سلام دوستان سال نو مبارک:)
امروز با خاطرات هفته اول عید در خدمتتون هستم:
× یکی از دلایلمون این بود که دختر عمم که امریکا زندگی میکنه و
6م دوباره برواز داره به امریکا و روز دوم عید هم میره مسافرت
توی مهمونیمون باشه
برای همین مهمونی ما روز اول عید برگزار شد:)
با حضور مهمان ویِزه دختر عمه , اقوام بدری
روز دوم عید با دیدو بازدید و اجیل خوری گذشت:)
و روز سوم عید منزل دایی عزیز دعوت بودیم
روز چهارم باز هم ما میزبان بودیم
با مهمان های خانواده مادری:)
و امیر حسین عزیزم
روز بنجم عید باز هم دید و بازدید
با یکم تفاوت
چون امسال اولین سالی بود که به منزل دایی کوچیکم میرفتیم:)
دایی کوچولو تابستان بارسال ازدواج کرد :)
امروز هم میزبان دختر خالم و تازه نامزدش بودیم
این روزای قشنگ بهترین روزای عمر منه
زمانی که شاید چندین سال بعد هیچ وقت برنگرده
شاید ازشون دور باشم
و تنها خاطراتی که میمونه همین خطوطه
فردا هم مسافر هستیم:)
بیش به سوی مازندران :))