غم انگیز ترین رویاـ56

یکشنبه 17 مرداد 1395♦ 08:46 ب.ظ♦ Flashy girl♦

غم انگیز ترین رویای من وقتی محقق میشود
که احساس کنم دگر رویای من شیرین نیست
مزه ی تلخی دارد
گمان کنم غمگین است
ای رویای قشنگ من
به یاد می اوری؟؟
ان روز ها که در میان تمام ابر های سیاه زندگی ام
خورشید اسمانم شدی؟؟
ای شیرین ترینم
یادت هست روزی را که همچون یک دریاچه نقره ای درخشان
بر افق دیدگانم امیدوارم کردی؟؟
آن زمان که با صدای زیبایت
قصر بی نام ذهنم را که بر روی سنگ های نا امیدی
خفته بود بیدار کردی؟؟!!
اکنون زمان جبران است
آری ...هنوز وقت دارم
وقت دارم تا محلت محقق شدن غمگین ترین رویایم را
به سنگی که تشنه ی خفتن دوباره ذهن بی نامم هست 
ندهم
ای شیرین ترین رویای غمگینم
آری هنوز هم  وجودت را میشود
با شیرینی عسل مانند به جا مانده از اخرین ویرانی ات احیا کرد
 آری روزی می یابمت
روزی می یابمت
روزی می یابمت

نوشته شده توسط فلشی گرل

نوشته شده در دو دقیقه



   

unnamed-55

یکشنبه 3 مرداد 1395♦ 06:53 ب.ظ♦ Flashy girl♦



i swear imnot a monster