چرچیل میگوید :
در
میانه جنگ جهانی دوم در حالی که لندن زیر بمباران نازی ها بود، قرار جلسه
ای بسیار مهم داشتم. به علت اشتغال به کارهای دیگر چند دقیقه مانده به جلسه
به رانندهام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند.
راننده مسیر کوتاه، ولی ورود ممنوع را انتخاب کرد. وسط خیابان ناگهان افسر راهنمایی قبض جریمه در دست، دستور توقف داد.
راننده گفت: «این ماشین نخستوزیر است. ایشان به جلسه محرمانهای میرود و باید سر ساعت به جلسه برسد».
افسر با خونسردی گفت: «هم نخستوزیر و هم من وظیفه مون را خوب می شناسیم».
پلیس جریمه را صادر کرد و دستور دور زدن به راننده داد. وقتی راننده مشغول دور زدن شد،چرچیل سیگار برگش را روشن کرد و گفت:
«جنگ را میبریم، چون قانون حاکم است و خیابانهای لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره میشود».
چرچیل درست پیشبینی کرده بود.