بهارانه3 بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم درباره وبلاگ عاشق ترین مرد،آدم بود که بهشت را به لبخند حوافروخت... ............................................. .خدایا آیا تا به حال به این موضوع فکر کردی که شاید... شیطان عاشق حوا بود که به آدم سجده نکرد مدیر وبلاگ :یه دوست خوب مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان عشق!! حتی عاقلترین مردمان نیز زیر بار سنگین عشق خم می شوند اما به راستی عشق به سبکی و لطافت نسیم خوش استعشق تو را متعادل و متعالی می کند.....وقتی عاشقی، با هستی در یک تبادل و ارتباط عمیق قرار داری ، همه چیز در یک سطح مساوی قرار دارد ، باارزش مساوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : به یه نفر میگن چرا مشکی پوشیدی ؟ میگه بابام مرده میگن حالا چرا پاره پوره ؟؟؟ میگه خدا بیامرز نمیزاشت خاکش کنیم نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : برخی آدم ها به زندگیتان می و برخی نیز عبرت نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یک روز فردی قدم به زندگیتان خواهد گذاشت و شما را متوجه خواهد کرد که چرا هرگز با هیچ کس دیگری دوام نیاورید
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند،نشسته است.گدا وقتی اینها را دید فریاد کشید: این چه وضعی است؟ درویش محترم! من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده ام اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما، کاملا سرخورده شدم.درویش خنده ای کرد و گفت: من آماده ام تا تمامی اینها را ترک کنم و با تو همراه شو.با گفتن این حرف درویش بلند شد و به دنبال گدا به راه افتاد. او حتی درنگ هم نکرد تا دمپایی هایش را به پا کند.بعد از مدت کوتاهی، گدا اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه گدائیم را در چادر تو جا گذاشته ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا من بروم و آن را بیاورم.صوفی خندید و گفت: دوست من، گل میخ های طلای چادر من در زمین فرو رفته اند، نه در دل من، اما کاسه گدایی تو هنوز تو را تعقیب میکند؟
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یک پیرمرد بازنشسته خانه ی جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته ی اول همه چیز به خوبی و خوشی گذشت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه پس از تعطیلی کلاس ها ۳ تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند هر چیزی که در خیابان افتاده بود شوت می کردند و سروصدای عجیبی به راه انداختند.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ
اومد پیشش ... مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ... طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ... مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ... اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ... مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ... توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ... مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ... مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ... مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت! بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم! نتیجه اخلاقی : در همه حال منصفانه رفتار کنیم و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم ! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش! آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است! اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان) اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست و خیار وهندوانه! ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
اس ام اس جدید ایرانسل: مشترک گرامی بخدا اگر بفهمم رفتی رایتل خریدی باهات کات میکنم ۱ بار با همراه اول بهم خیانت کردی بسه دیگه تحملشو ندارم! . . . حیف نون با گوش پانسمان شده داشته میرفت گل مراد ازش میپرسه خدا بد نده چی شده؟ میگه گوشم درد میکرد رفتم کشیدمش ! گل مراد می گه همین کارها رو میکنین که براتون حرف در میارن! لااقل پرش میکردی! . . . ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
One song can spark a moment ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها صفحات جانبی
آمار وبلاگ
امکانات جانبی |