لطیفه های نمکین!

ما یه مرغی داریم. از وقتی فهمیده شده کیلو 37 تومن دیگه تو خونه تخم نمی کنه،

میگه منو ببرید بیمارستان سزارین طبیعی. هیکلم خراب میشه !

***************

 ﻟﭗ ﺗﺎﭘﻢ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻡ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯿﺶ. ﻣﯽ ﮔﻢ ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﺎﺭ نمی کنه،
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺿﺮﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ؟ !!
ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ ، ﺑﯽ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﮑﻢ ، ﺿﺮﺑﻪ ﺭﻭﺣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ!!

*******************
 هیچ وقت یه مدیر گروه رو تهدید نكن!

چون اون مثل ظریف نیست كه لبخند بزنه، یا شام ایرونی دعوتت كنه!

جیك ثانیه حذفت می كنه!
به این میگن دیپلماسی مجازی!

*******************

دنیای عجیبی شده!
آمار دقیق کرونای ایران رو باید از صدای آمریکا بشنویم
و دقیق ترین آمار لحظه ای مبتلاهای آمریکا رو از صدا و سیمای خودمون؛
زیبا نیست؟
**********************

مسخره ترین سوال تو خواستگاری اینه که می پرسن: دخترمونو خوش بخت می کنی؟

نه نوکرتم می خوایم ببریمش خونه برعکس از سقف آویزونش کنیم با چوب بیسبال بزنیم .
****************
 دیدین تو ﻓﯿﻠﻤﺎ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﻪ ﮔﻢ ﻣﯿﺸﻪ. ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ۲۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺗﺎﻗﺸﻮ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩه ﻧﮕﻪ می داره؛
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ۳ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺭﺩﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ بابام ﺍﺗﺎﻗﻤﻮ ﺑﻪ ۴ ﺗﺎ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩه!
********************
 ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ ...

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻼﻡ، ﺧﻮﺑﯽ ﺷﯿﺸﻪ؟ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ..

 **********************

کاش منوی کافه ها عکس هم داشتن که بدونیم چی سفارش می دیم !

دیروز رفتم کافی شاپ یه lesdiosdv سفارش دادم ...

همون آب خوردن خودمون بود یه زیتون انداخته بودن ته لیوان !

*************************
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏رفتم کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کنم. یارو گفت بیا این فرمو پر کن.

پر که کردم گفت: بهتر نیست از زبان فارسی شروع کنی؟