مصاحبه با ایجنت محترم؛ همسفر خانم زهره پیرامون دستور جلسه ایجنت و مرزبان
اگر کسی فکر کند که دیده بان می شود هیچ وقت برای این جایگاه انتخاب نمی شود، در واقع در کل کائنات این انسانها نیستند که به دنبال جایگاه ها هستند، جایگاه ها هستند که به دنبال انسانها می گردند....
به نام قدرت مطلق الله
خانم زهره عزیز ایجنت شعبه سلمان فارسی همسفری که بهاجبار وارد کنگره شد، میخواست که به همه ثابت کند که کنگره نیز نمیتواند اعتیاد را درمان کند زیرا مسافر او قبلاً دران جی یوهای دیگر ترک کرده بودند و سابقه 5 سال سقوط آزاد را داشتند، گمان او بر این بود که اینجا هم، توان درمان ندارد اما تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورد ایجنت و کمک راهنما و وبلاگ نویس شعبه شیخ بهایی اکنون همان همسفری است که بهاجبار وارد کنگره شد میخواست ثابت کند که این راه بیفایده است اما باایمان و عمل چیز دیگری را ثابت کرد، او ثابت کرد که کنگره با آموزشهای نابش همان حلقهی گمشده زندگیشان بود که توانست غل و زنجیرهایی از جنس عشق بر دست و پای آنها بزند و این را لطف خداوند میدانند لطف خداوند باعث شد که پیوند محبتشان با کنگره گره بخورد و بعد از 13 سال تخریب تریاک و شیره تنها در طول 13 ماه سفر، از دنیای تاریکی اعتیاد جدا شود این رهایی میسر نشد مگر به کمک و راهنمایی جناب آقای مجید سلامی و خانم آنی کماندار حاصل این عشق و خدمت 8 سال رهایی شیرین است که خبر از درمان قطعی اعتیاد میدهد.
برای آشنایی با ایجنت محترم همسفر خانم زهره عزیز مصاحبهای ترتیب داده شد که در ادامه خواهیم خواند...
با سلام و تبریک ویژه به مناسبت این هفته و خدا قوت جانانه بابت تمامی خدمت های خالصانه که در کنگره انجام می دهید بفرمایید که؛ وظیفه یک اسیستانت یا به قول جناب مهندس که فرمودند: دیگر نام جایگاه شما هم ایجنت گروه خانواده می باشد چیست؟
من هم خدمت شما سلام عرض می کنم و این هفته را خدمت تمامی اعضای کنگره 60 تبریک می گویم. کار یک ایجنت؛ مدیریت، نظارت بر کار مرزبانان و فعالیت های شعبه، رابط بین شعبه و دیده بان همسفران است که البته امسال دیده بان همسفران خانم آنی کماندار دستیارانی انتخاب کردند که کارهای شعبه با کیفیت بیشتر و راحت تر انجام شود. می توانم بگویم که ایجنت رئیس نیست بلکه راهنمای مرزبانان، راهنمایان تازه واردین و کمک راهنمایان شعبه است و کارش راهنمایی و هدایت کردن است.
آیا آن تصویر و خواسته ای که در ذهن خودتان از این جایگاه خدمتی داشتید انگیزه ای برای پر کردن فرم درخواست اسیستانت شد؟ یا نه، طبق سفارش اساتید که گفتند؛ برای هر خدمت باید سریع اعلام آمادگی کنید و در صف خریداران یوسف باشید؟
با این سؤال یاد این صحبت آقای مهندس افتادم که همیشه می گویند اگر کسی فکر کند که دیده بان می شود هیچ وقت برای این جایگاه انتخاب نمی شود، در واقع در کل کائنات این انسانها نیستند که به دنبال جایگاه ها هستند، جایگاه ها هستند که به دنبال انسانها می گردند. در کنگره هم همین طور است، این ما نیستیم که جایگاه را انتخاب می کنیم بلکه جایگاه ها هستند که ما را انتخاب می کنند. من اصلا برایم مهم نبود که در چه جایگاهی باشم. مهم این بود که در کنگره باشم حالا با شال یا بدون شال و زمانی که پیشنهاد خدمت ایجنتی به من داده شد با خود این تصور را داشتم که حتما این جایگاه برای رشد من نیاز بوده است. در اصل من ایجنتی را بلد نیستم، در این جایگاه قرار گرفتم تا ایجنتی را یاد بگیرم.
طبق بیانات جناب مهندس، هدف ما در کنگره برقراری عدالت و عمل سالم است. لطفا ارتباط این دو پارامتر مهم را با هر جایگاه خدمتی بیان کنید که چگونه یک خدمتگزار می تواند در اجرای این دو مقوله مهم در کنگره سهیم باشد؟
طبق آرم کنگره 60 برای اجرای عدالت و عمل سالم نیاز به معرفت و شناخت داریم. اینکه هر کس در هر جایگاه خدمتی که قرار میگیرد بداند که اول برای آموزش و تغییر و رشد خودش در آن جایگاه قرار گرفته و این را هیچ گاه در طول خدمتش فراموش نکند و همین امر بسیار کمک می کند که بتواند عدالت و عمل سالم را اجرا کند.
طبق دیدگاه شما به عنوان ایجنت و سرپرست همسفران یک شعبه، عمل سالم در این جایگاه خدمتی چیست و از دیدگاه خودتان چه میزان در اجرای عمل سالم در این خدمت موفق بوده اید؟
برای اجرای عمل سالم باید گاهی مهربان باشی و گاهی قاطع، گاهی کاری را انجام دهی و گاهی در حالی که توان انجام کاری را داری اما آن را انجام ندهی چون در حیطه مسئولیتهای تو نیست، گاهی بگذری و گاهی تذکر دهی، اما چیزی که در تمام این موارد مشترک است و همواره باید همراه تو باشد داشتن حس سالم است. حتی اگر احساس می کنی جایی نیاز است که از سلاح قاطعیت استفاده کنی باید با یک حس خوب همراه باشد تا نتیجه خوبی هم داشته باشد یعنی باید آن شخص را در عین حالی که اشتباهی از او می بینی دوست داشته باشی تا بتوانی کمکش کنی و برای داشتن این حس خوب باید بدانی که هیچ انسان بدی وجود ندارد و اشتباهات انسانها از سر نادانی آنها است و اگر این آموزش بزرگ را که استاد بزرگمان آقای مهندس به ما دادند با تمام وجودمان متوجه شویم می توانیم راحت تر عمل سالم را چه در جایگاه های خدمتی کنگره و چه تمام سطوح زندگی مان اجرا کنیم.
تأثیر خدمت های شما در کنگره بر زندگی خودتان چگونه بوده است؟ آیا توانسته از توانایی های مادرانه و همسرانه شما بکاهد یا بالعکس از شما انسانی تواناتر ساخته است؟
این جمله را خیلی در کنگره شنیدیم که کنگره؛ هدف نیست بلکه یک وسیله یا ابزاری برای رسیدن به اهدافمان است. یک مثالی می زنم تا این موضوع قابل فهم تر باشد. اگر بخواهیم از اصفهان به تهران برویم و هدف ما رسیدن به تهران باشد هم می توانیم پیاده برویم، هم با ماشین، هم با هواپیما و ... یعنی ماشین و هواپیما ابزاری برای رسیدن به تهران است. کنگره برای ما می تواند حکم آن هواپیما را برای رسیدن به اهدافمان داشته باشد. حالا هدف همه ما انسانها در زندگی رسیدن به آرامش است. من زمانی می توانم این آرامش را داشته باشم که اول بدانم چه مسئولیت هایی را در زندگی به عهده دارم و بعد بتوانم آن مسئولیتها را به درستی انجام بدهم. در واقع کنگره به من کمک می کند تا بتوانم مسئولیتهای مادری، همسری و ... را درست انجام بدهم. یعنی من زمانی از جایگاه ایجنتی لذت می برم که یک مادر و همسر خوب هم باشم. من فکر میکنم برای اینکه بتوانیم همسر و مادر خوبی باشیم نیاز به آموزشهای کنگره داریم.
با اجازه شما کمی وارد حریم خصوصی زندگیتان می شویم...
از نقش مسافر محترم تان که در جایگاه ایجنت، دنور، پهلوان و در عین حال کمک راهنمای قابلی هستند در روند آموزش ها و خدمت هایی که انجام داده اند برایمان تعریف کنید؟
من این باور را دارم که هر مسافر و همسفری که وارد کنگره می شوند در ابتدا، همسفر نقش پشتیبان را برای مسافرش دارد و اگر توانست این نقش را به درستی انجام دهد در ادامه مسافر پشتیبان او می شود. برای خانواده ما هم این اتفاق افتاد. در ابتدا تمام تلاشم را می کردم که حامی خوبی برای مسافرم باشم و در ادامه، مسافرم تکیه گاه محکمی برای من شد و الآن سعی می کنیم هر دو پشتیبان و تکیه گاه همدیگر باشیم که البته حرکت کردن در مسیر کنگره به گونه ای است که هر چه جلوتر می روی لذت بیشتری می بری و هر چه لذت بیشتری می بری مسئولیتت هم بیشتر می شود.
خانم زهره عزیز، پیشنهاد و جرقه قرار گرفتن مسافرتان در جایگاه های مهم دنور و پهلوانی از طرف شما بوده است؟ و یا رسیدن به این نقطه تفکر و به این میزان از بخشندگی در وجود ایشان از قبل وجود داشته است؟
رسیدن هر مسافر و همسفری در کنگره به هر جایگاه خدمتی نشان از درک و شناخت و آگاهی آنها دارد. کسی هم که بخواهد به جایگاه خدمت مالی در کنگره برسد باید به یک نقطه تفکر در بخشش برسد که بتواند این کار را انجام بدهد. من فکر می کنم چیزی که خیلی به من و مسافرم کمک کرد تا بتوانیم در کنار هم لذت های بالایی را در کنگره بچشیم نوشتن مداوم سی دی ها بوده است. مسافر من با حجم کاری بالایی که دارند هیچ وقت به گوش کردن سی دی بسنده نمی کنند و چندین سال است که تمامی سی دی های هفتگی را مرتب و مداوم می نویسند و من هم سعی میکنم با ایشان در نوشتن سی دی ها همراه باشم و عقب نیفتم و حاصل آموزشهای مداوم ایشان رسیدن به این جایگاه ها شده است. البته نقش همسفر هم بی تأثیر نیست و من همیشه سعی کردم در انجام خدمت های مالی ایشان را تشویق کنم و در کل همسفر و مسافر مکمل همدیگر هستند و همسفر خوب مساوی است با مسافر خوب و مسافر خوب مساوی با همسفر خوب است.
با توجه به نزدیک شدن به هفته گلریزان به نظر شما پیش نیاز بخشش چیست؟ چه حسی موجب این اتفاق خوشایند در انسان می شود و آیا برای بخشیدن باید از پس انداز بخشید؟
دانایی، محبت و ایمان. انسانی که بداند هدف از خلقت او چیست می تواند ببخشد. کسی که همنوعانش را دوست داشته باشد و از درد و رنج انسانها ناراحت و از شاد بودن انسانها خوشحال باشد و ایمان داشته باشد که وعده خداوند دروغ نیست می تواند ببخشد. هر چه انسان عاقل تر، عاشق تر و با ایمان تر باشد راحت تر می بخشد.
و در ادامه سؤالتان، ما نمی توانیم انسانی را پیدا کنیم که به همه خواسته های مالی اش رسیده باشد چون هر چه دارد بیشتر می خواهد، البته این طمع کار بودن، خاصیت انسان است اما اگر این توانایی را پیدا کند که از برخی خواسته هایش بگذرد می تواند ببخشد. پس انداز کردن هم نوعی گذشتن از خواسته ها است.
با توجه به اینکه هر دو شما بزرگواران از خدمتگزاران فعال کنگره می باشید آیا توانسته اید تعادل بین اضلاع مثلث (کار، کنگره و خانواده) برقرار کنید؟
در تلاش هستیم. فکر می کنم با برنامه ریزی درست و کمک به همدیگر می توانیم این تعادل را ایجاد کنیم.
با کدام یک از وادی های کنگره هم حس هستید و کدام وادی بیشترین کاربرد را در زندگی شخصی، کنگره و خدمت شما داشته که همیشه برایتان نقطه عطف بوده است؟
تمام وادی ها، در این رابطه یک سخن از آقای خدامی می گویم که ایشان یک روز در یکی از صحبتهایشان فرمودند که؛ شما زمانی می توانید بگویید: دارم جهان بینی و آموزش های کنگره را کاربردی می کنم که در مسائل روزمره تان به طور ناخودآگاه در هر موضوعی که قرار می گیرید یاد یکی از وادی ها بیفتید و سعی کنید آن را اجرا کنید. من هم همیشه سعی می کنم این گونه باشم. مثلا وقتی به مشکلی بر می خورم، به فرزندانم یا همسرم می گویم بیایید بنشینیم کمی فکر کنیم ببینیم چه راهی بهتر است، این یعنی وادی اول یا در شرایط سخت زندگی هم سعی می کنم لذت ببرم چون به یاد وادی سیزدهم می افتم که می گوید؛ پایان این مشکل، مشکل دیگریست تو نباید زندگی را به آینده موکول کنی و همین طور وادی های دیگر.
خانم زهره عزیز، تاکنون که خدمت ایجنتی را تجربه کرده اید بیشترین آموزشی که تا به حال دریافت کرده اید چه بوده است؟
جایگاه ایجنتی، اول تفکر کردن برای انجام هر کاری را خیلی خوب به من یاد داد و دوم محبت و دوست داشتن دیگران. اینکه احساس می کنم که با تمام وجودم پیشرفت همه اعضای شعبه را می خواهم که این حس برایم خیلی لذت بخش هست و محکم ایستادن در برابر مشکلاتی که بر سر راهم قرار می گیرند. الآن احساس میکنم که این جایگاه چقدر نیاز من بوده که بتوانم نواقص و عیوب خودم را پیدا کنم.
با توجه به ارتباط شما با خانم مرجان، خانم آنی و اساتید کنگره 60 و اطلاع از نظرات این عزیزان، عملکرد شعبه همسفران سلمان فارسی را چگونه ارزیابی می کنید؟ در چه مواردی پیشرفت داشتیم و در چه مواردی پیشرفتی صورت نگرفته که ان شاءالله با کمک همه عزیزان بتوانیم در این موارد پیشرفت کنیم؟
من آموزشی که از خدمت کردن در کنار خانم مرجان و خانم آنی کماندار در این مورد به دست آوردم این است که همیشه وقتی ضعفی در قسمتی می بینند می گویند اگر فلان کار را انجام دهید نتیجه بهتری می بینید. هیچ وقت ندیدم که مستقیما بگویند چرا این کار را انجام ندادید؟ یا چرا این کار را انجام دادید؟ و اگر نقطه مثبتی می بینند خیلی تعریف نمی کنند چون برایشان مهم است که از ایجنت ها و مرزبانان انسانهای قوی و محکمی بسازند.
به نظر من، هر شعبه ای هر چند هم که رشد خوبی داشته باشد باز هم جای رشد کردن دارد.
در جزوه شرح وظایف کنگره، اسیستانت به عنوان راهنمای مرزبانان محترم هر شعبه ای می باشد. نظر شما در مورد جایگاه خدمت مرزبانی چیست؟ و چرا این خدمت همیشه جمله معروف آقای مهندس را که فرمودند مرزبانی راه رفتن روی گدازه های آتش است در ذهن هر عضوی از کنگره تداعی می کند؟
هیچ خدمتی در کنگره بر دیگری برتری ندارد چون تمامی جایگاه های خدمتی در کنگره از یک جنس هستند، همه از جنس عشق هستند. جایگاه مرزبانی هم از همین جنس است یعنی تا عاشق نباشی نمی توانی مسئولیتت را به درستی انجام دهی، تا عاشق نباشی نمی توانی از خدمت در این جایگاه لذت ببری.
اینکه مرزبانی مثل این است که با پای برهنه روی گدازه های آتش راه بروی یک تمثیل است برای اینکه هم خود مرزبانان بدانند که قرار است یک مسئولیت سنگینی داشته باشند و بتوانند در سختی ها و مشکلاتی که در این مسیر خدمتی بر سر راهشان قرار می گیرد با به یاد آوردن این تمثیل، محکم بایستند و از مسیر مستقیم خارج نشوند و هم دیگران قدر خدمت این عزیزان را بدانند.
از دیدگاه شما چگونه یک همسفر در کنگره می تواند وارد گردباد سبز نشود و از حاشیه ها دور بماند و بتواند مرز بین عمل سالم و عمل ناسالم را تشخیص دهد؟
به نظر من اگر هر کسی که وارد کنگره می شود همیشه این سؤالات را از خودش بپرسد که برای چه پا به کنگره گذاشته و برای چه در ادامه می خواهد در کنگره بماند؟ برای چه می خواهد در جایگاه های کنگره خدمت کند؟ و ... و بتواند پاسخ درستی به این سؤالات بدهد هیچ وقت وارد حاشیه نمی شود. آن جایی من وارد حاشیه می شوم که هدفم را فراموش می کنم و یادم می رود که برای چه به این جا آمده ام.
چه پیامی برای همسفران سلمان فارسی که این مصاحبه ارزشمند شما را مطالعه می فرمایند دارید؟
من هم مثل همه اعضای کنگره یک رهجو هستم و در حال آموختن و خدمتگزار همه اعضا هستم پس نمی توانم پیامی به کسی بدهم فقط اگر بخواهم از تجربه خودم برای کسانی که دوست دارند از ماندگاران در کنگره باشند بگویم؛ سعی کنند همیشه چشم بگویند، البته چشمی که با حس خوب همراه باشد نه چشمی که از روی اجبار باشد. فرمانبردار باشند و چه از درون و چه از بیرون تسلیم قوانین کنگره باشند و برای اینکه بتوانند به راحتی فرمانبرداری کنند باید حداقل هفته ای یک سی دی بنویسند.
کلام آخر...
پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست و هیچ گاه آخری وجود ندارد و هر آخری یک آغاز است.
شاکر خداوند هستم که تقدیر مرا با کنگره رقم زد و سپاسگزار آقای مهندس و سرکار خانم آنی هستم که به من اجازه خدمت کردن دادند تا در پرتوی این خدمت ها تغییراتی را در خودم ایجاد کنم. از خانم کماندار عزیز و خانم مرجان عزیز ممنونم که به بهانه قرار گرفتن در این جایگاه توفیق آموزش گرفتن در کنار این عزیزان را پیدا کردم. از راهنمای خودم سرکار خانم طاهره تشکر می کنم, از خانم داوودی عزیز ایجنت دوره های قبل شعبه سلمان فارسی هم سپاسگزارم که هر آنچه امروز شعبه سلمان را می بینیم حاصل زحمات ایشان بوده و از خانم نجمه و خانم زهرای عزیز مرزبانان فعال شعبه سلمان فارسی بابت تمام آموزش هایی که با وجود این عزیزان دریافت کردم سپاسگزارم و این هفته را به این دو بزرگوار و تمامی مرزبانان و ایجنت های تمامی شعب تبریک عرض می نمایم.
از شما خدمتگزاران عاشق هم ممنونم که با زحماتی که می کشید این امکان را برای ما فراهم می کنید که بتوانیم حس ها و تجربه هایمان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم و استفاده کنیم.
از ایجنت محترم همسفر خانم زهره سپاسگزاریم بابت خدمتهای خالصانه و عاشقانه ای که انجام می دهند و متشکریم از این که وقت خود را در اختیار سایت قرار دادند.
طبقه بندی:
گفت و گو،