بهارانه3 بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم درباره وبلاگ عاشق ترین مرد،آدم بود که بهشت را به لبخند حوافروخت... ............................................. .خدایا آیا تا به حال به این موضوع فکر کردی که شاید... شیطان عاشق حوا بود که به آدم سجده نکرد مدیر وبلاگ :یه دوست خوب مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل ساقی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست دیدی ای دل حرف من بیجا نبود از برای عشق اینجا جا نبود نو بهار عمر را دیدی چه شد زندگی را هیچ فهمیدی چه شد این هم از یک سال مستی کردنم سال ها شبنم پرستی کردنم من که گفتم این بهار افسردنیست من که گفتم این پرستو رفتنیست ای دل اینجا باید از خود گم شوی عاقبت هم رنگ این مردم شوی آه عجب کاری به دستم داد دل هم شکست و هم شکستم داد دل نوع مطلب : برچسب ها : عاشقانه، لینک های مرتبط : داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود.اوپس از سال ها اماده سازی ماجراجویی خود را اغاز کرد . مقابل چشمانش می دیدو احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه جاذبه او را در خود می گرفت . نوع مطلب : برچسب ها : داستان، لینک های مرتبط : ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند: « امیلی عزیز، مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد. وقتی امیلی به خانه رسید، یک لحظه ناراحت شد چون خدا می خواست به ملاقاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت. همان طور که در را باز می کرد، پاکت نامه دیگری را روی زمین دید. نامه را برداشت و باز کرد: نوع مطلب : برچسب ها : داستان، لینک های مرتبط : تمـــام ِ دلت كــہ نـمـے شــود بــراے ِ مــن باشــد ! مـے دانـم ، هـــمیـــن كـــہ گـــوشـــه اے از "افكـارت" را مـشغــول كــردہ ام ، خــود دنیـایـے ست نوع مطلب : برچسب ها : عشق من، لینک های مرتبط : سالهــاست قَلمــــــــیِ سیــاه بـَر سپیــــــــــــــــدی ِ ایـن کاغـذ ِ بـــی جــان می لغــــزد و دل از او می نویســــــد سالهـــاست دل در پــــِـــــــی او می رود و او در پــــِی مــــن
ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : شخصیت شناسی از روی تاریخ تولدروانشناسان شخصیتی اعتقاد دارند که شماره تولد، شما را از شخصیت شناسی مورد علاقه تان از روی تاریخ تولد دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اگر زنی را دوست داریاین متن را به احترام همه زنان این سرزمین به مردان این دیار پاک تقدیم میکنم.
اگر زنی را دوست داری، دستانش را بگیر و او را محکم در آغوشت نگه دار. اگر زنی را دوست داری، دل دل نکن، بازی در نیاور، منتظرش مگذار، با ایما و اشاره به او از خوش آمدنت حرف نزن زیرا او میفهمد به شیوه او – شیوه ای زنانه- عشق ورزیدن را یاد گرفته ای…. یک زن به دنبال یک “مرد “است که بلد است قاطع و کله شق و قدرتمندانه زن را در بر بگیرد. ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : گاهی باید به فاصله ها خوش آمد گفت شاید آمده اند ، تا بخشی از حماقت هایمان را جبران کنند . . . . . . صد سال ره مسجد و میخانه بگیری / عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری بشنو از پیر خرابات تو این پند / هر دست که دادی به همان دست بگیری . . . . . . ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : فلسفی، لینک های مرتبط : پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای... پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟! پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است ! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و ... متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود... نوع مطلب : برچسب ها : فضل خدا ...، لینک های مرتبط : شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
« شهادت مولای بی پناهان مولا علی تسلیت باد » دوستای خوبم التماس دعا یادمون نره خیلیا، تو بیمارستانها چشم براه دعای ما هستند پس اول برای ظهور آقا بعد برای سلامتی بیماران دعا كنید دوستای خوبم مامانم مریضه تازه امروز از بیمارستان مرخص شده براش دعا كنید نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : روی تپه بودند. آفتاب داشت غروب می کرد. آن دو داشتند می رقصیدند. ابرها در افق به رنگ نارنجی و بنفش در آمده بودند. دختر سرمست و خوشحال می خواند: این گیوتین است و آن نبات این برای مرگ، آن برای حیات می چرخیدند و تاب می خوردند. و پسر محو صورت او شده بود که با حاشیه موهای سیاهش شبیه به عکس های مراسم سوگواری شده بود. جلاد بیا، آماده شو معشوقم اینجاست، منتظر تو پسر خم شد. پیشانی اش را بوسید و او را بلند کرد. او با خوشحالی خندید. پسر به یاد نمی آورد آخرین باری را که او را اینقدر خوشحال دیده بود. روی تپه می رقصیم، در تیغستان می گردیم می خوریم، می نوشیم، شادیم تا نفس در سینه داریم آهنگ تمام شد و اولین ستاره ها در آسمان پدیدار شدند. پسر در مقابل دختر خم شد. از موهای هر دو عرق می چکید. دختر لبخند زیبایی بر لبش بود. زیباتر از آسمان بالای سرشان. و گفت “وقتشه، وقت بیدار شدنه” پسر بیدار شد. جای او روی تخت خالی بود. و او تنها بود. حلقه اش را دستش کرد و از رختخواب بلند شد.
نوع مطلب : برچسب ها : رقص عاشقانه، لینک های مرتبط : صبر کن سهراب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : به دنبال خدا نگرد...
خدا در بیا بانهای خالی از انسان نیست ... خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ... خدا در مسیری است که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست ....
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد . . . نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها صفحات جانبی
آمار وبلاگ
امکانات جانبی |