جلسه دوم از دور بیست و یکم کارگاه‌های آموزشی هم‌سفران نمایندگی شیخ بهایی با استادی هم‌سفر مهین و نگهبانی هم‌سفر الهام و دبیری هم‌سفر مهری با دستور «OT » و «تقدیر و تشکر از کمک راهنما هم‌سفر زهره» روز دوشنبه 14 بهمن‌ماه 1398 ساعت 15 برگزار شد.
در این کارگاه آموزشی مراسم تقدیر و تشکر از کمک راهنمای محترم همسفر زهره برگزارشد. استادمحترم خانم مهین فرمودند: خداوند توفیق خدمت به انسان‌ها را به هرکسی عطا نمی‌کند اگر توانستیم امروز دست کسی را بگیریم، اگر توانستیم غمی از دل کسی برداریم، اگر توانستیم باری از روی دوش کسی برداریم، این خدمات خیلی ارزشمند است...



سخنان استاد:

خدا رو شکر می‌کنم که بار دیگر خداوند توفیق داد که در این جایگاه قرار بگیرم و در حضور شما عزیزان باشم و خدا رو شکر امروز با دستور جلساتی در خدمت شما عزیزان هستم که هر دو اگر بخواهیم حساب کنیم شگفتی در کنگره است. مخصوصاً بخش اول دستور جلسه امروز که شربت شفابخش اوتی است؛ که برای درمان مسافران رقم‌زده شد و خدا را شکر که داریم از آن استفاده می‌کنیم و دستور جلسه دوم ما تقدیر و تشکر از زحمات و خدمات 5 ساله خانم زهره است. انشالله که بتوانیم در کنار هم یک جلسه پر از انرژی و خیلی خوب داشته باشیم و استفاده کنیم؛ و اما در مورد دستور جلسه اول که اوتی است همیشه از اول به ما یاد دادند که با شربت شفابخش اوتی از اوتی نام ببریم همان‌طور که می‌دانید اوتی نام اختصاری اپیوم تینکچر است که همان تریاک است و اپیوم تینکچر یعنی شربت تریاک که این شربت از تریاک خالص و یک مقداری از الکل و آب مقطر تشکیل‌شده است.

 اگر بخواهم از پیشینه شربت اوتی و چگونگی تولید آن برای شما بگویم به قول آقای مهندس که در روز چهارشنبه تعریف کردند فرمودند که وقتی خداوند بخواهد راهی باز شود مسیر هموار می‌شود و این هم خواست خداوند و معجزه الهی بود که برای افرادی که در کنگره هستند رقم خورد و به دستان پربرکت آقای مهندس رقم خورد آقای مهندس در صحبت‌هایشان فرمودند که من فکر درمان اعتیاد حتی ترک را نداشتم وقتی‌که شروع کردم برای حرکت آرام‌آرام با تیپر کردن و سر ساعت مواد مصرف کردن مسیر درمان برای من باز شد و بعد شروع کردم با همان اپیوم درمان کردن که خیلی دور از باور بود که بشود درمان اعتیاد را با خود مواد مخدر انجام داد ما هم‌سفران از تریاک متنفر بودیم وقتی اسم تریاک می‌آمد یه انزجاری به ما دست می‌داد اما غافل از اینکه خداوند درمان را در خود تریاک قرار داده بود و ما از آن چیزی که فرار می‌کردیم باید به آن نزدیک می‌شدیم و استفاده درستی می‌کردیم وقتی آن تعصبات را کنار گذاشتیم و با نقطه تفکری که ایشان به همه‌ی ما دادند آگاه شدیم و از تریاک به‌عنوان دارویی استفاده شد برای درمان اعتیاد. سختی‌هایی که استفاده از تریاک برای درمان اعتیاد داشت خیلی زیاد بود هم‌سفرانی که به‌تازگی به کنگره آمدند شربت اوتی خیلی به راحت در اختیار مسافرانشان قرارگرفته از گذشته‌ای که با اپیوم سفر می‌کردند برایشان ملموس نیست اما قبلاً که با اپیوم سفر می‌کردند خیلی مسائل را به دنبال داشت مصرف‌کنندگان مجبور بودند از ساقی موادشان را تهیه کنند و این باعث می‌شد که هنوز آن ارتباط برای مصرف‌کننده‌ای که می‌خواهد سفر کند باشد و این خودش یک معضل بود و تریاکی که می‌گرفتند ناخالص بود وقتی مصرف می‌کردند گاهی اوقات وقتی مصرف می‌کردند نتیجه نمی‌گرفتند یا آن کارایی را برای بدنشان نداشت زمان مصرف، مکانی که باید مصرف می‌کردند جایی مخصوصی احتیاج داشت یادم هست مسافر خود من وقتی سفر می‌کردند حتماً باید زمان مصرف مهمان خانه ما نمی‌آمد و حتماً باید محیط خلوت بود. زمانی که بحث اوتی به کنگره آمد آقای حکیمی در این عرصه خیلی زحمت کشیدند و با علوم پزشکی اصفهان مذاکره کردند و آن‌ها پذیرفتند که شربت اوتی وارد پروسه درمان شود و آقای مهندس روز چهارشنبه کامل توضیح دادند که قبلاً افراد خاصی را جزء پروژه اوتی قرار می‌دادند و به‌صورت نمونه روی آن‌ها کار می‌کردند و آقای حکیمی حواسشان بود که حتی یک قرص مصرف نکنند و این پروژه با مشکل برخورد نکند. خدا رو شکر که به نتیجه رسید و مسافران ما با کمترین هزینه در کلینیک‌ها استانداردترین دارو را می‌توانند تهیه کنند که نه احتیاج به‌جای مخصوصی دارد و نه دلهره‌ای دارند خیلی راحت می‌توانند سر ساعت مصرف کنند و به کارهایشان برسند؛ و خیلی عالی می‌توانند یک سفر عالی و استانداردی داشته باشند. 

ما باید سپاسگزار باشیم و قدر این شربت شفابخش را بدانیم و این ظاهر قضیه است که ما می‌بینیم این دارو در باطن چیزهای دیگری در این دارو وجود دارد که شاید برای ما هنوز زمینه‌سازی نشده است که متوجه شویم و بدانیم و یا جامعه علمی ما بتواند از آن استفاده کند فراهم نشده است امیدواریم که انشالله در آینده‌های خیلی نزدیک علم به این مسئله پی ببرد که برای درمان خیلی از بیماری‌ها می‌شود از شربت اوتی استفاده کرد چیزی که این دستور جلسه می‌خواهد به ما یاد داوری کند این است که حواسمان جمع باشد. پای این پروژه اوتی خیلی زحمات کشیده شده است خیلی‌ها رفتند و آمدند تا توانستند اعتماد جامعه علمی و پزشکی را جلب کنند تا این کار به ثمر برسد و بتواند برای درمان عزیزان ما استفاده شود امیدوارم که همه‌ی مسافران و هم‌سفران قدر چیزهایی که در کنگره به‌صورت رایگان با عشق به ما دادند بتوانیم قدردان باشیم. جا دارد تشکر کنم از کسانی که در قسمت اوتی تلاش می‌کنند آن‌ها مسافران خودتان هستند که در کلینیک‌ها زحمت می‌کشند امروز ما باید قدردان حرکت آن‌ها و قدم‌هایی که برمی‌دارند باشیم. از آقای مهندس و خانواده عزیزشان که همیشه تلاششان این است که این راه هموار باشد تا آن‌های که دردمند هستند بتوانند به درمان برسند تشکر می‌کنیم.

و اما در مورد دستور جلسه دوم امروز روز تقدیر و تشکر از خدمات خانم زهره عزیز است من به این واقف هستم که شما چقدر ایشان را دوست دارید همه‌ی ما با حلقه‌های عشق و محبت به هم زنجیرشده‌ایم آن چیزی که همه‌ی ما را به کنگره هدایت کرد درد مشترک بود و آن چیزی که مارا به هم پیوند داد محبت بود، این محبت و عشق درونی انسان‌ها مثل یک آیینه‌ی زلال و صاف و درخشنده است و هرکسی می‌تواند خودش را درون این آیینه ببیند و می‌تواند خودش را یک محکی بزند. برای خانم زهره خیلی خوشحالم و به ایشان تبریک عرض می‌کنم و در اصل به آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم و همین‌طور از خانم طاهره عزیز تشکر می‌کنم و از همه عزیزانی که باعث شدند این آموزش‌ها را بگیریم و بتوانیم قدم برداریم تشکر می‌کنم.

خانم زهره عزیز وقتی وارد کنگره شدند مثل همه‌ی ما باحال خراب آمدند و اگر می‌بینید آرامش دارند و عاشق خدمت هستند مطمئن باشید که فرمان‌برداری را یاد گرفتند و آموختند که اول باید خودشان را بشناسند، اعتیاد را بشناسند، آموزش بگیرند و به‌واسطه آن شناختی که پیدا کردند آرام‌آرام قدم برداشتند و امروز به این حال خوش رسیدند و این خیلی سرمایه بزرگی است خداوند توفیق خدمت به انسان‌ها را به هرکسی عطا نمی‌کند اگر توانستیم امروز دست کسی را بگیریم، اگر توانستیم غمی از دل کسی برداریم، اگر توانستیم باری از روی دوش کسی برداریم، این خدمات خیلی ارزشمند است. به قول آقای مهندس امروز که عصا را از کور می‌دزدند کمک و خدمت به دیگران جایگاه خیلی بالایی دارد. گاهی اوقات کسانی که بیرون از کنگره هستند تعجب می‌کنند و می‌گویند مگر به شما دستمزد می‌دهند که تا این حد مشتاق خدمت کردن هستید چون آن‌ها واقعاً نمی‌دانند که به ما چه چیزی دادند اما خود ما می‌دانیم که چه چیزی گرفته‌ایم و در ازای آن چه‌کار می‌کنیم و مطمئن هستم که این قضیه در وجود خانم زهره اتفاق افتاده است که همیشه آن چیزی که دریافت کرده‌اند جلوی چشمشان است. گاهی اوقات که با ایشان صحبت می‌کردم می‌دیدم این مسیری که طی کرده‌اند خیلی سخت بوده است اما خدا را شکر با توفیق الهی و با آموزش‌هایی که گرفته‌اند و فرمان‌برداری‌شان این مسیر سخت را با آرامش سپری کردند صفت بارز ایشان همین فرمان‌برداری‌شان بوده. عاشق آقای مهندس و خانم آنی هستند و کاملاً حواسشان جمع است که آن چیزی که اتفاق بیفتد در راستای اهداف کنگره باشد. از صمیم قلب به ایشان تبریک می‌گویم و از ایشان خیلی آموختم زمانی که وارد شعبه شیخ بهایی شدم وجودشان باعث دلگرمی من بود. قطعاً ره‌جوهای ایشان هم فرمان‌بردار هستند و راه ایشان را ادامه می‌دهند. به آقای صدیقی هم تبریک عرض می‌کنم که در کنار ایشان قرار گرفتند و این مسیر را ادامه دادند. صفت بخشندگی را به‌وضوح در وجود خودشان تبلور دادند و بخشندگی خودشان را هم از وقت و زمان و هم از مال نشان دادند و مطمئن هستم آن چیزی که دریافت می‌کنند این لذت را برایشان چند برابر می‌کند این بخشندگی‌ها با رها شدن یک انسان از دام اعتیاد بزرگ‌ترین و شیرین‌ترین شهدی است که خداوند می‌تواند به ما بچشاند. امیدوارم بازهم در کنار خانواده‌ی محترمشان در حال خدمت باشند ایشان اسیستانت شعبه سلمان هستند و نشان دنور را از دستان آقای مهندس دریافت کردند و این‌ها افتخارات خیلی خوبی است که می‌توانند داشته باشند.

 سخنان کمک راهنمای محترم همسفر زهره:

مطرب عشق عجب ساز و نوازی دارد              نقش هر نغمه که زد راه به جائی دارد

عالم از ناله ی عشاق مبادا خالی                  که خوش‌آهنگ و فرح‌بخش هوایی دارد

خیلی خوشحالم از اینکه خیلی عزیزان و راهنماهای عزیز از شعب دیگر تشریف آوردند. نمی‌توانم اسم بیاورم که مبادا کسی را از قلم بیندازم. حضورتان برای من خیلی ارزش دارد. انشا الله که بتوانم کار شمارا در کنگره جبران کنم.

امروز خانم مهین عزیز در صحبت‌هایشان، آن حس‌ها و نسبت‌های خوبی که در خودشان بود به من نسبت دادند. بسیار سپاسگزارم از تک تک شما عزیزان که امروز با کلامتان و مشارکت‌هایتان و با حستان و در طول این هفته با قلمتان در کامنت ها در وبلاگ شعبه گذاشته بودید تمام حس‌های خوب خودتان را به من نسبت داده بودید و من آن صفاتی را که شما به من نسبت دادید را در خودم سراغ ندارم. امیدوارم که خداوند به من این فرصت را بدهد که در کنگره باشم و از کنگره به‌عنوان یک ابزار استفاده کنم تا بتوانم این صفات را در خودم تقویت کنم. دوهفته‌ای بود که در شعبه حضور نداشتم، این فرصت، فرصت بسیار مناسبی بود برای اینکه فکر کنم به اینکه واقعاً این چهار پنج سال دوره‌ی کمک راهنمایی چگونه گذشت؟ و چه چیزی الآن به دست آوردم؟ و دیدم زهره‌ای که تا دیروز نمی‌توانست همه را دوست داشته باشد، زهره‌ای که تا دیروز اعضای خانواده‌ی خودش را هم شاید به‌زور می‌توانست دوست داشته باشد، امروز با استفاده از آموزش‌های کنگره به‌جایی رسیده‌ام که حس می‌کنم اکثر آدم‌های اطرافم را دوست دارم. این خیلی برای من ارزشمند است.

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. این‌یک پیام است که فکر می‌کنم هر تازه‌واردی که وارد کنگره می‌شود، بعد از دو سه جلسه این پیام به گوشش می‌رسد اما اینکه چقدر می‌توانی این پیام را درک کنیم و متوجه شویم خیلی مهم است.

استاد سردار این پیام را به گونه‌ی دیگری در کتاب 60 درجه می‌فرماید: تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت و انسان‌هایی که فاقد محبت هستند به‌سان ظرف‌هایی هستند تهی و پر از خالی... و در ادامه خیلی زیبا می‌گویند: این سخن را اگر امروز ما باور نکنیم، بالاخره یک روزی متوجه می‌شویم حتی اگر پس از مرگ باشد. از همه‌ی شما می‌خواهم که این پیام را در کتاب شصت درجه مطالعه کنید.

من شاید بعد از نه سال آمدن مستمر به کنگره می‌توانم بگویم که شاید ذره‌ای از این پیام را درک کرده‌ام، ذره‌ای فهمیدم تنها چیزی که برای انسان ارزش دارد، همین محبت است این دوست داشتن و دوست داشته شدن‌ها است که بسیار ارزشمند است. این نام نیکی است که هر انسانی می‌تواند از خودش به‌جای بگذارد و اگر مانتوانیم همدیگر را دوست داشته باشیم، قطعاً هیچ‌چیز نداریم فقیر هستیم. چون ثروت هر انسانی محبت درونش است. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که جایگاه کمک راهنمایی به من داد این بود که ذره‌ای این موضوع را درک کردم؛ و این را باید حفظ کنم و احساس می‌کنم الآن در جایگاه اسیستانتی قرار گرفتم که بتوانم این را حفظ کنم. این جایگاه نیاز من بوده نه اینکه من از بقیه برتر باشم، نه. من از بقیه برتر نبودم من نیاز به این جایگاه داشتم. ذره‌ای صفاتی که به‌واسطه جایگاه راهنمایی به دست آوردم  را حفظ  و تقویت کنم.

امروز خیلی خوشحال هستم و حس غریبی دارم و می‌توانم این را بگویم که جایگاه‌ها در کنگره ابزار هستند. یک وسیله هستند برای اینکه ما بتوانیم حس‌هایمان را پالایش کنیم. این را بارها شنیده بودم اما واقعاً امروز همه‌جوره لمسش می‌کنم که غیرازاینکه یک ابزار هستند، چیز دیگری نیستند. تمام زندگی ما انسان‌ها یک بازی است. قرار گرفتن ما هم در کنگره یک بازی است. جایگاه کمک راهنمایی هم برای ما یک بازی است، اما یک بازی بسیار جدی و برنده کسی است که بتواند در این مدت از این جایگاه استفاده کند برای تغییر دادن خودش.

خیلی از بچه‌ها  می‌گفتند از حست بگو. حسم، حس خیلی غریبی است. قطعاً دل‌تنگی دارم بابت اینکه قرار است از شما دورباشم، البته ازلحاظ مکانی. از کمک راهنمایانی که قرار است جدیداً در این جایگاه قرار بگیرند، تقاضا دارم تمام توانشان را به کار بگیرند.

خانم مهین وقتی به من فرمودند: لژیونت را تحویل بده، باکمال میل پذیرفتم و چیزی که کمکم کرد که بتوانم راحت لژیون را تحویل بدهم این است که خودم از خودم راضی هستم. چراکه تمام توانم را برای قرار گرفتن در جایگاه کمک راهنمایی به کاربردم و اگر برگردم به پنج سال پیش فکر می‌کنم شاید بیشتر از این توان نداشتم وگرنه مطمئن باشید به کار می‌گرفتم و این موضوع خیلی من را خوشحال می‌کند. از عزیزانی که در شرف گرفتن شال کمک راهنمایی هستید می‌خواهم این هدیه را از من داشته باشند که جایگاه کمک راهنمایی را دست‌کم نگیرند. حتی یک دقیقه از آن را از دست ندهند. برای ره‌جوهایشان عاشقی کنند و به جایگاهشان عشق بورزند و با تمام قدرتشان حرکت کنند که آخرسر برنده این بازی باشند.

از همه‌ی عزیزان تشکر می‌کنم، امیدوارم کسی را از قلم نیندازم. شروع می‌کنم از خالق خودم، بسیار سپاس گذارم بابت لحظه‌لحظه بودنم در کنگره به خاطر این‌که به من اجازه داد به بندگان خوب خودش خدمت کنم. صمیمانه سپاسگزارم از خدای مهربانم. از جناب آقای مهندس و سرکار خانم آنی عزیز سپاسگزارم بابت اینکه اجازه خدمتگزاری در کنگره را به من دادند. از راهنمای بسیار عزیزم تشکر می‌کنم و دستشان را می‌بوسم کسی که به من دل و جرئت داد کسی که به من شجاعت داد کسی که به من اعتمادبه‌نفس داد کسی نبود غیر از راهنمای بزرگوارم خانم طاهره عزیز که واقعاً مشوق اصلی من در امر خدمت بودند. صمیمانه از ایشان سپاسگزارم و امیدوارم که ره‌جوی خوبی برای ایشان بوده باشم؛ که قطعاً کم و کاستی‌هایی داشته‌ام امیدوارم که من را ببخشند و همیشه سعی کردم آن‌طور که خودم دوست دارم ره‌جوها با من رفتار کنند من هم همان رفتار را باراهنما داشته باشم. تشکر بعدی من از خانم مهین عزیز است که امروز قبول زحمت کردند و منت بر سر من گذاشتند و این جلسه را اداره کردند مهربانی و دلسوزی‌های ایشان برای همه  ما زبان زد است. همیشه از ایشان آموزش گرفتم و از این عزیز هم صمیمانه سپاسگزارم. از خانم مرجان عزیز که در جلسه حضور ندارند و این توفیق رادارم که در جایگاه اسیستانتی در کنار ایشان بیاموزم سپاسگزاری می‌کنم. از خانم داوودی عزیز که فکر می‌کنم دو سه سالی اسیستانت شعبه بودند و در قسمت سایت خیلی از ایشان آموزش گرفتم تشکر می‌کنم. از خانم نگین عزیز سپاسگزاری می‌کنم. جایگاه جدید را به ایشان خیلی تبریک عرض می‌کنم. از مسافر عزیزم که همیشه پشتیبان و حامی بسیار بزرگ بعد از خداوند برای من بودند چه در زندگی و چه در کنگره صمیمانه سپاسگزارم از فرزندان گلم قدردانی می‌کنم؛ و از مرزبانانی که در این چند دوره‌ای که من کمک راهنما بودم و خیلی به ایشان زحمت دادیم صمیمانه سپاسگزارم.

نوبت می‌رسد به اعضای لژیون هشتم که واقعاً نمی‌دانم با چه زبانی از آن‌ها سپاسگزاری کنم. از سفر اولی‌های عزیزم بسیار معذرت می‌خواهم از این‌که به من اعتماد کردند و به لژیون هشتم آمدند اما من نتوانستم تا پایان سفر همراهی‌شان کنم. قطعاً اگر به من اجازه بودن در کنگره را دادند به خاطر حرکت‌های خوب این عزیزان بود که واقعاً با خواست و تلاششان سعی کردند جایگاه‌های خدمتی را به دست بیاورند. هرچه دارم از شماست و بیش از اینکه بخواهم به شما چیزی یاد بدهم از شما آموزش گرفتم هرکدام از شما دنیای از تجربه برای من بودید امیدوارم که همچنان در کنگره محکم حرکت کنید تا من از دور شاهد پیشرفت شما باشم.

از تک‌تک شما خوبان شعبه شیخ بهایی سپاس گذارم فکر نمی‌کنم هیچ فرقی بین ره‌جوهای لژیون هشتم و بقیه برای من باشد قلباً همه شمارا دوست دارم و این چیزی بود که در جایگاه کمک راهنمایی کسب کردم و از همه‌ی شما می‌خواهم که اشتباهات من را بگذارید به‌حساب نادانی‌ام و اینکه نمی‌دانستم چگونه رفتار کنم. امیدوارم که من را ببخشید. از کمک راهنمایان عزیز هم سپاسگزاری می‌کنم در کنار همه شما آموزش گرفتم و همچنین اعضای سایت خانم فاطمه عزیز که من همیشه یک ارادت خاصی به ایشان و خدمت‌گزاران سایت دارم. از این عزیزان هم سپاسگزاری می‌کنم. التماس دعا از همه  شما عزیزان دارم که انشا الله در جایگاه جدید بتوانیم خدمت‌گزار خوبی برای کنگره باشم.



ورود به سفر دوم همسفران با نوشتن 40 سی دی 

کمک راهنمایان محترم همسفر سمیرا، همسفر فهیمه، همسفر سمیه و همسفر مهری رهجویان کمک راهنما همسفر زهره

تایپ: هم‌سفر فاطمه و هم‌سفر پریسا

عکاسان: هم‌سفر مرضیه و هم‌سفر الهه




طبقه بندی: گزارش تصویری مناسبت ها،  تبریک، 

تاریخ : یکشنبه 11 اسفند 1398 | 10:48 ق.ظ | نویسنده : زهره | نظرات
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات