نویسنده :مهرداد اشک9
تاریخ:1396/03/8-18:30
کچل4
دراز کشیده بودم جلوی تلویزیون و فیلم تماشا می کردم!
یه دفعه دیدم سُها اومده بالا سرم و کش مو تو دستشه و میگه:
عمو میتاد مویاتو بئندم؟!
گفتم: ببند!
یه 10 ثانیه ای تلاش کرد و دید نمیشه!
گفت: عمو میتاد مایِ تو نیشه!
گفتم: عه؟ چرا؟ نمیشه؟
گفت: نه تو چَچلی!!!
من
سُها
سپس رفت!
نظرات( )