه  به اجاره گذاشتن گردشگاه چورس و ایشیق بولاغی یعنی اولین نگاه منطقی و مدیریتی به مسائل چورس و پیشرفت اجتماعی آن و از وجه مخارج، هزینه نظافت، نگهبانی و مدیریت چورس باستانی به نظم خواهد افتاد .
ضمن تشکر و ارج نهی به زحمات شورای اسلامی و دهیاری چورس، ای کاش چورس یک شهرداری داشت. آنوقت در تمامی زمینه ها بیشتر از این ترقی می کرد.
 
 برای شروع هر کاری و از جمله ساخت و ساز ، تجارت و ایجاد بستر های توسعه گردشگری و در نهایت برای شروع هر پیشه و کار، فعالیت های اجتماعی ابزار هایی لازم هست از جمله: -مطالعات اولیه و  تجمیع ایده ها و تحلیل شرایط ،

 -برنامه ریزی و ترسیم دورنمای پروژه
فراهم نمودن سرمایه و منابع هزینه
جمع آوری افکار عمومی و دیدگاه های آحاد  اجتماع 

با توجه به اینکه هدف این نوشته حول  گردشگری و نیز اثرات  اجاره دادن  فضای گردشگری ایشیق بولاغی هست ابتدا مختصری  از اثرات اجتماعی و تاثیرات چنین فضا هایی در سلامت روان و بهداشت  و نشاط صحبت می کنیم:

1- این یک واقعیت  است که هر محیطی و جامعه ای استعدادهای خاص خودش را دارد که متناسب با پایه ها و چهار چوب و پایه های پیشرفت آن را تعیین می کند و در مورد بستر های پیشرفت چورس  می توان به قطعیت می توان گفت  که علاوه بر امکانات کشاورزی و زنبورداری مهمترین پایه ترقی آن بستر گردشگری هست.
2- اثرات گردشگری در روح و روان مردم منطقه و مهمان ها نیز یک مولفه ای هست که می شود گفت که نیاز مردم را به دارو و درمان کمتر می کند و مردم گردشگر، فردای  بعد از استراحت در محیط و هوای پاک دامنه صور (سفر)داغی با نشاط  و روحیه بهتری دنبال کار و زندگی خود می روند.
3- برای فضا و مکان محل گردشگری نیاز به پاکیزگی محیط آن هست و لذا اجاره دادن آن یعنی تامین هزینه ی پاک کردن محیط آن و بهداشتی نمودن آن هست.
4- علیرغم فرهنگ بالای مردم منطقه و اصولا خوش برخوردی مردم متین کشور ایران در نظر گرفتن احتیاطات  امنیتی عمومی در این مکان نیز پیشنهاد می شود  نیروی انتظامی محترم بصورت  مشهود یا نامشهود برای ایجاد آسایش و امنیت لازم مهمانان حضور داشته باشد و نیز در ادامه در صورت امکان، فراهم نمودن یک اکیپ پزشکی در حد کمک های اولیه پزشکی نیز در تامین سلامتی افراد  حاضر در این مکان موثر خواهد بود.
5- حضور اعضای شورا و شرکت در مدیریت امورات این مکان تا بوجود آمدن تجربه اداره یک گردشگاه یا پارک تفریحی و شهر بازی.
6-آموزش مردم و گردشگران و طرح  شرایط گردش و تفریح در یک محیط گردشگری و روابط بین گردشگران و احترام و تکریم مهمانان از طرف اهالی و نیز مسئولین و کارکنان و کسانی که برای گردشگران سرویس دهی خواهند کرد.
7- ایجاد امکانات بیشتر  از قبیل تجهیزات تفریحی سالم و متناسب با سن کودکان و جوانان و ایجاد فروشگاه های موقت و مواد غذایی و نوشیدنی با بهداشت مناسب در حد رفع احتیاجات مهمانان.
8- در راستای تفریحات بیشتر و ایجاد فضای بیشتر و معرفی تاریخ منطقه و هدایت راهنمایی مسافران به بازدید از  مناظر زیبا  طبیعت چورس و نیز آثار باتانی آن از قبیل مسجد مرتضی قلی خان دنبلی و بوزخانه و قلعه های بجا مانده از قدیم و .... .  
9- بدیهی هست در شرایط امروزی و مشکلات مالی ممکن نیست تمام شرایط ایده آل برای ایجاد یک محیط گردشگری خوب در چورس یک شبه و یک روزه فراهم شود یعنی ایجاد این تغییرات بصورت تدریجی امکان پذیر خواهد بود.
در پایان مطلب از شورا  و دهیاری  محترم چورس انتظار می رود که در شرایط واگذاری و  وجه اجاره تسهیلاتی تخفیفاتی برای کسانی که قدم در این راه بگذارند در نظر بگیرند که چون تجربه اول در چورس هست جسارت و  امیدواری لازم را به دوستان اجاره کنندگان بدهد که البته استفاده  از تجارب و امکانات و توانمندی های  مقامات رسمی شهرستان از جمله فرمانداری و بخشداری و نیروی انتظامی و بهداشت و درمان ایده ایجاد یک محیط سالم و زیبا را عملی خواهد نمود . 
 
*** با توجه به گوارا بودن آب این چشمه در راستای کمک مالی در تامین هزینه های گردشگاه چورس و ایشیق بولاغی می توان بستری را فراهم کرد که عزیزانی که در طول ایام سال از مناطق اطراف برای بردن آب آشامیدن  به سر این چشمه می آیند مبلغی جزئی و با رضایت خود پرداخت نمایند . البته این پرداخت هزینه شامل گردشگران و مسافرینی نخواهد بود که از باجه بلیط تهیه نموده اند.
تمامی این ایده ها و گفته ها زمانی متصور هست که احترام  مسافرین و مهمانان از طرف اهالی  و میزبانان در کمال احسن رعایت گردد و   عدم سختگیری در امور هزینه بلیطها به این مفهوم که هر چه بیشتر بگذرد خود مهمانان به این نتیجه خواهند رسید که پرداخت این هزینه ها علاوه بر کمک به پیشرفت منطقه و آسایش خود آنها هزینه خواهد شد .      موفق باشید . 
امید است این نظرات  کمکی در پیشبرد اهداف و پیشرفت  چورس باشد.   
 




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

آگهی مزایده نوبت اول اجاره تفرجگاه ایشیق بولاغی چورس

تاریخ:سه شنبه 6 فروردین 1398-09:49 ب.ظ






داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

از آتیل ماتیل چارشنبه، ترقه بازی و فواید خلع سلاح عمومی

تاریخ:چهارشنبه 29 اسفند 1397-01:47 ب.ظ

از آتیل ماتیل چارشنبه، ترقه بازی و فواید خلع سلاح عمومی 
با سلام خدمت خوانندگان محترم.
بعد از مدتی مشغله کاری، عید نوروز فرصتی را پیش آورد تا در مقابل هم بنشینیم و حرف بزنیم. عید نوروز دیگر نیازی به تعریف، تمجید و معرفی ندارد که به باور بنده مهمترین عید و فرهنگ ایرانی هست و در مورد اهمیت این عید فقط یک جمله از منابع تاریخی عرض کنم که در هنگام دوره استیلای یکی خلفای خود خوانده اعراب ( از معاویه به بعد ) اتفاقی می افتد که خلیفه را به هراس می اندازد و قضیه این بوده است که در اسفند ماه یعنی چند روز به عید در بغداد به خلیفه خبر می رسد که مردم شهر های ایران  دارند تکاپو می کنند و به نظر می رسد آنها  برای تهیه ارزاق و  هیزم   در جنب و جوش هستند و گویا مثلا تدارک شورش علیه خلیفه را ذر سر دارند.
 خلیفه نگران شده و به والی منطقه خبر می دهندکه ببین مثل اینکه این ایرانی ها برای شورش آماده می شوند. در حالیکه مردم برای استقبال نوروز می رفتند و این اهمیت نوروز را در نزد ایرانی ها باز گو می نماید.
و مطابق خبر های خوب مسئولان انتظامی، این چهارشنبه سوری  خوشبختانه کم خطر و کم حادثه بوده است و متاسفانه دو فوتی داشته و تعدادی زیاد مصدوم  است .
یک دفعه حادثه حمله به نماز گزاران نیوزلند که  50 نفر از آنها جان باختند یادم امد و داشتم فکر می کردم . اگر در نیوزلند دسترسی به اسلحه به این آسانی نبود. و خلع سلاح عمومی در آن ناحیه اجرا می شد  این تروریست ها  براحتی نمی توانستند مردم بیگناه را بکشند و یادم آمد که شاه گذشته (علیرغم متفاوت بودن عقاید مردم نسبت به اعمال و کردار او و سیاست های  ناشایست او در مملکت داری  ) یک خدمتی را برای مردم انجام داده است و آن گرفتن سلاح از مردم بود .

در حالیکه در ترکیه و امریکا حمل اسلحه آزاد هست و خصوصا در ترکیه حس انتقام گیری و اسلحه کشی بیداد می کند و یعنی کسی که اسلحه دارد بقول  مصداق معروف " قدرت از دهانه لوله تفنگ بر می خیزد" خود را قاضی هم می داند و  در یک درگیری و اختلاف منتظر بررسی و قضاوت مجاکم نمی ماند و چون خود را محق می داند با یک تصمیم عجولانه تیر اندازی نموده و  خودش حکم را اجرا می کند.

 در دنیای امروز با اینکه آموزش در سطح گسترده ای دنبال می شود و  فرهنگ عمومی مردم بیشتر شده قاعدتا باید مناقشات نظامی -سیاسی ،  مالی و ملکی کمتر شود و مردم در صلح و صعا زندگی کنند اما متاسفانه در گیری ها هم بیشتر شده است .
هیتلر رفته و ناپلئون رفته و نادر و اسکندر و اقا محمد خان نیستند اما جنگ ها هم بیشتر شده اندو درگیری و اختلاف و جنگ و ترور یک رویه شده و هر روز از صلح و صفا کمتر می شود .
لذا خلع سلاح عمومی یک نعمتی هست که دولتها می توانند به ساکنین کره خاکی و   جوامع بدهند.  تا گروههای در منازعه و افرادی که علاقمند به درگیری و کشت و کشتار هستند براحتی به اسلحه دست نیابند و کسی و یا کسانی  در یک در گیری و اختلاف اندک خودشان را بجای قاضی و مجریان قانون  نگذارند و با یک تصمیم فوری دست به اسلحه نبرند .
سلامتی همه  عزیزان را خواستارم . سال نو هم مبارک . امید است که در گستره  دنیا سالی در صلح و صفا در پیش داشته باشیم . 




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

بنا به نوشته تاریخ شاه صفی بعد از هفت و نیم ماه ایروان را باز پس گرفت .

تاریخ:چهارشنبه 29 اسفند 1397-10:01 ق.ظ




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

صفحه 88 مقاله یورش به چورس

تاریخ:چهارشنبه 29 اسفند 1397-09:53 ق.ظ




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

در یورش سلطان مراد عثمانی به تبریز ابتدا منزل چورس را ویران کرد . سفحه 87 مقاله

تاریخ:یکشنبه 26 اسفند 1397-10:47 ب.ظ




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

سلطان مراد عثمانی در یورش به تبریز ابتدا چورس را ویران می کند

تاریخ:یکشنبه 26 اسفند 1397-10:26 ب.ظ


با سلام . دوستانی که در مورد گذشته چورس تحقیق می کنند مطلب زیر برایشان جالب خواهد بود . 
این مطلب از  منبع ذیل انتخاب شده هست که قبلا از نویسنده ان تشکر می نماییم و اجازه می خواهم که  ان را در وب چورس  بیاورم . 

لینک دستزسی به مقاله: اینجا کلیک کنید.





داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

مسجد چورس یادگاری از دوره صفوی

تاریخ:شنبه 20 بهمن 1397-03:16 ب.ظ

مسجد چورس یادگاری از دوره صفوی
مسجد چورس با آجرهای قرمز رنگ، توسط مرتضی قلی خان دنبلی حاکم چورس در دوره شاه عباس صفوی ساخته شده است.

خبرگزاری شبستان // ارومیه
 

مسجد چورس توسط مرتضی قلی خان دنبلی حاکم چورس در دوره شاه عباس صفوی در قسمت شرقی روستای چورس ساخته شده است.


نمای بیرونی این بنای تاریخی از آجرهای قرمز رنگ ساخته شده که به همین دلیل به نام قیرمیزی مسجد((مسجد ِقرمز یا مسجد سرخ)) مشهور شده است.
 

بنایی مسجد چورس به طول و عرض 19 در 19 متر و با زیر بنایی به مساحت تقریبی 360 متر مربع ساخته شده است.


مسجد چورس یا قرمزی مسجد دارای چهار ستون سنگی می باشد که طاق ها و گنبدهای مسجد بر روی این ستون ها قرار گرفتند و ستون ها تماما سنگی وبه صورت 8 بعدی هستند که ارتفاع هر ستون 2متر و محیط ستون ها در سه چهارم پایین، 60/2 متر و در یک چهارم بالا ی ستون 33/3متر می باشد.


در این بنای تاریخی ارتفاع هر سقف از کف مسجد در محل قوس هر ستون و دیوار 4 متر و در وسط گنبد ها 6 متر می باشد.
 

در ورودی بنا از قسمت شمال بوده و ارتفاع آن حدود 3/2 متر و پهنای آن 65/1 متر می باشد که در دو طرف جلو در به بیرون سنگهای مرمر تزئینی به ابعاد 50 در 95 سانتی متر تا ارتفاع در ورودی نصب شده است.


در دو طرف بیرون در این بنای تاریخی دوقطعه سنگ به طول 2/1متر، عرض45/0متر و ارتفاع 6/0 متر برای نشستن افراد بر روی آن ها وجود دارد.


در بالای در مسجد سردری مرمرین به ابعاد یک در یک متر وجود داشته که در حال حاضر فقط محل آن مشخص است (احتمالا مکان نصب تابلوی مسجد بوده است).


پوشش سقف مسجد به صورت طاق و گنبد است و محراب آن با اندود گچی به شکل ایوان می باشد که در 2 طرف آن 2 طاق کوچک وجود دارد.


مصالح عمده به کار رفته در این بنا سنگ و آجر است و نمای بیرونی مسجد در چهار ضلع آن دارای طاق نماست.
 

نقشه مسجد چورس صحن ندارد و شبستان آن دارای چهار ستون سنگی تراشیده با سرستون هایی با نقش ساده به شکل مربع می باشد.

 

دیوارکشی اطراف مسجد مطابق با معماری اصلی بنای مسجد چورس و با استفاده از مصالح سنگ و آجر به طول 85 متر و ارتفاع 3 متر توسط میراث فرهنگی انجام شده است.

 

محراب مسجد در وسط دیوار جنوبی قرار دارد ،در حاشیه 30 سانتی متری و کمی برجسته قبل از مرمت و بازسازی اطراف محراب، آیات و احادیث و اشعار مختلفی که در مدح ائمه اطهار حک شده بود قابل مشاهده بود ولی بعد از مرمت به صورت ساده و با گچ تزئین شده است.
 

مسجدچورس دارای پنجره هایی به ارتفاع 210 سانتی متر و به عرض 124 سانتی متر است.


راه پله های این بنا به عرض 8/0 متر و به صورت قوسی از ضلع شمالی برای دسترسی به پشت بام از داخل مسجد و کاملا در درون دیوار پهن وجود دارد که حدودا دارای 12 پله سنگی می باشد.
 

گفتنی است، در دوره صفویه شهر های مرزی ایران به دلیل حمله‌های مکرر نظامیان عثمانی ارزش و اعتبار خود را از دست داده بودند و از آنجا شهر خوی نیز در منطقه مرزی دو کشور واقع بود ویران و مرکزیت آن به روستا ی چورس انتقال یافت.
 

با رونق روستای چورس که امنیت و آبادی آ ن از زمان سلطان خان سوء باشی آغاز و تا دوره ایوب خان و پسرش مرتضی قلی خان بزرگ ادامه یافت و با انعقاد معاهده قصر شیرین با صلح نسبی که میان دو کشور ایجاد شد با رونق راههای تجاری قدیم چورس از این رونق اقصادی بهره‌ها برده و بنا هایی در آن روستا ساخته شد که یکی از بنا های زیبای آن دوره مسجد چورس است.


شهرستان خوی به‌دلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایرانشناسان واقع شده و از منابع تاریخی و سفرنامه‌ها از جمله سفرنامه ناصرخسرو مطالب قابل توجهی دربارهٔ خوی بدست می‌آید.


زبان متداول در میان مردم خوی ترکی آذربایجانی است.

 

محل اولیه خوی «چورس» کنونی یا «دروازه ماکو» بوده که در اثر حمله مغولان منهدم و ویران شده است.

 




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

شاید باز هم عزیزانی باشند که دوست دارند مطالب بنده را بخوانند

تاریخ:پنجشنبه 18 بهمن 1397-08:23 ب.ظ

شاید باز هم عزیزانی باشند که دوست دارند مطالب بنده را بخوانند.
با سلام شاید دوستانی هم پیدا شوند که گاهی به این وب سر بزنند که ببینند آیا باز هم مطلب جدیدی هست یا نه ؟
دوستان در هر مسافرتی و حضوری در   منطقه  و علی الخصوص در  منطقه خودمان مطالبی می شنوم و صحنه هایی می بینم  که دست مایه و بهانه ای برای نوشتن هست یعنی سوژه پیدا می شود  و می توان در مورد آن  ها خیلی چیز ها نوشت .  اما دل و دمقی نیست  و  متاسفانه گرفتاری های روز مره و حال و احوال موجود مانع از نوشتن این موارد می گردد .
چرا که اگر بنده بخواهم موضوعی را بنویسم باید کمی با آب و تاب و طنز و شوخی  و چاشنی و ترشی و خیار شور و آبلیمو  باشد . اما حقیقتا وقتی احوال دور و بر را می بینم منصرف می شوم . بنده و اکثر نویسنده ها  دست به قلم می شویم و می نویسیم که بچه هایمان درستکار شوند دختر ها و پسر هایمان پاکدامن شوند و توانا بار بیایند . به مدارج بالایی برسند به وطن خدمت کنند در شغل خود درستکار بار بیایند .
اما وقتی   خائنین به آب و خاک و دله دزدانی  مانند بابک زنجانی ها و خاوری ها  و مانند آنها که هنوز گم و گورند و نام و پایشان  به رسانه ها و دادگاههای کشورمان نرسیده که حساب پس بدهند را می بینم . حقیقتا خودکار از دستم می افتد. وقتی ما بنویسیم و بنویسیم که اوضاع بهتر شود و  اما در عوض  دزد هم بیشتر  شود. دیگر چه بنویسیم ؟
اصلا ننویسیم که بهتر هست.
ولی با همه اینها امید وارم  و  باور دارم  که دزد ها و نابخردان نخواهند توانست مردم ایران را از آرمانهای مقدس خودشان مایوس گردانند و باز هم امیدوارم که روسیاهی به دزد ها و خائنین خواهد ماند و کشور مان همچنان پایدار خواهد ماند و یاد خاطره 22 بهمن عزیز خواهد ماند.
ولی قول می دهم جهت اینکه ارتباط را حفظ کنم آب را وجه المضالحه قرار خواهم داد یعنی در زمینه اب تلاشهای خودم را که بی مناسبت به منطقه و کشورمان نخواهد بود شروع خواهم کرد .  





داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

22 بهمن

تاریخ:پنجشنبه 18 بهمن 1397-08:22 ب.ظ

نتیجه تصویری برای 22 بهمن
گرامی باد یاد و خاطره همه کسانی که به امید روزگاری بهتر و استقلال و سربلندی دست در دست هم داده و انقلاب 22 بهمن را آفریدند خصوصا شهیدان و جانبازان و زندانیان و شکنجه شدگان با شرف و غیرت شکنجه گاههای رژیم پهلوی   که با شجاعت و فداکاری ایستادگی کردند. و در تاریخ نام شکنجه گر ها و زندانی کننده ها به عنوان دژخیم و جلاد و آدم کش ثبت شد و نام طلایه داران آزادی و زندانی ها و شهیدان به نیکی ثبت شد.
نه ستار خان  نه باقر خان و نه ثقه الاسلام طرفداران مشروطه  زنده مانده اند  که علم مشروطه را بر افراشته بودند  و نه  محمد علی شاه  و نه تزار روس که  تمام قد در مقابل مشروطه ایستاده بودند و مجلس را به توپ بستند و  نامشان به عنوان دیکتاتور استوار گردید . اما خاطره شان در یاد ها و کتابها اما اولی ها به نیکی و دیکتاتورها به ننگ مانده است
22 بهمن و قبل از آن مشروطه . خیابانی .  15 خر داد . تلاشهای مصدق این مرد سیاست پیشه و شهید بزرگوار شیخ حسین غفاری هیچوقت فراموش شدنی نیست . 

بنده هم همانند دیگر عموم مردم ایران آرزو دارم که روزگارمان از این بهتر شود و ارمانهای اصیل انقلاب به ثمر نشیند  .  همانطور که در روزهای حماسی انقلاب به این امید بودیم که با انجام انقلاب با فرهنگ و آیین خودمان پیش برویم و به پای کشورهای قوی و پیشرفته برسیم . کارخانه های بزرگی داشته باشیم مانند ولو و تویوتا و بنز و بی ام و و فولکس واگن و نه سایپا و ایران خودرو که از گذاشتن و نصب یک بخاری و یک پخش خوب در ماشین  عموم کوتاهی می کنند. صنایع هواپیمایی داشته باشیم . صنایع الکترونیکی و نرم افزار  داشته باشیم.
  بیکاری به کمترین حد برسد نه اینکه شاغلین هم کار مفید و کارکرد مثبتی نداشته باشند مردم و  جوانان مشغول شوند و همه عموم ملت نان عمل خویش را بخورند و هیچ احتیاجی نباشد که موسساتی خیریه به مردم پول بدهند و مردم خودشان آنقدر پولدار شوند که خود خیرات و  صدقه دهند نه گیرنده صدقه باشند.
مردم اسیر چنبره گوشت 110 هزار تومانی نباشند کامپیوتری که سال گذشته 2میلیون تومان  بود امسال 6 تا هفت میلیون فروخته شود.
در مناسبات بین المللی در جایی قرار داشته باشیم که عزت و سربلندی باشد با کسانی دوست شویم که پایدار باشند . نه اینکه روسیه   دوست نمای شمالی مان صبح با ما  صبحانه بخورد و عصر در اسراییل باده اش را با نتانیاهو سربکشد.
دانشگاهها یمان دانشگاه واقعی باشند مانند مراکز علمی جهان  که واقعا به اکتشافات و تحقیقات مشغولند بطوریکه یک دانشجوی ارشد یا دوره دکترا از صبح تا 11 شب در پای تجهیزات دانشگاهی سرپا هستند نه اینکه با پرداخت پولهای کلان  صبح جمعه روزی که تعطیلی مردم است  به دانشگاه  رفته و عصر با مدرک فوق لیسانس به منزل برگردند.







داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

آب ایشیق بلاغی و مهمانان ، گردشگران و حمل آن با گالن و وانت

تاریخ:جمعه 9 آذر 1397-02:25 ق.ظ

بسم تعالی
آب ایشیق بلاغی و مهمانان ، گردشگران و حمل آن با گالن و وانت
با سلام خدمت مدیریت محترم  گروه چورس نیوز و خوانندگان (اعضای )محترم آن
مدتی بود که بنده با خودم درگیر طرح موضوعی بودم که امروز بعد از کلنجار با ضمیر خودم ، تصمیم گرفتم که موضوع را با شما صاحب نظران در میان بگذارم . چرا که یک نویسنده مطلب یا دارنده یک پیغام و فکر باید خود  را برای عوارض ابراز  آن ایده و فکر آماده نماید. باور بفرمایید نوشتن این مطلب  برایم خیلی سخت و زور بود و متصف به خصوصیات یزیدی گردم که آب را بر سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و یارانش بست و حال حقیرکه نویسنده آن باشم که هیچ حتی ممکن طرح این موضوع از عظمت ایشیق بلاغی بکاهد و در نظر شخصی که غیر از اهالی روستا باشدو نتواند یک گالن از آب آن برای خوردن ببرد و مانعش بشویم چنین بیاید که این چشمه بخیل هست و آبش را از آنها  دریغ می کند
اجازه بدهید برای طرح صورت مسئله مثالی بیاورم . سالها پیش بعضی از متفکرین علوم آب در مورد کمبود آب و عوارض پایین آمدن سطح سفره های زیر زمینی  مطالبی را بیان می داشتند ولی ما همه با سهل انگاری می گفتیم که ای بابا آب در زیر زمین پر هست و از طرف دیگر باران می بارد و جبران می کند و تازه امروز را خوش باشیم و تا چه برسد به فردا .
و اما همان فردایی که در حال حاضر به امروز رسیده است می بینیم که مشکل آب جدی است و هر آن چه آن دوستان خیر اندیش ما می گفته اند صحیح بوده است . 


و اما اصل مطلب :
چندین سال هست که چورس و  ایشیق بلاغی آن با توجه به جاذبه های ذاتی و طبیعی آن و نیز تلاشهای مقامات و اهالی و نیز نقش مثبت رسانه های محلی  آن تبدیل به یک منطقه گردشگری شده است که  امری مبارک هست و چشم اهالی چورس و منطقه و شهرستان روشن باشد.
اما یک موضوع برای آینده چورس نگران کننده هست و اگر نگران کننده هم نباشد با اصول و مناسبات امروزی و روابط و قوانین حاکم جور در نمی اید و آن بردن آب نه گالنی آن بلکه با وانت و بیش از 30 گالن در پشت وانت باشد .
حقیر به اغلب قوانین حقوقی  آب و از جمله به حقوق اسلامی آن دسترسی و تا حدودی به حقوق بین المللی آن آشنا هستم لذا نه منطقی است که مطلبی را بنویسم که مخالف عرف محل و کشور و نه مخالف حقوق اسلامی و قوانین عادی باشد و نه چنین فکری را دارم اما این سوال را طرح می کنم :
اگر روزی تعداد گردشگر زیادتر از اینها شد و آنها طبعا مهمانان اهالی چورس محسوب خواهند شد( هر کسی که به چورس تشریف می آورد مهمان ایشیق بلاغی و زیبایی ها طبیعی و نیز آثار باستانی آن و نهایتا مهمان عزیز  اهالی هستند) . اگر آنها از آب چورس بخورند چایی بخورند و صفایی به سرو صورت خود بدهند هیچ اشکالی ندارد که هیچ بلکه خیلی هم خوب هست اما اگر این مهمانان هر کدام یک وانت بیاورند و آب آن را تا روستاهای کناره ارس و 70 آبادی چایپاره ببرند نتیحه چه خواهد شد ؟
ما می دانیم که در مناطق گردشگری هیچوقت نمی آیند به مردم گردشگر بگویند که صورتت را نشور و از آب اینجا و پارک مثلا شاهگلی چایی درست نکن .
اما اگر گردشگر و یا  مسافران بخواهند آب شاهگلی یا پارکها و مناطق عمده گردشگری را در گالنها پر کرده و پشت ماشین خود ببرند چه اتفاقی می افتد ؟
از طرف دیگر خیلی سخت هست که بگوییم اهالی می توانند از آب استفاده کنند و  مهمانها از آب برداشت نکنند . مگر می شود بین مهمان و صاجب خانه فرق گذاشت؟.
طرح چنین مسائلی برای بنده هم سخت است حقیری که سالی فقط دو سه با از آب آنجا استفاده می کنم . و البته  تصمیم گیری و رفع این موضوع  برای حل این موضوع برای مقامات و مسئولین محلی هم سخت می باشد.
از طرفی خیلی راحت و عالی . منطقی هست که چه اشکالی دارد که اهالی منطقه، آب ایشیق بلاغی را ببرند و آب سالم بنوشند و از طرفی دیگر دریاچه ارومیه دریا بود و خشک شد چه برسد به ایشیق بلاغی ؟  :
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران بکوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
               سعدی
از طرفی بد تر از آنها، ممانعت از استفاده از آب در فرهنگ ایران زمین هیچ صورت خوشی ندارد و القصه خیلی مطالب دیگر.
اگر صاحب منزلی با صفا، مانند چورس  با مهمان ( گردشگران )  خوش رفتاری نکند ان خانه بهشت مانند هم باشد مهمان رنجیده خاطر شده و آن خانه را دوست نخواهد داشت.
ولی می شود کارهای زیر را جهت مصرف معقول  آب با  رعایت ادب و آداب مهمان نوازی انجام داد:
فروش  ارزان قیمت آب ( در پیشنهاد هایی که در سر استفاده معقول و صرفه حویی هست این است که  اغلب کارشناسان معتقدند اگر هزینه بهای  تمام شده آب کشاورزی و یا آشانیدنی و بهداشتی شهر وندان و اهالی روستا را از آنها اخذ کنند مصرف آب به میزان خیلی زیاد کاهش یافته و مشکل کم آبی در کشور و خصوصا در کشاورزی حتی برای نسل های آینده پیش نمی آید.
 و تازه مبلغی می شود برای نظافت آن و مرمت این مناطق گردشگری.
در اصول آب یک مطلبی هست به نام آب مجازی یعنی ما به هر هندودانه 5 کیلویی دست کم هزار لیتر آب بخورانیم و آبی که بطری آن را ( یک کیلو یا یک لیتر آن را می خریم به هزار و پانصد تومان ) یعنی به 5 کیلو هندوانه یک و نیم میلیون هزینه کنیم بعد آنرا به قیمت 5 تا 10 هزارتومان آنرا به کشور همسایه صادر کنیم .
نمی دانم نظر دوستان چیست ؟



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 


  • تعداد صفحات :21
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • ...  


Admin Logo
themebox Logo



شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات