همسفران وادی عشق

به نام مهربان بی همتا

تمام بازی زندگی این است که ما یک روزی به فرمان عقل برسیم یعنی به آن نقطه ای برسیم که آن چیزهایی که می دانیم درست است را انجام دهیم و آن چیزهایی که غلط است را انجام ندهیم.

برای رسیدن به فرمان عقل هم به گفته آقای مهندس نمی خواهید بروید به بیکران و ریاضت بکشید و کارهای آنچنانی کنید. همین کارهای روزمره و جزئی را درست انجام دهید. همین کارهای کوچک را در صور آشکار درست و به موقع انجام دهیم تا بتوانیم فرمانهایی را که عقل در صور پنهان می دهد را هم درست انجام دهیم وقتی عقل فرمان می دهد که مثلا اجاق گاز را پاک کن همان موقع پاک می کنیم یا وقتی فرمان می دهد مسواک بزن مسواک می زنیم و ... قطعا هر موقع هم در درون فرمان می دهد که سکوت کن ، صبر کن، و ... اجرا می کنیم. و به میزانی که فرمانهای عقل را اجرا کنیم در صلح و آرامش هستیم و به میزانی که فرمانهای عقل را اجرا نکنیم در رنج و عذاب هستیم.

به نام قدرت مطلق الله

برداشت از سیدی حال خوش 5 به قلم همسفر اسما

و اما میدانیم که بزرگترین قانون زندگی جاری بودن آن است. بعضیها میخواهند جمال خودشان را برای همیشه در حال سکون نگه دارند و به همین دلیل است که دست به جراحیهای سنگین میزنند. و یا عاشقی که میخاهد معشوق را برای خودش داشته باشد و همیشه بر او تسلط داشته باشد . گویا نمیداند که ما انسانها زندگیمان مانند رودخانه جاری و دائم در حال چرخش و حرکت است

به نام نامی قدرت مطلق الله

آری برای اینکه به حال خوش برسیم باید بتوانیم در حال زندگی کنیم و برای اینکه بتوانیم در حال زندگی کنیم باید یک سری قوانین را بدانیم و بپذیریم که مهمترین آن این است که باید بپذیریم که زندگی در جریان است. کسانی که میخواهند زندگی را در حال سکون نگه دارند به مشکل برمیخورند چون همچین چیزی امکان ندارد. اقای مهندس چند مثال میزند یکی کسانی که با اعمال جراحی کارهایی را انجام می دهند که همیشه جوان بمانند اینها کسانی هستند که نمیخواهند قبول کنند که زندگی جاری و در حرکت است به همین خاطر می خواهند برای همیشه خودشان را جوان نگه دارند و از اینکه دارند پیر می شوند همیشه در عذابند و مثال دیگری که آقای مهندس در این مورد می زنند این است که خیلی وقتها عاشق میخواهد معشوق خودش را ثابت نگه دارد برای خودش مثل ازدواج کردن که طرف یک سری خصوصیات دارد که باهاش ازدواج میکنیم و اگر بعد از ازدواج یک ذره خصوصیاتش تغییر کرد میگوییم چرا؟ این یعنی من قانون در جریان بودن زندگی را نپذیرفتم و در صورتی که اون هم باید تغییر کند، اشتباه بکند و خطا بکند که به تکامل برسد و ما میخواهیم اجازه اشتباه بهش ندهیم و بگوییم که همین حد تکامل برای تو کافی است و تو ثابت بمان....