سیدعلیرضا شفیعی مطهر سه شنبه 18 اردیبهشت 1397 07:48 ق.ظ نظرات ()

 هنرِ عشق ورزی


‎گاندی خطاب به همسرش  زیبا نوشت:
 
‎خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ؛
‎زیاد نزدیک به هم می سوزیم،
‎و زیاد  دور از هم ، یخ می زنیم .

‎تو نباید آن کسی باشی که من می خواهم،
‎و من نباید آن کسی باشم که تو می خواهی.
‎کسی که تو از من می خواهی بسازی،
‎یا  کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.

‎من باید بهترین خودم باشم برای تو.

‎و تو باید بهترین خودت باشی برای من .

‎خوبِ من ، هنرٍِ عشق در پیوند تفاوت هاست،
‎و معجزه اش  نادیده گرفتن کمبودها .

‎زندگی است دیگر...
‎همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست؛
‎همه سازهایش کوک نیست.

‎باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛
‎حتی با ناکوک ترین ناکوکش.

‎اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛

‎حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛

‎به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
‎به این سال ها که به سرعت برق گذشتند؛

‎به جوانی که رفت؛
‎میانسالی که می رود.

‎حواست باشد به کوتاهی زندگی،

‎به زمستانی که رفت؛

‎بهاری که دارد
‎تمام می شود کم کم،
‎آرام آرام.

‎زندگی به همین آسانی می گذرد.
‎ابرهای آسمان زندگی
‎گاهی می بارد و گاهی هم صاف است.
‎می گذرد، هر جور که باشی
‎........پس شکر