ظلم بی جواب نمی ماند!
آه مردم در کائنات بی جواب نمی ماند.
ظلم بی جواب نمی ماند
شاید دور شاید دیر، دیکتاتورها به بدترین شکل می میرند.
در احوال نرون نوشته اند وسواس شستن دستان خود را داشت، انگارامیدوار بود ناپاکی درونش به این سبب مداوا شود.
در احوال یزید نوشته اند در آخر عمر، مرض تشنگی تمام نشدنی داشت، شاید به تسکین جنایت تشنگی که بر حسین و خانواده اش تحمیل کرد.
در احوال محمدرضای پهلوی نوشته اند در اواخر عمر افسردگی دائمی و شدید داشت و دائما در حال راه رفتن با صدای بلند از خود می پرسید چطور شد.
انگار که امیدوار باشد یک نفر صدایش را بشنود و برایش توضیح بدهد که آن رویاهای بلند و رجزخوانی های شیرین کجا رفت.
دراحوال معمر قذافی نوشته اند وقتی مردم پیداش کردند و زیر مشت و لگد مرد، تمام جنازه اش از نجاست انقلابیون خشمگین پوشانده شد.
قذافی. شاه شاهان. پادشاه آفریقا که برداشتن بکارت دختران روس شانزده ساله بعد از نماز صبح را بسیار دوست می داشت.
جبروتش تا گردن در نجاست مردمی بود که چند سال پیش تر برایش غریو شادی سر داده بودند.
موسولینی وقتی اعدام می شد،
هیتلر وقتی خودکشی می کرد،
و چنگیز هنگامی که به اسهال خونین درناکی مرد،
همگی به کشف مشترکی رسیدند:
خداوندگار تاریخ هرگز برای همیشه با دیکتاتورها مهربان نبوده است.
خداوندگار تاریخ نشان داده شاید دور، شاید دیر، اما قضاوت خشم مردم بیرحمانه و دیوانه وار است .
خلاصه ای از نوشته ی:حمیدسلیمی
@Chaay | هومن