همسفران وادی عشق

به نام خدای خجسته خطیب

پدر روزنامه میخواند،اما پسر کوچکش مزاحم میشد ،پدر صفحه ای از روزنامه با عکس نقشه جهان قطعه قطعه کرد و به پسر داد و گفت:ببینم می توانی جهان را دقیقا همان طور که هست بچینی،میدانست پسرش تمام روز را گرفتار اینکار است اما یک ربع بعد پسر با نقشه ی کامل برگشت.پدر پرسید:جغرافیا بلدی ؟ چگونه نقشه را چیدی؟!پسر گفت:نه پشت این صفحه عکس یک آدم بود. وقتی آن آدم را دوباره ساختم دنیا را هم ساختم.

این را تقدیم می کنم به سه بزرگواری که با تلاش بی وقفه ی خودشان در ساخت آدمها تلاش می کنند.همان هایی که زبانی مصدق و دلی صدیق دارند.مرامی روشن و مقامی زلال دارند.

شما همچون آفتاب پر فروغ هستید که با لبخند و خستگی ناپذیری خودتان بر دل سرمازدگان از راه رسیده تابیدید و برف وجودی آنان را که از ناامیدی و خستگی آنان بود زدودین و چنان گرمایی در وجودشان مینشاندین که پس از هر بار وارد شدن به کنگره تشعشع انرژی و لبخندهایشان در فضا موج میزد

قطعا کلماتم قادر به توصیف شما نیستند و کلمات یکی پس از دیگری گردن شرم خم می کنند اما به راستی جمع کلمات گوهر وجودیتان را آشکار میسازد هرچند ناقص هستند اما به زبان بی زبانی سر تعظیم فرود می آوردند در قبال تلاش های بی وقفه ی شما برای خدمت به دیگران و قطعا خداوند همه چیز را برای خدمت به بشر آفرید و چه چیزی والاتر از خدمت به خلق خدا 

تقدیم به همه ی خدمت گذاران کنگره ؛مخصوصا خانم مهین،الهام و رویای عزیزم 

با احترام همسفر مینا

خانم مهین و خانم الهام و رویای عزیز تبریک اعضای لژیون هشتم را پذیرا باشید

خانم نرگس، خانم اعظم، خانم زهره و خانم رویای عزیز قبولی شما عزیزان را در آزمون کمک راهنمایی و قبول شدن خانم زهرای عزیز را در آزمون راهنمای تازه واردین از صمیم قلبم به همه شما عزیزان، جناب آقای مهندس، اسیستانت محترم شعبه، اعضای لژیون هشتم و کل اعضای کنگره 60 تبریک عرض می کنم. انشاا.. که با خدمت به دیگر انسانهای دربند٬ روز به روز قدمهایتان در این مسیر٬ استوارتر گردد.

بابت انجام این عمل عظیم

شکر شکر شکر

گامهایتان استوار باد...!

با احترام؛ کمک راهنمای لژیون هشتم، همسفر زهره  

همسفر الهام و همسفر رویای عزیز، کسب جایگاه مرزبانی را به شما دو عزیز تبریک گفته و با تمام وجود برای شما آرزوی موفقیت در جایگاه مقدس و با ارزش مرزبانی و خدمت در مسیر کنگره 60 را داریم...

رویای عزیز، رسیدن به جایگاه مرزبانی، بر تو هزاران هزار بار مبارک باد... 

انشاالله در مسیر خدمت جدید با قدم های استوار و قلبی سرشار از عشق به مخلوقین الهی پیش بروی و برکت این خدمت را در لحظه به لحظه ی زندگی احساس کنی.

از طرف راهنما و اعضای لژیون هشتم همسفران شعبه ی شیخ بهایی 

عشق یعنی گذشتن از خویش

آیا هر کسی از این عصاره که در خود اندوخته٬ می تواند به سهم خویش بپردازد؟ و از آنچه که در وجودش خوب و زیبا و ارزشمند است٬ به دیگران نثار کند که سبب شادی او شود؟

اگر اینقدر انسان٬ گذشت دارد که این کار را انجام بدهد٬ او عاشق است. ظرف محبتش پر است و پرتر هم می شود. در بهشت؛ چیزی مثل این را نمی توانی بیابی و از آنچه که بخشیده و می بخشی٬ گویی فضای آن را معطر و روشن و زیبا و آذین و آراسته می گردانی.

الهه٬ زهرا، فهمیه و رویا ی عزیز به پاس زحماتی که برای وبلاگ لژیون و وبلاگ شعبه می کشید از شما صمیمانه سپاسگزاریم.