خرید یا فروش علم و عقل ؟!!
قصه شصت و ششم /قصه های شهر هرت
#شفیعی_مطهر
حكیمی وارد شهر هرت شد. پس از مدتی اقامت در آن شهر و بررسی محققانه درباره روان شناسی و جامعه شناسی مردم شهر هرت به این موضوع مهم پی برد كه عمده مردم این شهر زیر بمباران تبلیغات شدید و غوغاهای رسانه ای اعلی حضرت هردمبیل خود را باخته و به موجودی مستاصل و درمانده تبدیل شده و از حسی به نام « دانستن » اشباع شده اند.
حکیم دردآشنا مدتی با خود اندیشید تا راه رهایی این مردم را از بلای « توهم دانایی » بیابد . سرانجام او بالاترین و مهم ترین نیاز اصولی این مردم را عقلانیت،خردورزی ،تفكر و دانایی حقیقی تشخیص داد. بنابراین سال ها كوشید و حجم زیادی از «عقل»، «خردورزی» و «دانایی» تولید كرد. آن گاه مركزی برای توزیع آن ها تاسیس كرد.
برای توزیع محترمانه كالای علم و عقل،آن را «مركز خرید و فروش عقل و علم» نامید.
در
نخستین روز اعلام افتتاح این مرکز سیل مردم به سوی این مرکز روانه
شدند.اما نه برای خرید علم و عقل؛بلکه همه مردم برای فروش علم ها و عقل های
مازاد بر نیاز خود صف کشیده بودند!!
مقدمتان گلباران در گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar