مصنوع
احساس که از نوع مصنوعی اش باشد
چه فرقی می کندبرایش
باران ببارد یا نبارد . . . !
احساس که از نوع مصنوعی اش باشد
چه فرقی می کندبرایش
باران ببارد یا نبارد . . . !
امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد ...
عشق بازی کار فرهاد است و بس
دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست
مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
دردم این نیست که او عاشق نیست !
دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است
تنـــهـــــایی را دوســـــت دارم زیـــــرا بی وفـــا نیست ...
تنــهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...
تنــهــایــی را دوســت دارم زیــــرا تــجــربه کـــردم ...
تنــهــایــی را دوســت دارم زیـــرا خـــدا هم تنــهــاست
خدایا
”تنها” نذار …
دلی رو که هیچکس
بعضی چیزها رو "باید "بنویسیم ،
نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "
برای اینکه "" خفه نشیم ""
همین !!
گاهی با یک بی مهری دلی می شکند
گاهی با یک کلمه یک انسان نابود می شود
مراقب بعضی یک ها باشیم
در حالی که ناچیزند همه چیزند ….
چشمـــــاتو بــــگیره و ازتــــ بـــــپرسه :” اگــــه گفتی
من کیــــم ؟؟؟تو هم دستـــــاشو بگـــیری و بـــگی :
هر کــــی هستی بـــمون خـــــیلی تـــــــــــنهام !!!
ای کاش می فهمیدی
وقتی یه مرد برات گریه می کنه
یـعنــی از هـمـه چـیـزش بـرات گـذشـتـه !
دست بر شانه هایم میزنی تا "تنهایی" مرا بتکانی به چه می اندیشـــــــــی؟
تکاندن برف از روی ادم برفی.....
میدانم !
دیگر برای من نیستی !
اما ....
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد...
به تعظیم مردم زمانه اعتماد نکن .
تعظیم انان همانند دو سر کمان
است که هرچه به هم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است
گاهی شاید لازم باشه از یاد ببریم ..... . !
یاد آنهایی را كه با نبودنشان بودنمان را به بازی گرفتند
چه لذتــی دارد،
رویای داشتن تو
در میان تلخکامی هایم ؟؟
جاده زندگی نباید صاف و مستقیم باشد وگرنه خوابمان می گیرد
پیچ ها و دست اندازها ، نعمت اند