به یادتم هنوزم ...
برای ZADS  
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو            دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدم‏ی تو
زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده            روز تولدم برام فرشتشو فرستاده
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه            خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه
تو، نمی اومدی پیشم من عاشق کی می شدم            به خاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
              
خیلی خوشحالم - محمد علیزاده 
ارسال پست
نه چشمانت آبی بود
و نه موهایت شبیه موج ها....
هنوز نفهمیده ‌ام
دریا که می ‌روم
چرا ... یاد تو می ‌افتم !!!
پوریا نبی‌ پور

جناب تقصیر ما كه نیست!
با شما كه حرف میزنیم قند در دلمان اب میشود.
اصلا دوست داریم یك گوشه بنشینیم و فقط به شما فكر كنیم!
تا الان قسمت نشده در كافه بنشینیم و مثل این ادم باكلاس ها قهوه سفارش بدهیم وخیره بشویم به پنجره و چشم انتظارتان باشیم!
بعد چشممان بیفتد به در كافه و شمارا ببینیم كه از دور به ما لبخند میزنید!

جناب،راستش چندروزیست كه مطمئنیم عاشق شده ایم!
میخ میشویم به یك نقطه و هی صورتتان را مرور میكنیم.
از خال های روی صورتتان بگیر تا خطوطش!
از اخم هایتان تا لبخندهایتان!
البته اخم بلد نیستید شما! خودتان خوب میدانید لبخند چقدر جذابتان میكند.

چند روزیست از خواب كه بلند میشویم اول از همه اینترنت مان را وصل كرده و پست های اینستاگرام و عكس های پروفایل تلگرامتان را چك میكنیم.

راستش همش دوست داریم به ما  پیغام بدهید! حالمان را بپرسید...به ما فكر كنید!
بیرون هم كه میرویم در خیابان اگر دختر،پسر رومانتیكی ببینیم همش خودمان را میگذاریم جای انها و شما را در كنارمان  تصور میكنیم كه در حال قدم زدنیم و شما مدام سربه سرمان میگذارید .

ما دل باختیم به شما،به  نگاه مهربان تان!
خب عشق همین دلخوشی های کوچک است دیگر.

نورا مرغوب




طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: نورا مرغوب، شعر نو، عاشقانه،
تاریخ : سه شنبه 21 آذر 1396 | 10:06 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

شیشه ماشینو داد پایین!
گفت ببین هوا رو !
ببین چه بارونی میاد اینا بخاطر حضور توعه ها !
دلبر میبینی قطره ها رو !مثل خنده های تو که گوشه لبت جا خوش میکنن نشستن رو شیشه بخار گرفته !
خوب نگاه کن حس میکنی چقد حالم خوبه ؟ 
دستشو گرفتم ....
خندید !
گفت هنوزم بارون که میاد ساکت میشی زبونت بند میاد !!
با تمام وجود هوای بارونیو تو ریه هام دادمو گفتم من از این همه خوشبختی که کنار تو دارم زبونم بند اومده وگرنه این قطره ها و صدای بارون بهونس ! 
صورتشو سمتم اوردو گفت میشه هر وقت بارون اومد همین حرفو بزنی بهم ؟ 
دستشو محکم تر گرفتمو سکوت کردم 

زهرا مصلح




طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: شعر، شعر نو، عاشقانه،
تاریخ : جمعه 10 آذر 1396 | 10:24 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

گر هیچ مرا در دلِ تو جاست، بگو
گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو

مولانا


این مولانا چقدر خوبه ...


طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: مولانا، عشق، اشعار،
تاریخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 | 12:38 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

نیست مرا، جز تو دوا 
ای تو دوای 
دلِ من

مولانا




طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: مولانا، شعر، عاشقانه،
تاریخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 | 01:43 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات