سلام ...
طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: عشق، دوست داشتن، خوشبختی، احساس خوشبختی، هدف، زندگی،
امیدوارم حالتون خوب باشه ...
من برگشتم ...
دوره قشنگی بود در مجموع ...
دلتنگیش فقط زیاد بود ...
چند وقت پیش بهم گفت سجاد تا 10 سال آینده میخوای چیکار کنی؟
من چند روز توی خدمت فقط داشتم به این فکر میکردم ...
واقعا 10 سال دیگه چه اتفاقی میوفته ؟
خیلی فکر کردم. تا ۴ سال بعد برنامه دقیقی دارم ...
بعدش هرچقدر فکر میکردم به نتیجه ای نمیرسیدم ...
هرچی مینوشتم یه طوری میشد که اصلا هدف نیست و فقط برای اینه که خنده روی لب هاش از بین نره ...
آخرش به این رسیدم که تموم سعیم رو بکنم تا اونی که دوستش دارم احساس خوشبختی کنه ...
چقدر حس قشنگیه ...
هدفت توی زندگیت لبخند رضایت روی لب عزیزترینت باشه ...
امیدوارم بتونم موفق بشم ...
امیدوارم بتونم کاری کنم که وقتی ازش میپرسن "احساس خوشبختی میکنید؟" سرش رو بالا بیار و با غرور بگه آره ...
زندگیتون پر از حس قشنگ ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: عشق، دوست داشتن، خوشبختی، احساس خوشبختی، هدف، زندگی،
سلام ...
امیدوارم حالتون سبز بهاری باشه ...
امیدوارم حالتون سبز بهاری باشه ...
گرم و خردادی ...
حالم عالیه ولی یه خلعی توش حس میشه که باید کشیده بشه ...
نمیدونم شاید حس بهتری بهم بده ولی همیشه یه چیز مزخرف میشه که یا پاره اش میکنم یا پاکش میکنم ...
کاش نقاش فوق العاده ای بودم ...
اینجور وقتا میمونی ...
نقاشی بلد نیستی و نمیتونی حست رو برای دیگران بکشی ...
یه دکترم نیست که بتونه خوبمون کنه ...
البته هستا ...
دسترسی سخته
هعی ...
اینجور وقتا ...
خودتیو حست و یه هویج بستنی ...
چرا هویج بستنی ؟
دوست دارم بنویسم !!!
یا شاید همین الان بهم اس داد یاد هویج بستنی افتادم ...
یعنی اصلا امیدی بهم نیست ؟
ولی به همه ادم های دنیا قول دادم ...
بیخیال دارم چرت و پرت میگم!
انقدر حرف بی ربط زدم که نه به نقاشی رسیدم نه به هویج بستنی نه به دکترم ...
اگه نقاشیتون عالیه ...
یه دلتنگی خوشگل برام بکشین نشون یه دکتری چیزی بدم ...
عکس از دلتنگیا !!!! دلیل دلتنگی نکشین من کارتون خواب بشم!
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده ...
دلتنگی چه شکلیه ؟
شبیه هویج بستنی هست ؟
به نظرم بد مزه ترین هویج بستنی دنیاست ...
یه چیزیه که ادمو به غلط کردن میندازه ...
ولی اینو یادتون نره ...
بدتر از دلتنگی انتخاب بین ترش ترین آلوچه دنیا و خوشمزه ترین هویج بستنیه ...
یکیش شیرینه، یکیش ترش ...
ولی جفتشو کنار هم میخوای ...
فکر کنم وقتی به آخر این پست میرسین مثل کسی میمونین که با شوق و ذوق یه نارگیل میگیره با هزار دردسر پوست میکنه و آخرش میفهمه که نارگیل دوست نداره ...
نارگیل رو جدی بگیرین ...
+ حالا اگه شامشو خورد ...
ولی باید یه نتیجه هم بگیریم دیگه
اینطوری نمیشه که ...
شما باید از متن بالا نتیجه بگیرین که من نه هویج بستنی میخوام نه هیچی کوفت دیگه ای ...
من فقط دلم تنگ شده
ولی اینو یادتون نره خدایش من قبل این که برم سربازی خوب بودم
عیدتون مبارک
۱۳ خوشبگذره لطفا آشغال نریزید ...
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: دلتنگی، بدترین، حس، در، دنیاست،
سلام ....
امیدوارم که حالتون قشنگ باشه ...
خداروشکر
باورم نمیشه، چقدر روزایی که کنارشی انقدر سریع میگذره!
انگار این روزا رو داری با دور تند میبینی ...
دوستم بهم میگفت انقدر رابطه ها آبکی شده دیگه به سالگرد نمیرسه ماهگرد میگرن!
۲۲ سالمه بزرگترین ترس زندگیم این شده اگه نباشه چه بلایی سرم میاد؟
شاید خنده دار باشه و باورنکردنی ولی تا دچارش نشین هیچوقت درکم نمیکنین.
مشکل از من نیست انقدر وابسته اش شدم. خودتون رو بزارین جای من مگه میشه دوسش نداشت؟
انگاری خیلی شیک از آسمون افتاده ...
چنتا سوال خیلی ذهنمو مشغول کرده؛
- اگه یه روز ازش بی خبر باشین دلتون براش تنگ نمیشه و دنیاتون بهم نمیرزه ؟
- یا مثلا وقتی وسط حرفتون حرف بزنه، حرفتون قطع بشه چیزی که میخواستین بگین یادتون نمیره؟
- وقتی اذیتش میکنین کیف نمیده؟ ( اذیت کردن با ناراحت کردن فرق میکنه )
بهترین حس دنیاست کنارش بودن، مطمئنم نظر شما هم همینطوره
آزمودم دل خود را
به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو
خشنود نکرد...
مولانا
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: شعر، گفتگو، اعتراف، خاطره نویسی، تفاوت، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: حس خوب، دلتنگی، دوست داشتن، مولانا، سوال، الهه، خوشبختی،
اول اسفند نیستم هووووراااااا ....
1. امیرحسین نوخیز - رویای شیرین
طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، رفتار های درست، آهنگ های قشنگ، موضوع آزاد،
برچسب ها: عاشقانه، چهار حرف، امیرحسین نوخیز، رویای شیرین، حس خوب، سربازی، دلتنگی،
یعنی انقدر ذوق دارم که نگو ...
شاید باورتون نشه ولی فوق العاده خوشحالم میرم سربازی و مرد میشم
به دوستم گفتم من اسفند میخوام برم سربازی، گفت دوباره بگو گفتم من اول اسفند نیستم میرم سربازی ....
گفت مامانم میگه ایشالله خبر عروسیت رو بدی
گفتم ایشاالله - والا ...
قشنگی این روزا، سختی، دوریش، دلتنگی، خستگی، مزخرفی و تاریکیش نیست !
مهم بعد این دوران مزخرف دوست داشتنی هست!
میتونی به اونی که میخوای برسی
همه چیز جدی میشه ...
بعد از رسیدن بهش تازه زندگی شروع میشه ...
امروز یه خواب فوق العاده دیدم. با اختلاف بهترین خوابی بود که من توی زندگیم دیده بودم.
حتما میخواین بدونین چیه ؟ نمیگم
دست خودم نیست کلا مریضم
فقط خودش میتونه خوبم کنه شماهم دعا کنین بهش برسم خودش این دیونرو عاقل کنه
اگه دوستش هستید الان ابرو سمت چپ چشمتون میره بالا
"یه آرامش محض توی خنده هات هست چه حس لطیفی تو حال و هوات هست صدات مثل بارون مثل گل میمونه مثل دریا آروم مثل آسمونه1"
حسی که الان دارم مثل نوازش کردن یه حیوون وحشی میمونه
یکم سختی زیاد جلورومون هست شما دعا کنین ایشاالله عالی پیش بره ...
براتون حال خوب مثل خودم آرزو دارم.
براتون عشق بینهایت ارزو دارم ...
خدایا شکرت بخاطر همه چی ...
انگار یبارم که شده توی زندگی توی بهترین زمان ممکن توی بهترین مکان ممکن هستم ...
حس خوبیه ... فوق العاده هست ...
فقط میتونم خداروشکر کنم بخاطر خوشبختی که توی ۴ حرف خلاصه شده ...
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
1. امیرحسین نوخیز - رویای شیرین
طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، رفتار های درست، آهنگ های قشنگ، موضوع آزاد،
برچسب ها: عاشقانه، چهار حرف، امیرحسین نوخیز، رویای شیرین، حس خوب، سربازی، دلتنگی،
سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه ....
بهتر از این هیچوقت نبودم ...
انقدر آرامش داشتم که ۵ ساعت خوابیدم !
به قدری خوشحالم که توی هیچ کلمه و جمله ای نمیتونم توصیفش کنم ...
فقط میتونم بگم:
خدایاشکرت ...
کل خوشبختی رو در قالب ۴ کلمه بهم هدیه کرد.
توی یه فیلمی میگفت نفهمیدم چطوری عاشقش شدم !
من همیشه به خودم میگم مگه میشه باشه و دیدش و عاشقش نشد ؟
تازه دارم میفهمم منظورشون از این که میگن طرف عاشقه یعنی چی !
واقعا آدم فکرش درست کار نمیکنه !!!
یه طوریه که بعضی وقتا نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت !
خوشحال از این که انقدر حواسم پرته بهش، ناراحت از این که چرا من انقدر خنگ شدم !
ولی حس خوبیه !
بهت میگن سجاد عاشقی ؟
توی جواب این سوال فقط میتونی ذوق کنی و بخندی ...
روزایی سرد زمستونیتون پر از حس گرم عاشقانه
امیدوارم همه ادم های دنیا پیش کسی باشن که دوسش دارن
امیدوارم حسی که دارم رو بتونین توی زندگیتون تجربه کنید
و در ادامه ...
خدایا این دوست داشتن رو روز به روز بیشتر کن ...
خدایا سایه عزیزترین افراد زندگیمون رو از سرمون کم نکن ...
خدایا ...
خیلی عاااااااااااااااااااشقتم ...
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: گفتگو، موضوع آزاد، احساس نویسی، خاطره نویسی،
برچسب ها: عشقم، زندگیم، فقط، توی، چهار، کلمه، خلاصه میشه،
سلام ...
طبقه بندی: گفتگو، تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: در دنیا شما ساعت چند است، فیلم، حال خوب، استرس، عشق، لیلا حاتمی، گلی،
امیدوارم که حالتون خوب باشه ...
- انگار دارن تو دلم ظرف میشورن !
همیشه بخوام استرس یا دلهره رو تعریف کنم میگم انگار وایتکس خوردم و دارن تو دلم ظرف میشورن ...
بعدش گشنم میشه ...
دلم خالی میشه خب باید با یه چیزی پر بشه
+ فیلم "در دنیا تو ساعت چند هست ؟" رو ببینید. کلا همه فیلم های لیلا حاتمی رو ببینید قشنگن ...
شخصیتش رو دوست دارم، مثل شهاب حسینی میمونه ...
= حس خوبیه دیدن یه فیلم خوب ...
میتونه حال ادمو خوب کنه ...
قسمتی از فیلم در دنیای تو ساعت چند است ؟:
گلی: فرهاد ...
فرهاد چی شد ؟
فرهاد چی شد ؟
فرهاد ...
فرهاد: صدای خودشه اسم من، گلوی گلی ....
همهی عمر ترسیدم ...
همیشه حواسم پرت بود، ام نه از تو
همیشه حواسم جمع تو بود گلی
اسم تو آرومم میکرد
تو الف بودی، من ی
گیل گل ابتهاج
فرهاد یروان
گلی: اصلا یادم نیست عجیبه!
گلی (خاطرات بچگی): صدات کرده نمیشنوی ؟
فرهاد: سلیقه تورو یادمه ...
هرچی تو دوست داشی رو دوست داشتم
اون روزو یادمه خانوم معلم پرسید هرکی از چی توی زمستون خوشش میاد؟
همایون خله گفت از شیر سرد
لاله گفت از دماغ هویجی ادم برفی ...
آندره گفت از برف
یاسمن گفت از هیچیش (هعی ... )
ناهید گفت از سرما خو ردن
علی گفت از صدای برف
من گفتم از تعطیلی مدرسه بخاطر برف
تو گفتی از بوی پوست پرتقال سوخته وسط روز برفی
میدونستم تو یه چیزی میگی شبیه بقیه نیست
تو فرق داشتی گلی ...
گلی: انیارو برای چی داری میچینی وسط حیاط ؟
فرهاد: تو درسامون بود ابر ها از بخار شدن آب های درست میشن
خب فکر کردم اینجوری آب ها بخار میشن میشن ابر
بعدش برف میاد
بعد مدرسه تعطیل میشه ...
بعد ما میام کوچه شما تا شب برف بازی میکنیم
میدونستم تو بالاخره از پنجره یه نگاهی به کوچه میکنی ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: گفتگو، تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: در دنیا شما ساعت چند است، فیلم، حال خوب، استرس، عشق، لیلا حاتمی، گلی،
سلام محکم ترین دلیل برای نفس کشیدنم.
امیدوارم هرجایی که هستی بلند ترین لبخند دنیا مهمون اون صورت ماهت باشه
خیلی حالم عالی، از ته قلب احساس خوشبختی میکنم. یه سرخوشی ناب از وجود نازنین تو که هیچ شرابی توی دنیا نمیتونه به وجودش بیاره ...
وااییی خدا من تورو نداشتم چیکار میکردم
خدایا هزار بار شکر که تورو کنار خودم دارم مهربونم.
میگن خدا به ازای هر چی که میگیره از آدم، یه چیزی بهش میده که اون کمبود هارو پوشش بده ...
من حساب کردم خدا اگه بخواد تورو بهم بده من اگه جونمم بدم بازم بدهکار میشم
شاید همون تئوری قبلیم باشه من انقدر خوشبحالم میشه توی این دنیا، که اون دنیا طبقه هفت جهنمم
خدا بهم میگه بستته بهشتت همون دنیا بود پاشو برو جهنم. منم میگم چشم (حرف حساب جواب نداره)
سالگرد آشنایممون مبارک بهترینم ...
این روزا فقط بهونه هست که بگم چقدر، چقدر عاشقتم ...
بگم ممنونم ...
ممنونم بخاطر بودنت ماه مهربونم
آن چنان مهر توام
در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود،
از دل و از جان نرود... (حافظ)
خیلییی دوست دارم ...
یه دوست دارم بلند به اندازه این دو سال که کنار هم بودن ...
مواظب خودت باش عزیزترینم
یا مهدی ...
طبقه بندی: شعر، گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: سالگرد، عشق، سالگرد عشق، دوست داشتن، حافظ، ۲۰ مهر، مهر،
سلام ...
طبقه بندی: احساس نویسی، تفاوت، خاطره نویسی، گفتگو، اعتراف، موضوع آزاد،
برچسب ها: عید، سال تحویل، سال 96، سال 95، سال قشنگ، عید نوروز، سال جدید،
امیدوارم که حالتون فوق العاده عالی باشه توی این روز ...
آمد بهار جان ها ...
سال 95 که فوق العاده ترین سال زندگیم بود تموم داره میشه یعنی کمتر از 20 دقیقه مونده تا این سال فوق العاده به انتهاش برسه ...
خیلی خوشحالم از عید و روزای پیش رو یکمم ناراحتم بخاطر تموم شدن سال به این قشنگی ...
حس قشنگیه ...
سبزی پلو با ماهی امروز ...
اخرین غذایی امسال بود.
شیرینی دور هم بودن ...
قشنگی هفت سین ...
و ماهی های قرمز تنگ که به نظرم عید رو تلخ کردیم براشون ...
امیدوارم توی این سال جدید سلامت باشید کنار خانوادتون ...
سفرتون همیشه پر برکت باشه زیر سایه امام زمان (عج)
حالتون فوق العاده عالی باشه کنار کسایی که عاشقش هستین ...
و به همه آرزو های قشنگی که فکرش رو میکنین برسین ...
توی این سال رفتار درستی نداشتم. اگه ظلم یا بدی به هر کسی کردم، از خدا میخوام همیشه خیر رو براشون به همراه داشته باشه همراه با خوشبختی ...
(+) امسال رو بخاطر تو دوست داشتم ...
امیدوارم سال جدید فوق العاده تر باشه برای هردوتامون ...
پر از شادی و حس قشنگ ...
خیلی دوست دارم ...
به امید روزی که سالمون با هم تحویل بشه (+)
همتون رو به اندازه خودتون دوست دارم
یا مهدی ...
طبقه بندی: احساس نویسی، تفاوت، خاطره نویسی، گفتگو، اعتراف، موضوع آزاد،
برچسب ها: عید، سال تحویل، سال 96، سال 95، سال قشنگ، عید نوروز، سال جدید،
سلام ....
طبقه بندی: خاطره نویسی، احساس نویسی،
برچسب ها: سال نو، حس نو، حس خوشبختی، حس قشنگ، وجود تو، دوست داشتن، تو،
امیدوارم که حالتون خوب باشه ...
کم کم دارم به آخر قشنگ ترین سال زندگیم میرسم. سالی که همه چیز توش داشت ...
نقاط تاریک ...
نقاط روشن ...
به لطف این سال فوق العاده یه روز بیشتر میتونیم زندگی کنیم ...
خیلی حالم عالیه و خوشحالم ...
حس خوشبختی ...
حس خیلی شیرین ...
انقدر حالم خوبه دوست دارم برم با گنجشک ها مسخره بازی ...
امروز با 5 روز تاخیر 5 تا درخت کاشتم
سه تا سیب دوتا انجیر ...
حس خوبیه، مثل این که داری یه زندگی جدید رو کنار خودت به وجود میاری ...
دو سال پیش 15 اسفند دوتا درخت قطع کردم
لحظه سال تحویل : ساعت 13:58:40روز دوشنبه 30 اسفند
(+) همه شیرینی امسال به این بود که تو کنارم بودی ...
خیلی دوست دارم، یعنی دیونتم بخدا ...
وقتی میبینمت فقط خداروشکر میکنم که ---- کنارم هستی ...
نمیدونم
فرشته ای ...
آدمی ...
خداروشکر میکنم که تو کنارم هستی ...
تو، فقط تویی ، هیچکس حتی شبیه به تو نیست. (/+/)
مواظب حس قشنگتون باشین ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: خاطره نویسی، احساس نویسی،
برچسب ها: سال نو، حس نو، حس خوشبختی، حس قشنگ، وجود تو، دوست داشتن، تو،
سلام عزیز ترینم ...
امیدوارم قشنگترین حال دنیا رو داشته باشی ...
دیشب دلم خیلی گرفته بود خواستم امروزم رو به بهترین شکل ممکن شروع کنم. مثل سوم بهمن! ولی هر کاری کردم فایده ای نداشت !
قبلا مثل خواب بودی برام یعنی تا یه وقتی میشد نبودنت رو تحمل کرد. چند روز ازت بی خبر میشدم اخلاقم برمیگشت، سر چیزای کوچیک ناراحت میشدم و بعد از این که تو رو پیش خودم حس میکردم حتی صدای قار قار کلاغ ها هم قشنگ بود ...
ولی حالا شدی نفسم !
تو بگو یک دقیقه
نمیتونم
خب هر کسی باید سر جای خودش باشه دیگه، شما نمیتونین راجر فدرر رو بیارین فوتبال بازی کنه که !
بچم الان داره فینال آزاد استرالیا رو با رافائل نادال بازی میکنه، جلو هم هست، دعا کنین ببره
یعنی یه پست احساسی میخواستم بنویسما ببین چی شد !!!
میگفتم
1) منو واسه ----- ساختن : (2 نمره)
A- پیش تو موندن
B- ---- شدن
C- ------ رفتن
D- خوشحالی تو
اصلا بذار اینجوری بگم منو واسه تو ساختن !!!
والا ...
+ خیلی دوست دارما
خیلی زیاد ...
عااااااااااااااااااااااااااااشقتم
من برم بازی رو ببینم
سرتونم درد آودم ...
موفقتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: تنیس، راجر فدرر، رافائل نادال، دوری، خواب، نفسم، عاشقتم،
سلام ...
امیدوارم حالتون به خوبی من باشه ...
بهترین روز زندگیم بود ...
چقدر خوبه که هست ...
تا امروز فکر میکردم علی زند وکیلی قشنگ ترین صدایی بود که شنیدم ولی ...
صداش ...
واااااایییی ...
حسی که حالا دارم قابل گفتن نیست ...
خیلی حالم خوبه یعنی فوق العاده عالیم ...
چقدر خوبه که هست ...
وااااااااااااااااااااای اسممو صدا میکرد
بعضی وقتی طعم واقعی خوشبختی رو حس میکنم. امروز 3 بهمن هیچوقت یادم نمیره ...
عالی بود
چقدر خوبه که هست ...
انقدر حالمو خوب کرد که یادم رفت تولد دادشم هست
وااااااااای فوق العاده خوب میکنه حالمو ...
خیلی میخوامت
واقعا نمیدونم چی میگم
مثل دیونه هایی شدم که انقدر خوشحالن که نمیدونن دارن چیکار میکنن ...
امروز عااااااااااااااااااااااالییییییییییییه ...
عاشقتم همیشه
تموم زندگیمو بهت مدیونم ...
ممنوونم که هستی عشق جان ...
راستی دیروز روز جهانی بخل بود
امیدوارم زندگیتون به قشنگترین شکل ممکن رقم بخوره ...
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: خیلی دوست دارم، بهترین روز زندگیم، بهترینم، عاشقتم، دوست دارم، فوق العاده من، خیلی میخوامت،
مثلن باشی کله سحر بیدارم کنی ببریم کله پزی...
مثلن باشی صبح پنجشنبه جمعه ام نذاری بخوابم بگی پاشو بریم قدم بزنیم، خرید کنیم
مثلن باشی بعد هی بدون اینکه به من بگی مهمون دعوت کنی و من هی نتونم به کتابای نخونده و قصه های ننوشته م برسم
مثلن باشی ساعت سه نصفه شب بیدارم کنی بگی نگا داره بارون میاد پاشو بزنیم بیرون حیفه بخوابیم
مثلن باشی وسط خوابم، وسط کارام، وسط کتاب خوندنم بیای بی هوا بغلم کنی و بگی دلم تنگ شده بود!
مثلن باشی نذاری بخوابم
باشی نذاری با خودم تنها بشم
باشی نذاری کتاب بخونم و بنویسم
باشی نذاری با شمع و موسیقی ضیافت گریه بگیرم
به خدا می ارزه ...
اصن همه اینا الان برا نبودنته
اصن تو باشی کی دلش میاد بخوابه یا بره تو خودش یا وقتشو با کتاب پر کنه؟
اصن تو باشی مگه یه لحظه جم میخورم من از بغلت؟
باش تو فقط که بودنت به خواب شیرین صبحمم می ارزه!
#مانگ_میرزایی
فرستنده : بهترین و فوق العاده ترین آدم دنیا ...
زمان : 16 دی
طبقه بندی: تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، رفتار های درست، موضوع آزاد،
برچسب ها: مثلن باشی، مثلا باشی، قشنگی زندگی، عشق، دوست داشتن، نبودنت، باشی ...،